عنوان: پیشینه تحقیق فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 76
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 76
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
قسمتی از متن:
تعاریف کارآفرینی
کارآفرینی یا همان فرآیند کشف فرصتها بیان می کند که چگونه افراد بصورت مستقل و یا در داخل سازمانها، مسائل و چالشهای ناشناخته را می بینند و چارچوبی جدید از ابزارها و اهداف ایجاد می کنند تا از آنها استفاده کنند. البته کارآفرین فقط مواردی را می بیند و برای استفاده از آن برنامه ریزی می کند که ارزش لازم را داشته باشند (ارو[5]،1974، نقل از صالحی و شوقی،1391، ص10). در راستای استفاده از فرصتها، کارآفرینان کالاها یا خدماتی را به جامعه عرضه می کنند که مشتری پسند بوده و بازار یا محیط خواهان آنها است. بنابراین لازم است کارآفرینان اطلاعات کاملی از بازار و محیط داشته باشند. فرآیند مبادله و تعامل با محیط می تواند این اطلاعات را فراهم کند (جوانوویک[6]،1982، نقل از صالحی و شوقی،1391، ص14).
از ابتدای طرح واژه کارآفرینی در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از آن بر اساس دیدگاههای گوناگون ارایه شده است که عمده ترین آنها عبارتند از:
تعریف جوزف شومپیتر[7] با رویکرد اقتصادی (2003): وی کارآفرینی را موتور توسعه اقتصادی میداند و از آن تحت عنوان تخریب خلاق یاد میکند و بیان میدارد که کارآفرین فردی است که ترکیبات جدیدی را در تولید ایجاد میکند و کارآفرینی عبارت است از عرضه کالایی جدید، روشی جدید در فرایند تولید، ایجاد بازاری جدید، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در کسب و کار ( احمدپور داریانیومقیمی، 1387، ص 48).
تعریف دیوید مککللند[8] با رویکرد روانشناسی (1991): وی نیاز به موفقیت را یک عامل بالقوه در کارآفرینی مطرح کرد. نیاز به موفقیت، نوع خاصی از انگیزه است که شامل یک احساس درونی و قوی نسبت به موفقیت میباشد. از نظر او کارآفرینان دارای سه شاخص هستند: 1- فعالیت زیاد، 2- جهت گیری نسبت به موفقیت، 3- تعهد نسبت به دیگران (پرداختچی و شفیع زاده، 1385،ص24).
تعریف پیتر دراکر[9]
با رویکرد مدیریتی(1985): کارآفرینی بهرهبرداری از فرصتها برای ایجاد
تغییرات است و کارآفرین همواره بدنبال تغییر، پاسخ دادن به آن و
بهرهبرداری از آن بعنوان یک فرصت است. او معتقد است که مدیریت فعالیتهای
کارآفرینی به شکل تصادفی در سازمانها اتفاق نمیافتد بلکه شرایطی باید
فراهم شود:1-سازمانها نیاز به فرهنگی دارند که حاضر به قبول نوآوری
باشد.2-زمینه سنجش نظام عملکردهای مربوط به نوآوریو کارآفرینی فراهم
شود.3-مدیریت فعالیتهای کارآفرین نیاز به ساختمند شدن دارد(همان
منبع،ص25).
موانع و محدودیت های کارآفرینی¬سازمانی
زیلبرمن (1999)، عوامل بازدارنده کارآفرینی سازمانی را در چهار عامل اصلی خلاصه کرد که عبارتند از: تاکید بیش از حد بر قوانین و مقررات؛ سلسله مراتب انعطاف ناپذیر؛ فقدان آزادی عمل؛ و کنترل بیش از اندازه. بنظر مولف مقاله عواملی دیگری چون ارتقاء افراد بدلیل ارتباط با مقامات عالی و نه شایستگی، عدم انطباق ارتباطات با ساختارسازمانی و خطر ناپذیری مدیران ارشد نیز از محدودیت و موانع کارآفرینی¬سازمانی است(پرداختچی و شفیع زاده،1385،ص118).
زیلبرمن (1999)، عوامل بازدارنده کارآفرینی سازمانی را در چهار عامل اصلی خلاصه کرد که عبارتند از: تاکید بیش از حد بر قوانین و مقررات؛ سلسله مراتب انعطاف ناپذیر؛ فقدان آزادی عمل؛ و کنترل بیش از اندازه. بنظر مولف مقاله عواملی دیگری چون ارتقاء افراد بدلیل ارتباط با مقامات عالی و نه شایستگی، عدم انطباق ارتباطات با ساختارسازمانی و خطر ناپذیری مدیران ارشد نیز از محدودیت و موانع کارآفرینی¬سازمانی است(پرداختچی و شفیع زاده،1385،ص118).