دانلود پیشینه و مبانی نظری سازگاری (docx) 36 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 36 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
سازگاری
در لغت نامه دهخدا، سازگاری؛ موافقّت در کار، حسن سلوک و در مقابل ناسازگاری؛بدسلوکی، بدرفتاری و سازگاری نکردن معنی شده است. وقتی میگوییم فردی سازگار است که پاسخهایی که او را به تعامل با محیطش قادر میکند،آموخته باشد و به طریقی قابل قبول با اعضای جامعه خود رفتار کند تا نیازهایی در او ارضا شود. روان شناسان همچنین سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجّه قرار دادهاند و خصوصیّاتی از شخصیت را بهنجار میدانندکه موجب سازگاری فرد با محیط خود میگردد، یعنی با دیگران در صلح وصفا زندگی کند و جایگاهی در جامعه برای خود به دست آورد.بعضی دیگر از روان شناسان معتقدند که اگر لغت سازگاری در معنای همنوایی با اعمال و اندیشههای دیگران اعمال شود، دیگر نمیتوان توصیفی از شخصیّت سالم به عمل آورد،آنها بیشتر بر ویژگیهای مثبتی مانند فردیت،آفرینندگی و شکوفایی استعدادهای بالقوه تأکید دارند.سازگاری را میتوان، ثبات عاطفی و جسارت در روابط اجتماعی ونیز علاقه به تحصیل در فرد دانست که به صورت عاطفی، اجتماعی و آموزشی دیده میشود.به هرحال سازگاری یعنی تطبیق یا وفق دادن شخص نسبت به محیط، مثلاً وقتی میگوییم یک فرد نسبت به محیط سازگار است،یعنی در گروهی که به آن متعلق است سازگارشده است. ورشل و گوتالز (1989)ضمن اعتقاد به پیچیده و سخت بودن ارائه تعریفی مورد توافق ازسازگاری درجایی، به طور کلی چنین مینویسند:سازگاری عبارت است از وظیفه روزمره ما درکنارآمدن با خود، محیط خویش و کسانی که با آنان در ارتباط هستیم. در ادامه این فرایند را مشتمل میدانند بر:
1)یادگیری و درک کردن پیرامون خود و محیط اجتماعی و مادی خویش.
2)به کارگیری اطلاعات برای تنظیم اهداف واقعی.
3)استفاده از تواناییهایی جهت کنترل محیط و سرنوشت خود، تا آنجایی که بتوانیم به اهدافمان نایل آئییم.
4)حساسیت داشتن نسبت به نیازها و دغدغههای سایرین، به گونهایی که نقش مثبتی در زندگی داشته باشیم.
مفهوم سازگاری از زیست شناسی به حیطه روان شناسی وارد شده است.این مفهوم از اصطلاح زیست شناختی سازش، الگوگیری شده است.سازش به مجموعه کوششهایی اطلاق میشود که یک نوع خاص از موجودات زنده، برای سازگار شدن یا ایجاد تغییر در محیط خود اعمال کنند. اما، انطباق یا سازگاری فرایند پویا است که در طی این فرایند ارگانیزم سعی میکند تا بین آنچه که انجام میدهد یا میخواهد انجام دهد و همچنین با آنچه که محیط و جامعه طلب میکند، توازن برقرار کند(ویتن، 2003).در معنا و تعبیر دیگر، سازگاری فرایندی است که در طی آن رفتارها، افکار و احساسهای خودمان و دیگران را میفهمیم وآن ها را تغییر میدهیم و در پرتوآن به حدی از تحول میرسیم که بروز راهبردهای مواجهای لازم ومفید برای مقابله با نیازها و چالشهای روزانه امکانپذیر میگردد. اکثررفتارها، افکارو احساسهای ما میتوان به محوری متشکل از جنبههای شخصیتی، اجتماعی و زیست شناختی مربوط دانست.یعنی بخشی از آن به ویژگیهای شخصیّتی یا دیگرخصوصیات روان شناختی، بخش دیگربه نیروها و فشارهای اجتماعی و بخش سوم، به بنیادهای زیست شناختی اختصاص دارد و تعیین کننده اساسی رفتارها، افکار و احساسات در یک موقعیت خاص، یکی از سه عامل مذکور خواهد بود؛ اگرچه ممکن است در بعضی موقعیّتها یا موارد نیز دو عامل همراه هم یا هر سه عامل به طور مشترک در تعامل با همدیگر، رفتارها، افکار و احساسات را به وجود بیاورند و سازگاری فرد را تأمین کنند(آلن،1990).
سرعت زیاد در تغییرات جامعه و بروزتحولات تکنولوژیک، نیازها و خواستهای جدید را به و جود میآورد؛نیازهای ایجاد شده، مجموعهای از فشارهای روانی را بر فرد تحمیل میکند و سازگاری او را بر هم می زند.با وجود این، سازگاری ایجاد شده در یک موقعیّت، به معنی سازگاری درموقعیتهای دیگر نیست.به عبارت دیگرسازگاری موجود زنده دائم در حال تغییراست.
درمفهوم وسیع و گسترده، سازش به بقای نوع اشاره دارد ولی سازگاری به تسلط فرد بر محیط و احساس کنار آمدن بر خودش مربوط میشود.بنابراین علاوه برعوامل زیستی، روش زندگی واحساس در مورد روش زندگی نیز از عوامل سازگاری انسانها تلّقی میشود و به همین علّت است که سازگاری فرایندی پویا و فعال خوانده میشود.انسان موجود پیچیدهای است که نیازهای فراوانی دارد و برای رفع این نیازها یا سازگاری با آنها زمان و انرژی زیادی را صرف میکند. در یک روزچند بار،گرسنه میشود که در پاسخ به گرسنگی،غذا میل میکند.تا بین تقاضاهای بدنی و انرژی بدنی از یک سو و انرژی غذایی در دسترس از سوی دیگر، تعادل برقرار کند.زندگی هرفرد شامل یک سری ازهمین توالیها است که دائم نیازهایی به وجود میآیند و سپس ارضاء میشوند.طرح مذکوریک طرح آشنا و معمول در سازگاری زیستی ملحوظ میشود که در زندگی همه موجودات زنده بروز مینماید (موسوی،1377).
168719461785500درتفسیروتبیین مفهوم سازگاری بعضی از نظریهپردازان، فرایند سازگاری را در قالب یادگیری مطرح کردهاند.داشیل در تحلیل فرایند سازگاری نموداری را نمایش میدهد:
9969506032500194119530099000283083038417500 6
18294353625850033667703041650039985951377950076962025781000273050111759005 2 3 1
4
در این نمودارفرایند سازگاری در چند مرحله توصیف شده است.برای یک انسان یا به طور کلی جاندار،فعالیّت جاری(1)به یک مانع برخورد میکند(2) و مسئله خاصی پدید میآید، موجود زنده یا پویا فعالیّت، رفتارهای گوناگونی از خود نشان میدهد(3) و مسئله را حل میکند و سازگاری موجود ادامه مییابد(5) یا سازگاری جدید بروز مینماید. چنانچه یک مانع به طور پیاپی وجود داشته باشد، جانداردرمدت زمانی کمتر پاسخ رضایت بخش میدهد و پاسخ مطلوب با فعالیّتهای اضافی وبیربط نیزهمراه نیست.اگرجاندار نتواند مانع را برطرف کند(6)یا آن را از فرا روی خود بردارد، سازگاری مجدّد حاصل نمیشود.این فرایند به وسیله تعدادی از نظریهپردازان کارکردگرا درباره فرایند یادگیری که در برخورد با نیازها بروز میکند و در واقع معادل سازگاری مجدّد تلّقی میشود، پذیرفته شده و مورد تأیید قرار گرفته است(هیلگارد و بارو؛1975).
در نظریه کارن هورنای، رفتار بهنجار یا ناسازگار، ریشه در مناسبات والدین و فرزندان دارد.اگرفرد دلگرمی وعشق را تجربه کند، احساس امنیت میکند و به شیوهی بهنجار رفتار میکند.در واقع اگرفردی واقعاً مورد عشق واقع شود میتواند در آینده مشکلات گوناگونی را تحمل کند و خود را با شرایط جدید سازگار کند.همچنین احساس ناامنی باعث میشود تا فرد متوسل به شیوههایی شود که ناآرامی درونی خود را تضعیف و به حداقل کاهش دهد.وی سه جهت متفاوت را که افراد میتوانند در سازش با محیط اتخاذ کنند را مشخص کرده است:
الف:رفتن به طرف مردم:قبول درمانده بودن خود و سعی در جلب محبت دیگران.
ب:حرکت بر ضد مردم:جنگ با محیطی که مورد تنفّر اوست.
ج:دور شدن از مردم:منزوی ماندن(نه تعلق،نه جنگیدن).
این سه تیپ شخصیت(مراعات کننده دیگران ،پرخاشگر،جدامانده)نمونه سه گرایش بالا هستند(آمالی،1390).
راجرز معتقد است که اشخاص سازگار میتوانند خودشان راهنمای،دگرگونی و کمال خویش باشند و زندگی شان را بدون تأثیر رویدادهای گذشته هدایت کنند(همان،ص3).
2-2- سازگاری و بهداشت روانی
هدف اساسی بهداشت روانی پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی است.شاید بتوان گفت که یکی از بهترین موقعیّتهایی که میتوان از سازگاری سخن گفت، زمانی است که ازسلامت روانی و بهداشت روانی گفتگو میشود. سلامت روانی رابطه تنگاتنگی با سازگاری دارد به همین دلیل از دیرباز بیماران روانی را به عنوان افراد ناسازگار تلقی کرده اند.برخی از اصول اساسی بهداشت روانی را میتوان به شرح زیر شمرد:
1) نگرش مثبت نسبت به خود.
2) درک واقعیّت.
3) آگاهی از علّت رفتار.
4) تواناییها و قابلیتهای یکپارچه.
5) توجه به نیازهای انسان(اسلامی نسب،1372).
نیازهای انسان را میتوان اینگونه تقسیم بندی کرد: نیاز به تشویق و قدردانی، نیاز به پذیرفته شدن، نیازبه تحرک، مفید بودن، به کارگیری موجودیت خود، نیازبهکسبتجارب تازه، نیاز به همبستگی بین گروهی و خانواده،کلاس، دانشگاه، محل کار، نیاز به آزادی و استقلال، نیاز به عدالت، نیاز به تخلیه هیجان.
انسان سالم نیز دارای برخی خصوصیّات است که مهمّترین آنها به شرح زیر خلاصه میشود:
1) واقع بینی نسبت به خود و جهان پیرامون خود.
2) شناخت نقاط قوت و ضعف خود.
3) خویشتنپذیری به همانگونهای که هست.
4) تلاش برای تحقق خود واقعی.
5) داشتن هدف و اشتغال به کاری سازنده و مفید.
6) احساس مسئولیّت نسبت به دیگران(همان،ص35).
شاید کلی ترین ویژگی فرد سازگار آن است که نسبت به خود واقع بین است، به این معنا که درباره انگیزههایش، خود را فریب نمیدهد و هدفهای قابل دسترسی برای خود طرح میکند، لذا ازتعارضات غیرلازم پرهیز میکند و با مشکلات شخصی خود به طور عینی برخورد میکند.
شخص سازگار کسی است که میتواند انگیزهها و هدفهایش را تغییر دهد بدون آن که،آنها را با مکانیزمهای دفاعی تغییرشکل دهد.فرد خوب سازگاریافته،کسی است که صفات و ویژگیهای گوناگون او با هم در ارتباطند.درعین حال که سازگاری کامل وجود ندارد، ولی سازگاری مطلوب احتمالاً هنگامی رخ میدهد،که بین آنچه فرد راجع به خود میاندیشد با آنچه دیگران درباره او میاندیشند توافق منطقی وجود داشته باشد.سازگاری و سلامت روانی دو روی یک سکه هستند که یکی مستلزم وجود دیگری است و هیچ کدام بدون دیگری تحقق نمیپذیرند(همان،ص،40).
2-3- خصوصیّات فرد سازگار
راجرز و مازلو بیشتر بر ویژگیهای مثبت نظیر آفرینندگی و شکوفایی استعدادهای بالقوه تأکید دارند.هریک از این نظریهپردازان نگرش منحصر به فرد خود را برای سازگاری و رشد روانی عرضه میکنند و استعدادهای بالقوه آدمی را برای بهتر شدن یا بیشتر شدن از آنچه هست، از نظری متفاوت میبینند.
دو معنی را میتوان با ناسازگاری مرتبط دانست، یک معنا اساساً مفهومی اجتماعی است، فردی سازگار نیست که نتواند به طور مناسبی در محیط معلومی تعامل کند. معنای دیگر زمانی است که او نتواند ارضای احتیاج کند،حتی اگر رفتارش برای جامعه مناسب باشد.اشکال دائم در ارضای احتیاج یا عدم توانایی در یادگیری طرق مورد قبول اجتماعی برای ارضای آنها،غالباً منجر به ایجاد الگوهای رفتاری ناسازگاری میشوند به طوری که فرد نتواند به طریق مناسبی در هر موقعیّتی خود را سازگار کند.
از ویژگیهای دیگر فرد سازگار این است که به میزان کافی میتواند فعّالیت کند و برای کاری که به عهده گرفته است شایستگی لازم را داشته باشد و درنتیجه لزومی نمیبیند که شغل یا رشته تحصیلی خود را مرتّب تغییر دهد.از اضطراب و تعارضی که او را از فعالیت سود بخشی باز دارد، دوری میجوید.بتواند با مشکلات مواجه شود، درباره آنها بیندیشد و تصمیم بگیرد و عمل کند،از زندگی خانوادگی لذّت ببرد، بتواند نیازها و افکار وعواطف دیگران را بشناسد و پاسخها و واکنشهای مناسب ازخود نشان بدهد، بیماری جسمی نتواند شایستگی و فعالیتهای او را کاهش دهد.بتواند با استفاده از امکانات وجودی خود و امکانات محیطیش تا حد ممکن با مردم همکاری اقتصادی و اجتماعی داشته باشد.دانستن این نکته که عوامل خارجی را نمیتوان متناسب با احتیاجات خود تغییر داد و پذیرفت و از آنهایی که نمیتوان تغییرشان داد، بدون رنجش عبور کرد.فردی سازگار است که بتواند صلاحیت و شایستگی خود را برای تغییر دادن اوضاع و کسب مهارتهای لازم در روابط اجتماعی گسترش دهد، عواطف خود را قبول داشته باشد،در فعالیتها و مسئولیّتهای اجتماعی شرکت کند.انسان سازگار خودواقعی را منشأ اعمال، افکار ورفتار خود میداند.انسان سازگار یا سالم مسئولیّت همه اعمال، افکار ورفتار خود را میپذیرد و عاقلانه به آن نتایج میاندیشد.از ویژگیهای دیگر فرد سازگار این است که از به کارگیری دائم و طولانی مدت مکانیزمهای دفاعی خودداری میکند.استفاده همیشگیازمکانیزمهای دفاعی، شخص را به تدریج از واقعیّت دور میکند،در حالی که شخص سازگار مقدار معیّنی از اضطراب را میپذیرد و طبعاً وقتی وجود اضطراب را بپذیرد بسیارکم احتیاج به استفاده از روشهای دفاعی خواهد داشت.فرد سازگار برای شناخت انگیزههای خود تلاش میکند، روشهای کاهش تعارض و ناکامی را میداند و به کار میگیرد.شخص سازگار باید بپذیرد بعضی از ناکامیها را تحمّل کند،زیرا در حقیقت تحمّل ناکامی مانند پذیرش اضطراب نشانه سازگاری مطلوب در شخص است و شخص سالم یاد میگیرد که ناکامی را به عنوان یک واقعیّت عادی زندگی بپذیرد(آمالی،1390).
2-4- سازگاری اجتماعی
در زندگی بسیاری از افراد بخصوص افرادی که در محیطهای متنوّع، متراکم و صنعتی زندگی میکنند، سازگاری اجتماعی بسیار مهّم تر ازپاسخ به خواستها و نیازهای فیزیولوژیکی و جسمی است.انسان به همان اندازه که موجودی زیستشناختی است، موجودی اجتماعی نیز هست.در تعامل اجتماعی بین فرد و مردم و بین گروههایی از مردم، لازم است تا بعضی از نیازهای اولیه برآورده شوند.از سوی دیگر اغلب مردم، در رقابت با یکدیگر کار میکنند و در بسیاری از موارد فقط به منظورجلب رضایت افراد دیگرفعالیّت میکنند.یک تفاوت عمده و اساسی در سازگاری فیزیولوژیکی و سازگاری با نیازهای اجتماعی مشهود است، وقتی که نیاز جسمانی برآورده نشودحیات انسان دچار مشکل میشود، امّا زمانی که انسان در نائل شدن به سازگاری اجتماعی شکست میخورد؛ حیات او ادامه مییابد و کماکان به سعی خود ادامه میدهد حتی اگر تلاشهای او بیتأثیر باشند یا ازکوششهای خود ناراضی باشد.بنابراین سازگاری نامناسب یا ناقص، نوعی چالش و تداوم فعالیتها را در مسائل اجتماعی نشان میدهد(شیفروشوبن، 1956).
سازگاری و در رأس آن سازگاری اجتماعی یک مفهوم نسبی است و تحت تأثیرفرهنگها و اعتقادات از جامعهای به جامعه دیگر فرق میکند. از طرفی رفتار آدمی تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله خانواده، دانشگاه، گروه همسالان و سایر عوامل اجتماعی قرار دارد و شخصیّت انسان در صورتی به کمال میرسد که بین او ومحیط پیرامونش تعادل و تعامل مناسبی صورت پذیرد.فشارهای اجتماعی به وضوح تأثیر فراوانی بر رفتار فرد دارد. از طرف دیگر انسان موجودی انعطافپذیر است. او نه تنها با محیط سازگار میشود، بلکه محیط را برطبق خواستههای خود دگرگون میکند.بنابراین سازگاری و هماهنگ شدن با خود و محیط پیرامون خود برای هر موجود زندهای حیاتی است، تلاش روزمره آدمیان جملگی بر حول سازگاری دور میزند. هر انسان هوشیارانه یا ناهوشیارانه میکوشد، نیازهای متنوّع و گاه متعارض خود را در محیطی که در آن زندگی میکند، برآورده سازد. در شکلگیری سازگاری اجتماعی عواملی چون شیوههای تربیتی، عواملآموزشگاهی، رفتار والدین، ارزشها و اعتقادات حاکم،گروه همسالان، خانواده مؤثّر است.سازگاری به لحاظ روانشناسی؛ یعنی تطبیق با محیط به منظور رفع نیازهای فردی است.پورمقّدس(1367)، جریان سازگاری فرد را اینگونه بیان میکند، هرکس احتیاجات روانی دارد که باید برطرف نموده تا تعادل روانی برقرار سازد. از سازگاری اجتماعی تعاریف زیادی شده است.اسلبی و گورا (1988؛به نقل از عابدینی،1381) سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت اجتماعی میدانند.از نظرآنها مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی، به طرق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند است.در حالی که اسلاموسکی و داون (1996)،سازگاری و مهارت اجتماعی را فرایندی میدانند که افراد را قادر میسازد تا دیگران را درک و پیش بینی کنند، رفتار خود را کنترل کنند و تعاملات اجتماعی خود را تنطیم نمایند.اجتماعی شدن یک فرایند دوجانبه ارتباطی میان فرد و جامعه است و در طول حیات انسان این فرایند در مقوله یادگیری و یاد دادن ادامه مییابد و سازگاری اجتماعی در قالب این فرایندها صورت میگیرد.به طور کلی موجود زنده برای ادامه حیات مفید خود به سازگاری با محیط پیرامون خویش نیازمند است.سازمان روانی وعملکردهای جسمانی ما به گونهای طرحریزی شدهاند که قادر باشند این انطباق وسازگاری را در سایه تفکّری صحیح برای ما به ارمغان بیاورند.
ایواتا و همکاران(2000)،در مروری جامع، عوامل مؤثر در سازگاری اجتماعی را به 6 دستهی عمده تقسیم میکنند که هریک ازآنها به عوامل جزئیتری تقسیم شدهاند.این عوامل عبارتند از:
الف)محدودیت جسمانی: ناشی ازنقض عضو،تغذیهی نادرست و بد، محرومیت از خواب وخستگی، فرایندهای عاطفی آسیبزا و آسیبهای مغزی.
ب)عوامل روانی-اجتماعی-محیطی:نظیر تغییرات سریع ومهّم اجتماعی نظیر بیکاری، جنگ، بلایای طبیعی، از هم پاشیدگی کانون خانواده،فقر،اعتیاد.
ج)عوامل تربیتی:الگوهای نادرستخانوادگی، فقدانرابطهی والد-کودک، طردکردن فرزندان، حمایت افراطی، محرومیت عاطفی، خودمختاری بیش ازحد کودک، انتظارات و خواستههای غیرواقعگرایانه والدین و کمبود ارتباط.
د) ساختارخانوادگی ناسازگارانه:خانوادههای بیکفایت، ازهم پاشیده، ضد اجتماعی و آسیب روانی اولیه و عدم ثبات عاطفی و روانی والدین، بخصوص مادر.
ه) فشارهای ناشی اززندگی جدید صنعتی:رقابتهای ناسالم،تقاضاهایشغلی وتحصیلی و پیچیدگیهای زندگی جدید.
و) عوامل ژنتیکی و ارثی:اختلالات جسمی، روانی و عاطفی ارثی که زمینه را برای رفتارهای بزهکارانه و ناسازگاری اجتماعی فراهم میکند.
حمایتهای اجتماعی در سازگاری دانشجویان با محیط دانشگاه تأثیر زیادی دارد؛ دانشجو نیاز به محبّت و حمایت دارد.وقتی دانشجو بداند که از او حمایت میشود،در حین اضطراب و افسردگی احساس میکند که تنها نیست و میتواند از کادر دانشگاه یا از خانواده خود کمک بگیرد.حمایت اجتماعی براینکه چطور و تا چه اندازه دانشجو میتواند مشکلاتش را حل کند،تأثیر میگذارد.توانایی برقراری ارتباط با دانشگاه و خانواده به دانشجو فرصت میدهد که با مشکلاتش به طور مؤثرتر مقابله و خود را با محیط جدید سازگار کند.
2-5- سازگاری تحصیلی
سازگاری دارای عرصههای مختلفی است؛ مثلاً سازگاری در انتقال به محیط یا موقعیّت جدید، سازگاری در روابط بین فردی و سازگاری در موقعیّت آموزشی که ازآن تحت عنوان سازگاری تحصیلی یاد میشود.سازگاری تحصیلی ناظر به توانمندی فراگیران در انطباق با شرایط و الزامات تحصیلی و نقشهایی است که مدرسه، دانشگاه به عنوان نهاد اجتماعی فرا روی آنها قرار میدهد (پیتوس،2006).دوران تحصیل دورانی از زندگی است که در آن تغییرات شناختی و اجتماعی سریعی اتفّاق میافتد(اسپیر،2000).از این رو سازگاری تحصیلی به عنوان یکی از ابعاد کلی سازگاری روانی-اجتماعی، مورد توجّه پژوهشگران تعلیم و تربیت بوده است و تلاشهای زیادی در راستای تعیین عوامل مؤثّر برآن از سوی محققان به عمل آمده است.مثلاًهیلاری و برنت (1994)، مفهوم وسیع سازگاری تحصیلی را مشتمل برچیزی غیراز صرف توان بالقوهی تحصیلی دانشجویانتلقیکردهاند.روسر وهمکاران(1998)،بیانکردند،دانشجویانیکه درامرسازگاری تحصیلی با اشکال روبهرومیشوند، این مشکل غالباً در سایرابعاد نیز تظاهرمیکند.
باکروسیریک(1984)، انگیزه برای یادگیری، انجام اعمالی برای برآورده ساختن الزاماتونیازهای تحصیلی، داشتن درک واقعی از اهداف تحصیلی و رضایت کلی از محیط اجتماعی را به عنوان برخی از مؤلفّههای سازگاری تحصیلی معرفی کرده اند.
یکی از معروف ترین مدلهای ارائه شده در زمینه سازگاری تحصیلی از سوی تینتو (1978)،به عنوان تناسب شخص-محیط ارائه شده است.براساس مدل مذکور، چنانچه ویژگیهای فردی دانشجویان مانند تجارب آموزشی قبلی، مهارتها، انگیزه و قصد ورود به رشته تحصیلی، با الزامات و شرایط آموزشی-تحصیلی دانشگاه هماهنگ بوده و منجر به ایجاد تجربه ای خوشایند و مورد انتظار شود،سازگاری و عملکرد تحصیلی ارتقاء مییابد، اما اگر فردی پس از ورود به دانشگاه، خود را با الزامات فراتر از توانای هایش روبه رو ببیند و یا احساس کند که شرایط تحصیلی موجود با خواستهها و ترجیحات او همخوانی ندارد، تجربه منفی در او ایجاد میشودکه علاوه بر عوارضی مانند کاهش عملکرد تحصیلی و سرخوردگی، ممکن است به ترک تحصیل نیز منجر شود(تینتو،1975).مدل سازگاری تینتو در نتایج و بررسیهای زیادی مورد حمایت قرار گرفته است(ناویل و همکاران،2007).در مدل مفهومی سازگاری تحصیلی ارائه شده از سوی هیورتادو و همکاران (2007)، ویژگی های فردی که عمدتا ًشامل پیشینه فرد و همچنین تواناییهای علمی پیش دانشگاهی است، به عنوان عوامل مؤثّر بر عملکرد و سازگاری تحصیلی مورد شناسایی قرار گرفته است.
خارج نمودن مفهوم سازگاری به طور عام و سازگاری تحصیلی به طور خاص از دامنه حوادث تصادفی به سوی اقدامات آگاهانه وکنترلپذیر، منوط به شناسایی ویژگیهای فردی و الزامات محیطی است.از این منظر اگرچه ورود به دانشگاه و تحصیلات عالی برای بسیاری از جوانان آرزوی بزرگ و ارزشمند است، با این حال چه بسا به دلیل انتخابی ناآگاهانه و نا صحیح، ممکن است پس از ورود به دانشگاه در برابر الزامات رشته تحصیلی انتخاب شده با سرخوردگی و شرایط ناسازگار مواجه شوند.این موضوع میتواند منجر به ترک تحصیل، تمایل به تغییر رشته و ناسازگاری با موقعیت و عدم پیشرفت تحصیلی شود و علاوه براین با عوارض روحی وروانی همراه شود (وانگ و چن،2006).
2-5-1- عوامل مؤثّر در سازگاری تحصیلی
یکی از عوامل مهمّی که به نظر میرسد در سازگاری تحصیلی دانشجویان مؤثر بوده است، سبکهای تفکر است.استرنبرگ و زانگ، سبکهای تفکر را با توجه به شیوههای ترجیح داده شده افراد در تفکر و استفاده از تواناییهای خود، تقسیم کردهاند.آنها در نظریه حکومت ذهنی خویش معتقدند، انواع شیوههای مختلف حکومتی که در جهان وجود دارد تصادفی نبوده است بلکه انعکاس بیرونی افکار ذهنی انسانها است(بالبی،1998).بر این اساس و با استفاده از استعاره حکومت، استرنبرگ 13 سبک تفکر را مطرح میکند که به نحوی با سازگاری تحصیلی در ارتباط بوده و در 5 بعد قابل تفکیک هستند1-کارکردها:شامل سبکهای تفکر قانونی(خلاق بودن، فضایی، ارزیابی افراد دیگر، اجرایانجام تکلیف باتوجّهبهدستورات داده شده)؛2-شکلها:شاملسبکهایتفکرسلسلهمراتبی (اولویتبندی تکلیف فردی، سلطنتی،کارروی یک تکلیف دریک زمان)، الیگارشی(اولویت بندی)،آنارشیست(کارروی تکلیفی بدون محدودیت درباره «چه»،«کجا»،«کی» و«چگونه» انجام دادن کارها)؛3-سطحها:شامل سطحهای تفکرکلی (تمرکز بر تصویر کلی)،جزیی(تمرکز بر جزییات)،4-حوزهها:شامل سبکهای درونی(انجام تکالیف به تنهایی)،بیرونی(کار با دیگران)؛ 5-گرایشها:شامل سبکهای آزاداندیش(اتخاذ رویکرد بدیع نسبت به انجام تکلیف) و محافظهکاریعنی استفاده از شیوههای سنتی در انجام تکالیف(چوی،2001).تحقیقات نشان میدهد که بین سازگاری تحصیلی با سبکهای تفکر اجرایی، فضایی، سلسله مراتبی، آزاداندیش و بیرونی همبستگی معنادار وجود دارد.استرنبرگ و زانگ معتقدند که سبکهای نوع اول ارزش سازگارانه تری دارند(بالبی،1998).
ارتباط اطمینان بخش در خانواده نظم هیجانی را ایجاد میکند، به طوری که فرزند میتواند بر اضطراب، عصبانیت وافسردگی خود غلبه کند(لوپز،2002).ارتباط اطمینان بخش میتواند دانشجو را از عوامل محیطی و دلسردکننده حفظ کند(پیترسون،1999).در چنین شرایطی کمتر احتمال میرود که دانشجو به چالشها با ناامیدی و ناتوانی پاسخ دهد.بنابراین، این ارتباط قابلیّتهای مقابله شخص را نیز به طور غیر مستقیم تقویت میکند.حمایت خانواده با کاهش فشارهای روانی و هیجانی در دوران تغییرات زندگی همراه بوده است، دانشجویانی که امیدوارند که والدینشان به آنها پاسخ دهند، بیشتر احتمال دارد که از کمک استادان و دوستانی که از آنها حمایت میکنند استفاده کنند(فلوراین،1995). تأثیر مستقیم ارتباطات خانوادگی نشان میدهد که خانواده بخش مهّمی در زندگی دانشجو را تشکیل میدهد. مداخلاتی که برای سازگاری دانشجو انجام میگیرد باید اهمیّت متغیّرهای خانوادگی و کیفیت ارتباط در خانواده را در نظر بگیرد.ارتباطات در خانواده بر راهبردهای مقابلهای که دانشجوبرای سازگار شدن با شرایط جدید استفاده میکند تأثیر میگذارد.خانواده نیز عامل مهّمی در میزان سازگاری تحصیلی دانشجویان است.وقتی نیازهای روانی در خانواده برآورده شود، موجب کسب مهارتها و استعدادها و سازگاری میشود.برعکس، وقتی نیازهای روانی برآورده نشود، فرد به دنبال کسب مهارتها و پرورش استعدادش نمیرود در نتیجه سازگاری صورت نمیگیرد.احساس داشتن قابلیت، این اطمینان را به دانشجو میبخشد که موفقیّتها دستیافتنی هستند و این عامل با سازگاری آموزشی مرتبط است. احساس داشتن استقلال، این اطمینان را به دانشجو میبخشد که میتواند فعالیتهای خود را با تمایل و آزادی روانی دنبال کند و از انجام دادن آنها احساس خشنودی، رضایت و آرامش کند،که این عامل به سازگاری فردی و هیجانی مربوط میشود. احساس داشتن ارتباط، این اطمینان را به دانشجو میدهد که وی میتواند از فرصتهای ارتباطی سودمند بهرهمند شود و به سازگاری اجتماعی مربوط میشود. محیط خانواده از طریق ایجاد فضایی هدفمند، حمایت از استقلال، علاقهمندی به فعالیتهای فرزند و صرف وقت با او در سازگاری فرزند نقش مهمی را ایفا میکند (ویلار،2006) .حمایت پدر و مادر بر سازگاری آموزشی، اجتماعی و فردی دانشجو اثر میگذارد و باعث میشود دانشجو با محیط دانشگاه سریعتر و به صورت بهتری سازگار شود.تحقیقات نلسون و همکاران(1993)؛ نشان میدهد که بدون توجه به شرایط خانواده، اختلاف بین پدر و مادر، اثرهای منفی بر سازگاری دانشجویان میگذارد.
یکی دیگر از عوامل مرتبط با سازگاری تحصیلی دانشجویان، میزان تحصیلات والدین است.نتایج تحقیقات پیک (2005)؛ مبنی بر این است دانشجویانی که والدینشان تحصیلات پایین دارند در سازگاری اجتماعی با محیط دانشگاه با مشکل روبه رو میشوند. این دانشجویان در فعالیتهای فوق برنامه دانشگاه کمتر شرکت میکنند و این فعالیتها را تا زمانی که در برنامههای آموزشی خود موفّق شوند، به تعویق میاندازند.پیک، تأثیر مثبت این فعالیتها را در سازگاری اجتماعی دانشجویان نشان داده است.معمولاً فرهنگ دانشجویانی که والدینشان تحصیلات پایین دارند با فرهنگ دانشگاه فرق دارد. اگر خانواده احساس کند دیگر نمیتواند با فرزندش بعد از ورود به دانشگاه ارتباط برقرار کند، ممکن است دانشجو احساس تنهایی و سردرگمی کند و نتواند از تجربه تحصیل در دانشگاه بهره کامل ببرد.برخی از تحقیقات روی شغل پدر در سازگاری دانشجو با محیط دانشگاه تمرکز کردهاند.خلیلی و نیز هورن و نایز (2002)؛ به این نتیجه رسیدند که شغل پدر بر سازگاری دانشجو با محیط دانشگاه اثر میگذارد.آموزش در دانشگاه کلید موفقیّت و ارتقای آموزشی، اجتماعی و اقتصادی به شمار میرود.فرزندان والدینی که از وضعیت مطلوب اجتماعی بهرهمند نیستند، از آمادگی کمتری برای کسب آموزش، داشتن آروزهای محدودتر، حمایت و تشویق کمتر و دانش کمتر در خصوص چگونگی ورود به دانشگاه رنج میبرند. این عوامل شناخت ذهنی نسبت به دانشگاه و تنوع انتخاب را کاهش میدهد که گذراندن موفقیّتآمیز این دوره را با مشکل روبهرو میکند.
یکی دیگر از عواملی که بر سازگاری دانشجو با محیط دانشگاه به طور خاص و سازگاری تحصیلی به طور عام تأثیر میگذارد پذیرش مسئولیّتهای فردی است.نتایج تحقیقات چوی(2001)؛ نشان میدهد که پذیرش مسئولیّتهای فردی برسازگاری اثر دارد.دانشجویان که به تجربهی تحصیل دردانشگاه به عنوان ادامه تجربههای آموزشی، اجتماعی و فردی خود مینگرند،بهتر خود را با محیط سازگار میکنند، درحالی که دوره دانشگاه برای دانشجویان دیگر از نظر آموزشی، اجتماعی و فردی پیچیدهتر است.کیفیت سازگاری با دانشگاه در موفقیت این دانشجویان تأثیر میگذارد.
هوش از عوامل دیگری است که بر سازگاری دانشجویان تأثیر میگذارد.دانشجویانی که باهوشترند میتوانند نیازهای محیط را ارزیابی کنند و از راهبردهای مقابلهای مؤثّر برای سازگاری استفاده کنند.آنان استعداد کافی برای رسیدن به هدف را دارندومیتوانند پیشرفت خود را برای رسیدن به هدف کنترل کنند(هولاهان،1994).
علاقه به رشته تحصیلی بر سازگاری دانشجو با محیط دانشگاه اثر دارد.علاقهمندی به رشته تحصیلی بریادگیری مطالب درسی، سرمایهگذاری زمان و انرژی وحفظ کوشش مناسب برای تکمیل موفقیّتآمیز درس اثر دارد.همچنین علاقه به رشته تحصیلی باعث خود تنظیمی و موفقیّت دانشجو میشود. دانشجویانی که به رشته تحصیلی خود علاقهای ندارند و تنها به اجبار خانواده یا هر دلیل دیگر وارد این رشته تحصیلی شدهاند کمتر میتوانند خود را با دانشگاه سازگار کنند.بررسیهای آلن و روبیز (2008)؛ نشان داده است که تناسب رشته تحصیلی با علایق و همچنین عملکرد آموزشی در سال اول تحصیل،پیشبینی مهمی برای ادامه رشته تحصیلی است.
نظریه شناخت اجتماعی بندورا نیز بیانگر این مطلب است که باورهای خودکارآمدی نشانگر قضاوتهای فرد در مورد توانایی انجام تکلیف محوله به اوست.در واقع خودکارآمدی در گزینش رفتار و فعالیّت، میزان تلاش،کیفیت عملکرد و میزان ایستادگی در برابر موانع به یاری فرد میآید (باندورا،1977). بنابراین باورهای خودکارآمدی به عنوان مهمترین عامل پیشبینیکننده رفتارها و از جمله سازگاری تحصیلی مطرح میشوند (لینت، براون و گویر،1997). به نظر زیچووسکی (2007)، خودکارآمدی به طور معنیداری با سازگاری تحصیلی در ارتباط بوده و مهمترین پیشبینی کننده سازگاری تحصیلی محسوب میشود.بدین ترتیب دانشجویانی که اطمینان بیشتر نسبت به توانایی تحصیلی خود دارند، نمرات بالاتری کسب میکنند، میزان کمتری اضطراب را تجربه میکنند و از این رو سازگاری تحصیلی بالاتری دارند.در واقع خودکارآمدی علاوه بر اینکه خود بر سازگاری تحصیلی تأثیر مستقیم دارد به عنوان یک متغیّر واسطهای بین مهارتهای ارتباطی و سازگاری تحصیلی نیز ایفای نقش میکند.شاید بتوان، سازگاری تحصیلی را انجام رفتارهایی دانست که در افراد با خودکارآمدی بالا قابل انتظار است.این مطلب با توجه به مؤلفّههای معرفی شده توسط باکر وسیریک(1984)، روشن میشود.بنابراین میتوان گفت که بین سازگاری تحصیلی و خودکارآمدی وجوه اشتراک قابل توجّهی وجود دارد.به عبارت دیگر میتوان گفت که ارتباط مؤثّر باعث ایجاد و افزایش خودکارآمدی میشود و با افزایش خودکارآمدی این اطمینان در دانشجو شکل میگیرد که قادر به انجام تکلیف و وظایف محوله در محیط آموزشی است.بنابراین تلاش وپشتکار بیشتری از خود نشان داده و کمتر دچار ناامیدی میشود و به نوبه خود دارای نگرش مثبتتری نسبت به محیط دانشگاه خواهد شد و به گونهای سازگارانه عمل خواهد کرد.
یکی دیگر از عواملی که باعث افزایش سازگاری در بین دانشجویان، بخصوص دانشجویان جدیدالورد میشود و با سازگاری رابطه مستقیم دارد، تابآوری است.تابآوری توانایی افراد در سازگاری مؤثّر با محیط است، علی رغم قرار داشتن در معرض عوامل خطرآفرین.عوامل خطرآفرین آن دسته شرایط و موقعیّتهای منفی هستندکه با پیامدهای منفی و مشکلات رفتاری مرتبط میشوند(گومز و مک لارن،2006).تابآوری به عنوان میزان توانایی فرد در تطابق با شرایط ناگوار و جدید تعریف شده است که شامل شایستگی فردی،اعتماد به نیروهای درونی،پذیرش تغییرات به عنوان مثبت و تأثیرات معنوی میشود(بیت سیکا و همکاران،2010). تابآوری، سازگاری(تحصیلی، اجتماعی، هیجانی، دلبستگی به دانشگاه) را در دانشجویان جدیدالورد افزایش میدهد.از آنجا که با افزایش سازگاری دانشجویان بخش بزرگی از مشکلات آنها حل میشود و باعث پیشرفت دانشجویان در کارهای علمی میشود، میتوان با رشد و آموزش تابآوری به عنوان یک راهبرد کاربردی، سازگاری دانشجویان جدیدالورد را افزایش داد.
2-5-2- انتقال به دانشگاه
ابعاد گوناگون و اهمیت فرایند انتقال به دانشگاه ارتباط تنگاتنگی با تحولات اجتماعی و تاریخی در زمینه رشد فرایند پذیرش دانشجویان و ورود آنها به دانشگاه دارد.این امرموجب میشود که صاحب نظران هرچه بیشتر به مطالعه، فرایند انتقال به دانشگاه، محتوای این انتقال، عوامل مرتبط با آن و اثرات گوناگون آن بپردازد.عوامل متنوّع فردی و اجتماعی منابع ارزشمندی برای سازگاری دانشجویان در طی انتقال به دانشگاه هستند.کیفیت انطباق و سازگاری دانشجویان با زندگی دانشگاهی وگسترده آن باعث تجربه دانشگاهی افراد شده و فرصتهای برای رشد فردی و اجتماعی آنها فراهم میکند.اندیشمندان با گرایشهای پژوهشی متعدّد و متنوّعی به تبیین جنبههای روانی- اجتماعی فرایند انتقال به دانشگاه پرداختهاند.روابط متقابل با والدین در پیش بینی سازگاری با دانشگاه عامل مهمی محسوب میشود.همچنین انتظارات قبل از ورود به دانشگاه منبع بالقوه سازگاری با این محیط است. سازگاری با دانشگاه، نتیجه روابط متقابل بین ویژگیهای محیط دانشگاه و مشخصات ورودیهای دانشگاه(ظرفیتهای هوشمندانه، نگرش افراد به نظام آموزشی عالی، احساس افراد به رشد مهارتها و میزان یادگیری از طریق تجربه دانشگاهی) میباشد(کوته و لوین،2000به نقل از زکی1381).دوره انتقال به دانشگاه، موجب رشد و بلوغ اجتماعی و آموزشی افراد میشود و نقش مکملی درفرایند شکل گیری هویت ایفا میکند(برزونوسکی و کاک،2000).
انتقال از آموزش متوسطه به دانشگاه مرحلهای انتقالی در رشد جوانانی است که در آغاز ورود به دنیای بزرگسالی هستند.دوره ی جدید، با آزادیهای بیشتر، چالشهای تحصیلی، مسئولیّتها و انتظارات متفاوت از دورههای پیشین متمایز میشود.سال اول دانشگاه، تنشزا ترین زمان در طی تحصیل دانشگاهی به حساب میآید.طی این دوره دانشجویان چالشهای اجتماعی مانند(جدا شدن از خانواده) وهوشی(مانند،ضرورت انجام موفقیّت آمیزتکالیف تحصیل)، متعددی را تجربه میکنند که ممکن است با آشفتگیهای هیجانی مانند احساس تنهایی، غم غربت، حالت سوگ و افزایش احتمال مصرف مواد همراه باشد(لوبکر و اتزل،2007).نتایج مطالعات نشان داده است، بیشترین میزان مشروطی و ترک تحصیل به دانشجویان سال اول مربوط میشود که به علت ناسازگاری با دانشگاه، رشته تحصیلی, محیط خانواده،محیط خوابگاه و .... است(بولتر،2002).
عوامل خانوادگی نقش مهمی در سازگاری با دانشگاه دارد و محیط خانواده مکمل کیفیت تجربه دانشگاهی است.تجربه دانشگاهی افراد تداوم بخش جنبههای رشد فردی و اجتماعی دانشجویان تلقی میشود(آدامز و همکاران،2000).حمایت اجتماعی موجبات افزایش سازگاری با دانشگاه را فراهم میکند (تاوا و همکاران،2000).انتقال از مدرسه به دانشگاه برای بسیاری از افراد دارای موقعیّتهای استرسزا است.دانشجویان در محیط جدید دانشگاه با تقاضاهای متعدّد اجتماعی،آموزشی و روابط اجتماعی بین فردی جدیدی روبهرو میشوند که هرکدام از آنها میتواند برای اغلب افراد وضعیتهای استرسزایی ایجاد نماید.آنها میبایست اشکال جدید روابط اجتماعی را فرا گیرند، روابط متقابل مناسبی برحسب شرایط جدید دانشگاه با خانواده ودوستان برقرار کنند، مهارت و شیوههای یادگیری و مطالعه متناسب با محیطهای یادگیری واقعی دانشگاهی را فراگیرند و در مجموع به مثابه فردی مستقل و خودمختار بتوانند وظایفشان را ( برای نمونه: تنظیم چگونگی صرف پول و زمان ) به خوبی ایفا نمایند(زکی،1388).
برخی ازپژوهشگران معتقدند سازگاری با دانشگاه مستلزم فرایندهای اجتماعی و اجتماعیزدایی است.اجتماعیزدایی تغییر یا کنارگذاشتن ارزشها، صفات و باورهای است که فرد با خود به دانشگاه آورده و در موقعیتهای دیگرکارایی چندانی ندارد.از دید پژوهشگران ورود به دانشگاه، نوعی شوک فرهنگی به شمارمیرود که نیازمند بازآموزی اجتماعی و روانشناختی برای مواجهه مؤثربا محیط، قوانین و دوستان جدید است (پاسکارل،1995).دانشجویانی با دانشگاه سازگارند که وقتی تحصیلات دانشگاهی را به پایان میبرند،تجربه حضور و تحصیل در دانشگاه را تجربهای رشد دهنده تلقی نمایند، بتوانند از تواناییهای خود به نحو مطلوب بهره جویند(گروس،1994).
الگوی فرایند سیستم خود، در ارتباط با نقش حمایتی والدین در سازگاری فرزندان دانشجو با دانشگاه دو بعد اصلی در رفتار والدین را که با موفقیّت و سازگاری دانشجو ارتباط دارد،مشخص میکند:
1)حمایت از استقلال دانشجو(قبول دیدگاههای دانشجو و تشویق تفکر مستقل) با خود تنظیمی، قابلیت و موفقیّت فرزندان ارتباط دارد.
2) صرف وقت با دانشجو و علاقه نشان دادن به فعالیتهای وی،با یادگیری و موفقیّت و دید مثبت او به علم ارتباط دارد(ساسی،2000).
2-5-3- تغییرات اساسی در زندگی دانشجویان جدیدالورود
زندگی دانشجویی میتواند تغییرات زیادی درزندگی افراد ایجاد کند. این تغییر برای دانشجویانی که در شهری غیر از محل زندگی خود پذیرفته شدهاند، شدیدتر است.زیرا آنان مجبورند جدایی از خانواده و استقلال فردی را تجربه کنند که دارای ویژگیهای خاصی است و از یک سو با آزادیها و تجارب جدید و از سوی دیگر با سختیها ومشکلات فراوانی همراه است.درهرحال آن چه مشخص است این است که زندگی دانشجویی با برخی تغییرات اساسی در زندگی فرد آغاز میشود:
1.محیط دانشگاه در مقایسه با دبیرستان،فضای وسیعتری دارد و آشنای با همه مکانها و افراد در کوتاهمدت امکانپذیرنیست.
2.ممکن است محیط دانشگاه همان چیزی باشد که از قبل دانشجو انتظار آن را داشته است و ممکن است اینطور نباشد، یعنی استانداردها و انتظارات فرد را تأمین نکرده باشد.عدهای با شور و شوق فراوان به دنبال کارهای مربوط به ثبتنام و انتخاب واحد میروند و عدهای دیگر ممکن است با نارضایتی.در هرحال سازگاری با محیط دانشگاه به زمان و وقت احتیاج دارد.به خصوص در روزهای اول و هفتههای اول ممکن است حتی گیج کننده هم باشد. ساختمانهای متعدّد و پراکنده، واحدهای مختلف،کارمندان متعدّد و متفاوت، برنامهها و فعالیّتهای مختلف آموزشی، صفّهای متعدّد برای انتخاب واحد،گرفتن فرم، وارد کردن به کامپیوتر، صفّ غذا و صفّهای دیگر باعث به وجود آمدن اضطراب در دانشجو شده و ممکن است سازگاری او با محیط را به تأخیر بیندازد.همچنین مشاهده تعداد زیادی از افراد هم سن و سال که با لهجه و زبان دیگری صحبت میکنند و گاهی حتی ممکن است به سبک دیگری لباس بپوشند میتواند به احساس تنهایی، جدایی و غربت کمک کند.
3. محیط اجتماعی دانشگاه بسیار متفاوت از دبیرستان است در دبیرستان افراد زیادی از نظر آداب و رسوم،فرهنگ و سطح اجتماعی و اقتصادی و مواردی از این قبیل به هم شباهت دارند در حالی که درمحیط دانشگاه چنین نیست.دانشجویان از شهرها، روستاها و مناطق مختلف جغرافیایی و از اقوام مختلف و حتی نژادهای دیگر با یکدیگر زندگی کرده و تحصیل میکنند،چنین فضایی اگرچه زمینه ی مساعدی را برای برقرای ارتباطات اجتماعی و شناخت فرهنگها و آداب و رسوم مختلف ایجاد میکند، ولی در پارهای از موارد سازگاری را سخت تر و پیچیده تر میکند.
4.فعالیتها و تکالیف دانشگاهی در مقایسه با دبیرستان متنوّع ترو متعدّد است.انجام پروژهای علمی و تحقیقاتی، ارتباط با مراکز مختلف، تحقیقات کاربردی ،ارتباط با افرادی در رشتهها و حرفههای مختلف قسمتی از این وظایف است. علاوه براین مصاحبه،مشاهده،کارورزی و هچنین ایراد سخنرانی نمونه دیگری از فعالیتهای متنوّع آموزشی است که در دانشگاه از دانشجو انتظار میرود آنها را انجام دهد.بنابراین دانشجویانی که از سازگاری بالاتری برخوردارند برای سازگار شدن با روند جدید یادگیری سعی میکنند،گروههای مطالعه تشکیل دهند، ساعات مشخصی برای مطالعه انفرادی خود اختصاص دهند، از کتابهای کمک درسی در کتابخانهها استفاده کنند.با استادان و مدرسین خود در ارتباط باشند، در مباحث کلاس شرکت فعالانه داشته باشند،که همهی این موارد باعث سازگاری با روند جدید یادگیری و به نوبه خود باعث سازگاری تحصیلی میشود.
5.حجم مطالب درسی در دانشگاه در مقایسه با دبیرستان بیشتر سنگین است به همین دلیل ضروری است برای مطالعه و تسلّط بر چنین حجمی از مطالب، از روشهای مطالعه دیگری دردانشگاه استفاده شود.بنابراین چون بیشتر دانشجویان تازه ورود از روشهای دبیرستان برای مطالعه استفاده میکنند در نتیجه درسازگاری با شرایط جدید با مشکل مواجه میشوند.
6.معمولاً در دبیرستان دانش آموزان فقط به درس و تحصیل میپردازند و ازاو کار یا فعالیّت دیگری انتظار نمیرود.در حالی که عدهای از دانشجویان همزمان با تحصیل،کار میکنند و یا با ارتباطهای اجتماعی وسیع، شرکت در برنامههای مختلف اجتماعی و تفریحی به فعالیتهای دیگری نیزمیپردازند (نوری زاده،1386).
2-5-4- سازگاری با زندگی خوابگاهی
در میان نیازهای دانشجویان، داشتن یه مکان امن از بنیادی ترین آنها محسوب میشود، اما اهمیت مسکن به طور عام و خوابگاه دانشجویی به طور خاص مورد توجّه قرار گرفته است.خوابگاهها به طور رضایت بر انگیز به پیشرفت تحصیلی و استقرار زندگی دانشجویی کمک میکند، اما اگر چنین سرپناهی تا حد امکان نتواند چنین آمیزشی را ایجاد کند نخواهد توانست مسئولیّت پذیری در کسب دانش و موفقیّت را به تجربه دانشجویان بیفزاید. عده زیادی از دانشجویان در شهر دیگری غیر از زادگاه یا محل زندگی خود، به تحصیل در دانشگاه مشغول میشوند.این دانشجویان با تغییرها و استرسهای زیادی در زندگی خود روبه رو میشوند، ازجمله:
1.جدایی از خانواده:بدیهی است عدهای ازدانشجویان که در دانشگاه شهر دیگری پذیرفته شده اند از خانواده و شهر خود جدا شوند.جدایی از خانواده باعث به وجود آمدن استرس در دانشجویان میشود. انتقال از زندگی درخانواده به زندگی در محیط خوابگاه و دور شدن از محیط عاطفی، ارتباط با والدین، خواهران و برادران، باعث ایجاد غم غربت میشود.در روزهای اولیه زندگی خوابگاهی، بسیار عادی و طبیعی است که فرد به یاد خانواده بیافتد.در چنین روزهایی خانواده و فعالیّتهای خانوادگی، فکر دانشجویان را به خود مشغول میکند.چنانچه در خانواده دانشجو، مشکلاتی وجود داشته باشد، این اشتغال فکری تشدّید میشود.در هرحال روزهای اول که فرد از خانه به خوابگاه منتقل میشود این احساس غم وانده ناشی از جدایی بسیار زیاد است، اما چنان چه از راهبردهای مقابله ای سالم و نحوه ی سازگاری به صورت صحیح استفاده کند، رنج این غم و اندوه کاهش مییابد. با این حال، اگر این غم غربت و دلتنگی زیاد طول بکشد، احتمال دارد که باعث ناسازگاری فرد با خوابگاه، هم اتاقیها و شرایط جدید شود.
2. جدایی از دوستان وشبکه ی ارتباطات اجتماعی:یکی از مشکلات دیگر زندگی خوابگاهی وجدایی از محل زندگی این است که نه تنها از خانواده بلکه از دوستان و آشنایانی که در شهر فرد زندگی میکنند نبز جدا میشوند.معمولاً افرادی که در یک شهریا یک منطقه خاص زندگی میکنند دارای اعتقادات و علایق مشترک هستند.جدایی ازاین دوستان و رفتن به دانشگاه و زندگی خوابگاهی که افراد مختلفی از شهرهای مختلف،زبانهای مختلف با افکار و عقاید،آداب و رسوم متفاوتی زندگی می کنند، بر این غم و غربت ودلتنگی میافزایند.
3.تمرین برای یک زندگی مستقل:هنگامی که افراد درخانواده زندگی میکنند، بسیاری از کارهای شخصی توسط افراد دیگر خانواده انجام میشود.در بسیاری ازمواقع چنان، این کارهای شخصی به صورت منظم و معمول انجام میشود که ممکن است تا زمانی که افراد در داخل خانواده هستند به آن توجّهی نکرده باشند،ولی زمان جدایی از خانواده، فعالیتهایی که شاید توجّهی به آنها نداشته است،بسیارمورد توجّه واقع میشود.فعالیتهایی مانند خرید،آشپزی، شست و شو، نظافت و مرتّب کردن محل زندگی و مواردی مانند آن. چنانچه قبلاً در خانواده هیچ مسئولیّت و وظیفهای برعهده فرد گذاشته نشده باشد، به سختی میتواند خود را با شرایط جدید سازگار کند.علاوه بر موارد بالا، موضوعات دیگری نیز هست که باید به تنهایی در موردآنها تصمیم بگیرند، مانند برنامه ریزی برای اوقات فراغت، نحوه ی ارتباط با دیگران، مطرح کردن یا نکردن مسایل با دیگران و مواردی مانند آن.
4.آمد و رفت از دانشگاه به خانه:تنظیم زمانی برای دیدار از خانواده،یکی ازموضوعات مهمّی است که ذهن دانشجورا به خود مشغول میکند.آنان از ابتدای ترم در جست و جوی روزهای تعطیل هستند به خصوص روزهایی که چند تعطیلی کنارهم باشد، تا به راحتی و با خیال آسوده دیدار تازه کنند و به خانه برگردند.برای چنین کاری دانشجو، رنج زیادی را متحمل میشود، چانه زدن با استادان برای غیبت یا تعطیل کردن کلاسها،پیدا کردن بلیط رفت و برگشت، مشکلات مربوط به راهها و جادهها، اوقات زیادی را در وسایل نقلیه سپری کردن، جا به جا کردن بارو وسیله زندگی و کتابها و...از جمله موضوعاتی است که یک دانشجو بومی هیچگاه به آن نمیاندیشد.اگرچه این دوران سختیهای در پی دارد ولی مهارتهای زندگی مستقلانه دانشجویی را رشد میدهد.
5.تأمین هزینههای زندگی و مدیریت مالی:هنگامی که فرد در داخل خانواده زندگی می کند، متوجّه بسیاری از هزینههای زندگی نمیشود و ممکن است اصلاًبه آنها هم فکر نکند.اما هنگام دوری از خانواده، این هزینهها خود را نشان میدهند.تأمین مخارج زندگی روزانه شامل،خورد و خوراک، شست و شو، نظافت، مدیریت مالی و اولویت بندی کردن هزینههای زندگی روزانه، هزینهی کلاسها، برنامهها و فعالیتهای مختلف، هزینهی رفت و آمد و...ازجمله چنین مواردی هستند(همان،ص7).
پیشینه ی پژوهش
بررسی سازگاری زیستی، روانی و اجتماعی دانشجویان از دیربازمطرح بوده است و پژوهشهای زیادی به این موضوع اختصاص یافته است تا ضمن کشف عوامل مؤثّروتأثیرگذاربرآن، راهکارهای مناسبی برای سازگاری مناسب ارائه گردد.
یکی از ابزارهای که برای سنجش سازگاری ساخته شده و مورد استفاده واقع شده است مقیاس سازگاری دانشجویان (CAS) است.این آزمون چند بعدی توسط آنتون و رید(1991) برای استفاده در مراکز مشاورهای تهیه شده است.آزمون مذکور دارای 108 سؤال و 9 خرده مقیاس است که اضطراب، افسردگی، افکارخودکشی، سوءمصرفمواد، عزّتنفس، مشکلاتبینفردی، مشکلات خانوادگی مشکلات آموزشی و مشکلات شغلی را می سنجد (نافزیگر، کولارد، اسمیت، ویسول، 1998).برای ساخت این آزمون ابتدا307 سؤال طراحی گردید.آنگاه توسط هفت متخصّص در این رابطه، مورد بررسی واقع شد و سرانجام 108 سؤال مورد تأیید و بقیه حذف گردید.پرسشنامه اولیه بر روی 224 نفردانشجو اجرا شد و پس از تحلیل سؤالات،108 سؤال باقی ماند(آنتون و رید،1991).پژوهشهای مختلفی پایایی این آزمون را به شیوههای مختلف تأیید کرده است(کوک،2002).به طورکلی پایایی درونی خرده آزمونها بین80/0تا92/0 با میانگین 86 درصد،گزارش شده است(ویسول،1996).
آزمون دیگری که به منظورسنجش سازگاری دانشجویان تهیه شده است پرسشنامه انطباقی دانشجویان (SACQ) است که توسط بکروسیریک (1984) ساخته شده است.آنها آزمون خود را با این فرض تهیه نمودند که سازگاری دانشجویان یک امر چندوجهی است و دانشجوباید طی فرایندهای انطباق با محیط آموزشی بتوانند خود را با الزامات و شرایط آن منطبق سازند (ساندرا،ونساگنز،2004).به نظربکر و سیریک(1984)، سازگاری دانشجویان دارای چهار بعد است که عبارتند از:
سازگاریآموزشی:توانایی دانشجو در مدیریت و کنترل شرایط آموزشی که در شرایط جدید با آن مواجه شده است.توان انطباق دانشجوبا مقرّرات،مطالب درسی،کسب شیوهیادگیری جدید، حضور در کلاس و برنامه مطالعه متناسب با آن دوره دانشجویی، مربوط به این بعد از سازگاری است.همچنین ایجاد و حفظ انگیزه لازم برای بودن در دانشگاه، هدفمندی تحصیلی،عدم دودلی نسبت به ارزشمندی دانشگاه، انجام وظایف آموزشی، مطالعه منظم، حضور فعّال در کلاس درس، تسلّط برمطالعه و یادگیری دروس، از ویژگیهای این بعد از سازگاری است.این بعد از سازگاری دارای چهارجنبهی انگیزشی، پشت کار، عملکرد و رضایت از محیط آموزشی است.نمونه سؤالاتی که در این بخش استفاده شده است عبارتند از:دلایل زیادی وجود دارد برای اینکه دردانشگاه حضور داشته باشم(انگیزش)، مرتّب سرکلاس حضور مییابم(پشت کار)، یادآوری دروس برایم سخت و مشکل است(عملکرد)،کیفیت دروس برای من رضایت بخش است(رضایت از محیط آموزشی).
سازگاری اجتماعی:در این نوع سازگاری دانشجو با محیط اجتماعی خود رابطه مناسبی برقرار کرده و روابط بین فردی خویش را به نحومناسبی با همکلاسیها، استادان،کارمندان و سایر گروههای دانشجویی توسعه میدهد.به علاوه در فعالیّتهای مختلف اجتماعی مشارکت میکند،گروههای رسمی و قانونی موجود در دانشگاه را شناسایی و در آنها عضو میشود،در برنامههای مختلف اجتماعی که در دانشگاه یا دانشکده برگزار میشود شرکت میکند.دوستان مناسبی برای خود انتخاب میکند و باآنها روابط صمیمانه وحمایتی متقابل برقرار میکند، به راحتی با احساس غربت و تنهایی کنار میآید، احساس دلتنگی و دوری از خانواده را میپذیرد و مانع تأثیر منفی آنها برعملکرد اجتماعی و درسی خود میگردد.این بعد سازگاری دارای جنبههای سازگاری اجتماعی کلی، سازگاری با اطرافیان در محیط آموزشی، احساس غربت زدگی در محیط اجتماعی است.نمونه سؤالاتی که در این قسنت استفاده شده است،عبارتند از:آیا در فعالیّتهای اجتماعی که دردانشکده انجام میشود شرکت میکنید؟(سازگاری عمومی اجتماعی)، با همکلاسیهای خود مراوده و دوستی برقرار کردهاید؟(روابط با دیگران)، آیا برای خانواده دلتان تنگ شده است؟(غربتزدگی)، آیا از بودن دردانشکده لذت میبرید؟ (محیط اجتماعی).
سازگاری شخصی عاطفی: مربوط به وضعیت سلامت روانی و جسمی فرد در محیط جدید است.این بعد از سازگاری میزان علائم و نشانههای آشفتگی روحی وروانی مثل احساس غمگینی، اضطراب، بدخوابی یا دردهای جسمانی را شامل میشود.این قسمت از سازگاری شامل جنبههای روانشناختی و جسمی است.احساس تنش و عصبانیت در دانشکده، فرسودگی، خستگی، ناتوانی، خشم، میلبه پرخاشگری، توانایی مقابله با مشکلات دانشگاهی نیز از کنشهای مربوط به سازگاری شخصی و عاطفی است.نمونه سؤالات این بخشازسازگاریعبارتنداز:احساسبدخلقیوغمگینیمیکنم(روانشناختی)،اشتهایخوبیدارم(جسمی)،(ساندر ، ونساگنز 2004).
دلبستگی مؤسسهای: منظور از این بعد از سازگاری، میزان علاقهمندی و همانندسازی و تعهد فرد با دانشگاه و دانشکده، استادان، رشته تحصیلی، همکلاسیها است.میزان لذّت فرد از بودن در دانشگاه، اشتغال ذهنی برای رها کردن دانشکده، اشتغال ذهنی برای پیدا کردن زمانی برای دور شدن از دانشگاه، ترجیح دانشگاههای دیگربه دانشگاه خود، فکر انتقال یافتن از آن دانشگاه یا دانشکده به مکان آموزشی دیگر، حالاتی هستند که به این بعد از سازگاری مربوط میشوند.این بعد از سازگاری دارای دو جنبه است:دلبستگی کلی به دانشگاه و ادامه تحصیل در آن.دلبستگی به دانشگاهی که خودش در آن تحصیل میکند.نمونه سؤالات این بخش عبارتند از: من از اینکه دانشگاهی هستم لذّت میبرم(دلبستگی کلی)، من از اینکه دانشجوی این دانشگاه هستم لذّت میبرم (ساندرا،ونسانگز،2004؛ بکر و سیریاک،1989؛لیدا و کارول،2003).هر آزمودنی در این پرسشنامه دارای یک نمره کلی که شاخص سازگاری کلی او بوده و چهار نمره که مربوط به چهار بعد سازگاری میشود را کسب میکند (ساندرا، ونساگنز، 2004؛ بکرو سیریاک، 1989؛ لیدا، کارول،2003).
پایایی خرده مقیاسهای محاسبه شده براساس آلفای کرونباخ نشان داد، حداقل ضریب پایایی80/0است.برای روایی آزمون از طریق محاسبه همبستگی آن با پرسشنامههای، افسردگی، انگیزش تحصیلی، احساستنهایی، استقلال روانشناختی از والدین، میانگین نمرات تحصیلی، فعالیّت اجتماعی، فعالیّتهای اجتماعی، شرکت درانجمنها و گروههای دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. براساس گزارش آنان این پرسشنامه با متغیّرهای فوق، همبستگی معنی داری داشته است.داموس و برناردین(1992)،گزارش میکنند این آزمون و خرده مقیاسهای آن در گزارشهای متعدّد پژوهشی با میزان نمره درسی از17/0 تا53/0همبستگی مثبت و با مشکلات روانشناسی بین 23/0 تا34/0 همبستگی منفی داشته است،که همگی معنیدار است(01/0>P).(ساندرا،1998؛منتگومری و هامرلی، 1993؛ناپ لی،ورتمن،1998).پژوهشها نشان میدهد که بین میزان سرسختی در دانشجویان و SACQ، همبستگی معنی داری وجود دارد(میجل و لین،1999).
به طور خلاصه تعداد سؤالات و ضرایب پایایی هر یک از خرده مقیاسها عبارتند از:سازگاری آموزشی دارای 23 سؤال و ضریب آلفای کرونباخ آن 84/0،سازگاری اجتماعی دارای 18 سؤال و ضریب آلفا برابراست با 84/0، سازگاری عاطفی دارای 15 سؤال و ضریب آلفا برابر است با 81/0 و دلبستگی سازمانی 14 سؤال و ضریب آلفای آن برابر است با 80/0 است و ضریب پایایی کل آزمون 70 سؤالی پس از تحلیل سؤالات 92/0 به دست آمده است.نمرهگذاری در هر سؤال ب راساس درجهبندی پاسخها در مقیاس نه درجهای از«اصلاً در مورد من صدق نمیکند تا کاملاً در مورد من صدق میکند»تنظیم گردیده است(هالی،مائورن،2002؛جان و فوکادا،1995).
گزارش پژوهشهای متعدّد بیانگر آن است که پایایی هر یک از خردهمقیاسهای، سازگاری تحصیلی 81/0 تا 90/0، سازگاری اجتماعی 91/0 تا 83/0، سازگاری عاطفی از 77/0 تا 86/0، دلبستگی موسسهای 85/0تا91/0 و برای کل آزمون 92/0تا 95/.است(داموس،جان،1992؛تائو،پارت ،هنسبرگر، پانسر، 2007؛ به نقل از فرحبخش،1390).
نمره بالا در این آزمون نشانه سازگاری مناسب و نمره پایین نشانه مشکلات بیشتر در فرایند سازگاری آنها است.نمرات با استفاده از هنجارهای درصدی و تی،تفسیر میشوند.کسب حداکثر نمره در این آزمون به معنی بالابردن نمرات در همهی خرده مقیاسها نیست.بنابراین مؤلفان توصیه میکنند در فرایند مشاوره به نمرات خرده مقیاسها توجه بیشتری داشته باشند.توزیع نمرات دانشجویان دختر و پسر در این آزمون متفاوت است(داموس،جان،1992).
پرسشنامه سازگاری تحصیلی بارو که به وسیله هنری بارو در سال 1949 از دانشگاه استنفورد بینه معرفی شد.این آزمون یا پرسشنامه،یک پرسشنامه خودسنجی است.که به منظور شناخت ویژگیهای معیّنی که از استعداد تحصیلی متفاوت هستند ولی به طور معنی داری به عملکرد تحصیلی دانشجویان مربوط میشوند، طراحی شده است.دانشجو با تکمیل کردن پرسشنامه، تصویری از خود ارائه میدهد که به مشاورکمک میکند تا آن را در مجموعهی تلاشهای لازم برای شناخت دانشجو و کامل کردن برداشتهای تشخیص مقدماتی به کار گیرد.
پرسشنامه سازگاری،90 سؤال را در6 مقوله تشخیصی شامل میشود.هر یک از مقولهها به ارزیابی جنبههای مختلفی از سازگاری تحصیلی میپردازند.نمره به دست آمده از هریک از 6 مقوله به طورمستقل، عامل توانایی تحصیلی را میسنجد. البته این6 مقوله نمیتواند تمام حیطههای مستقل یا مختلف سازگاری دانشجویان را ارزیابی کند و امکان دارد مشکل حل نشدهای وجود داشته باشد که چنانچه در نمره پایین یک مقوله منعکس میشود در مقوله دیگرنیزمنعکس شود.مثلاً تعارض شدیدی که مربوط به خانواده است به تنهایی میتواند ناسازگاری رفتاری را در حیطههایی مانند:تنظیم اوقات، سطح آرزو و سلامت روانی دانشجو نشان دهد.از این نقطه نظر، بهتر است یادآوری شود که نمرههای پایین در یک مقوله، اغلب نشاندهندهی مشکلات عمیقی است که خود آن مشکلات بایستی مشخص شده و مورد تحلیل قرار گیرد. مقولههای تشخیصی پرسشنامه عبارتند از:
1) سازگاری با دوره تحصیل: این حیطه میزان رضایت دانشجو را درحالت کلی با نظام دانشگاهی و بخصوص با رشته تحصیلی که انتخاب کرده ارزیابی میکند.همچنین در جستجوی آن است که بداند آیا دانشجوبه کار خودش علاقه دارد، از درس خواندن لذّت میبرد و ادامه تحصیل را منطقی میداند.
2) بالندگی و رسایی هدفها و سطح تمنا (سطح آرزوها و تمنیات): این مقوله به هدفهای آموزشی و زندگی فرد، تمایلات و تلاش فرد برای رسیدن به هدفها و احساس او از ارزشهای مربوط به هدفها، اختصاص یافته است.این بدان معنی است که تحقق فعالیّتهای فعلی، مستلزم حضور او در دانشگاه است تا جایگاه مطمئنی را برای طرحهای آینده خود به دست آورد. در این مقوله مشخص میشود که چه مسایلی برای فرد مهّم هستند و آیا در برابر وظایف اصلی خود، احساس مسئولیّت میکند.
3) کارایی فردی یا برنامهریزی واستفاده مطلوب از زمان: در این مقوله تأثیربرنامههایی که دانشجو طرحریزی میکند و آنها را در فعالیّتهای روزمره اش انجام میدهد، مورد بررسی قرار میدهد.چگونه برنامهریزی میکند و آیا میتواند از وقت خود به نحواحسن استفاده کند؟ از سوی دیگر،آیا عادتهای نامنظمی مانند به تعویق انداختن وظایف، پرخوابی، مسافرتهای مکرر، اختصاص اوقات فراغت خود به فعالیّتهای غیردرسی و تکرار آن ها را گزارش می نماید.مقوله مربوطه، در پی سنجش این جنبهها است.
4) مهارتها و تمرینهای مطالعه: این مقوله، ویژگیهای مربوط به مطالعهی دانشجودرخانه و در کلاس درس را مورد مطالعه قرار میدهد.ابتدا شرایطی را که دانشجو برای یادگیری در نظرمیگیرد مورد بررسی قرار میدهد.در واقع شرایطی را که دانشجو برای یادگیری، هوشیاری، داشتن نگرش فعاّل برای تسهیل موارد مبهم موضوعهای درسی و فهم عمیق مطالب درسی را در نظر میگیرد.فنون مطالعه توأم با مهارت، توانایی دانشجوبرای رفع مشکلات مربوط به تکالیف درسی،در نظر داشتن چهارچوب مطالعه، یادداشت برداری، استفاده از کتابخانه، تمرین زمان مطالعه به خاطر سپردن در ضمن مطالعه نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
5) بهداشت روانی: عبارتهای این بخش به موقعیتهای مربوط به سازگاری عاطفی دانشجو متمرکز میشود.تلاش بر این است که باورهای دانشجو درباره خودش،مبنی براین که نگرانیها و آشفتگیهای هیجانی مداوم ناشی از عوامل خارجی و تأثیرآن برمشکلات واقعی است، مشخص میشود.نشانههای رایج سازگاری روانی مانند خوابیدن زیاد، نوسانات خلقی، افسردگی، دلتنگی برای خانواده، از دست دادن اتکاء، احساس شکست و ناایمنی و اشتغالات فکری بیهوده و جزئی نیزمورد پرسش قرار گرفته است.
6) مناسبات فردی با افراد دانشکده و هم دورهایها: این حیطه،توانایی دانشجو را درچگونگی ارتباط با معلمان و شاگردان که درنحوه دید او نسبت به آنها منعکس است میسنجد.درجه ارتباط و اعتقاد متقابل، احترام موجود بین او و استادان وبه طور غیرمستقیم با همدورهایها، موقعیّت اجتماعی فرد در گروه و به طورکلی نحوه دادوستدی که بین او و هم کلاسیها وجود دارد سنجیده میشود(موسوی و همکاران،1377).
موسوی و همکاران، در مطالعهای به بررسی روایی آزمون سازگاری با استفاده از روشهای روایی محتوا و روایی ملاکی پرداختند.آنها به منظوربررسی روایی ملاکی از شاخص میانگین نمرات دانشجویان، به عنوان ملاک عملکرد تحصیلی استفاده کردند و بین این ملاک و نمرهگذاری سازگاری تحصیلی برای 126 نفراز دانشجویان به همبستگی 204/0(01/0>P) دست یافتند.همین محققان در گزارش اعتبار آزمون با استفاده از روش دونیمه کردن ضرایب اعتبار83/0 برای دانشجویان مرد و 78/0 برای دانشجویان زن و ضریب اعتبار بازآزمایی کل آزمون را 93/0 گزارش کردهاند(موسوی ،1377).
آزمون دیگری که به منظورسنجش سازگاری تهیه شده است، پرسشنامه سازگاری بل است.این پرسشنامه در سال،1961توسط هیو-ام-بل در کالج ایالتی چیکوکالیفرنیا در مورد بزرگسالانی که در کلاسهای بزرگسالان در لوس آنجلس کالیفرنیا، خدمات مشاورهای سیاتل در واشنگتن، انجمن مردان جوان مسیحی، مدرسه عملی شیکاگو و انجمن زنان جوان مسیحی و کلاسهای روانشناسی صنعتی بزرگسالان نمونهگیری شدهاند، تدوین و استاندارشد.این پرسشنامه دارای 160 سؤال است که هر 32 پرسش آن یکی از حوزههای سازگاری را اندازه میکند.
این حوزهها عبارتند از:سازگاری با محیط خانه، سازگاری از نظرسلامتی، سازگاری اجتماعی، سازگاری هیجانی و سازگاری شغلی.از مجموعه نمرههای این آزمون،نمرههای برای سازگاری کل به دست میآید.این آزمون را هم میتوان به صورت فردی و هم به صورت گروهی اجرا کرد.اجرای این آزمون محدودیت زمانی ندارد اما آزمودنیها معمولاً در 25 الی30 دقیقه میتوانند آن را تکمیل کنند.سازنده آزمون درباره اعتبار و روایی آزمون گزارش داده است که پس از اجرای آن روی گروه نمونه، از طریق همبستگی پرسشهای زوج و فرد و سپس اصلاح ضریبهای محاسبه شده با فرمول اصلاح اسپیرمن- براون،ضریبهای زیر به دست آمده است.
سازگاری با محیط خانه:91/0، سازگاری اجتماعی:85/0، سازگاری شغلی:85/0، سازگاری از نظر سلامتی: 81/0، سازگاری هیجانی:91/0، سازگاری نمره کل:94/0
سازنده آزمون برای تعیین روایی از دو روش استفاده کرده است.ابتدا روایی محتوایی، به این معنا که پرسشهای آزمون را با توجه به ویژگیهای رفتاری افراد سازگارو ناسازگار،طوری تنظیم کرده است که از روی پاسخهای آزمودنیها به روش منطقی بتوان افراد سازگار و ناسازگار را مشخص کرد.این روش همان روش روایی محتوایی است.روش دوم به این ترتیب است که 15 درصد افراد بالا و 15درصد افراد پایین، را دریک گروه نمونه انتخاب کرده است.افراد بالا کسانی هستند که از سازگاری خوبی برخوردار بودند و نمرههای آنان در مقیاس سازگاری، بالاتر از متوسّط جامعه بوده است.افراد پایین، فاقد سازگاری لازم بوده و نمرهی آنان از متوسط جامعه پایینتر بوده است.سپس پاسخهای هریک از دو گروه با یکدیگرمقایسه شده و در مواردی که تفاوت درصد پاسخهای کلید که توسط گروه سازگار و ناسازگار به هر پرسش دادهاند از نظرآماری معنیدارباشد نشانه آن است که آن پرسش، افراد سازگار و ناسازگار را از یکدیگرتفکیک میکند.بدین ترتیب روایی درونی مقیاسها به روش آماری توسط سازنده آن بررسی شده است.پرسشنامه اصلی به صورت سه گزینهای تدوین شده است.به این معنا که آزمودنی در برابرهر پرسش تا چه اندازه درباره وی صدق میکند، به صورت آری یا نه پاسخ میدهد.اما در مواردی که آزمودنی نمیتواند تصمیم بگیرد که پاسخ مثبت یا منفی بدهد ویا زمانی که نمیتواند جهت پاسخ را پیدا کند،آن را با علامت سؤال مشخص میکند.
در مراحل هنجاریابی این آزمون و براساس هنجاریابی که در مورد پرسشنامههای مشابه وجود دارد مانند(MMPI)، برای اینکه آزمودنیها تعداد زیادی از پرسشها را بیجواب نگذارند، علامت سؤال از بین گزینهها حذف شده است. در این پرسشنامه نیز تصمیم گرفته شد که گزینه علامت سؤال کنار گذاشته شود.بنابراین برای هر پاسخ که هماهنگ با کلید باشد نمره یک و پاسخی که مخالف با کلید باشد، نمره صفر داده شده است.بدین ترتیب مجموع پرسشهایی که در جهت کلید علامتگذاری شده است به عنوان نمره خام آزمودنی، در آن مقیاس محسوب میشود.
جمعآوری اطلاعات در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول مقیاس سنجش سازگاری به زبان فارسی ترجمه و به کمک استادان، مورد بازیابی و ویرایش قرار گرفت سپس پرسشنامه مذکور در مورد یک گروه نمونه43 نفری اجرا گردید.پس از اجرا، همبستگی هر پرسش با کل نمره هریک از مقیاسهای پنجگانه، به عنوان شاخصی از روایی درونی مقیاس، از طریق همبستگی دو رشتهای نقطهای محاسبه شد.
در هر مقیاس پرسشهایی که همبستگی آنها با کل مقیاس از نظرآماری معنادار نبود، به عنوان پرسشی که فاقد روایی درونی است حذف شد.بدین ترتیب از 160 پرسش اولیه پرسشنامه،114 پرسش در 5 مقیاس، به عنوان پرسشهایی دارای روایی درونی انتخاب شدند.پرسشنامه مجدداً در مورد450 نفراز دانشجویان واحدهای مختلف دانشگاه آزاد اسلامی تهران(واحد مرکز ،شمال،جنوب)و رودهن،که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، اجرا گردید(رضاخانی،1377).
تعریف خرده مقیاسهای پرسشنامه سازگاری بل:
سازگاری با محیط خانه: منظور از سازگاری با محیط خانه، احساس رضایت از محیط فیزیکی و روابط موجود درخانه و برخورداری از روابط مناسب اجتماعی و عاطفی با محیط فیزیکی و افراد خانواده و بستگان است.
سازگاری از نظرسلامتی: منظور از این نوع سازگاری، برخورداری از سلامت عمومی اعم از سلامت جسمی و روانی است.
سازگاری اجتماعی: رهایی از احساس بییاوری و بیکسی، احساس نیاز به محبّت و توجّه و نیز رسیدن به این قابلیت که شخص بتواند دوست بدارد و به عنوان فردی مفید و مسئول در برابر والدین،خانواده و جامعه خود رفتار کند.
سازگاری هیجانی:شامل رفتارهای هیجانی و عاطفی فرد و چگونگی غلبه براضطراب و ابراز صحیح و به موقع احساسات وهیجانات خویش و نیز کنترل احساسات منفی مانند خشم، ترس واضطراب و... در موارد ضروری است.
سازگاری شغلی: منظور از سازگاری شغلی، مجموعه رفتارهایی است که به احساس رضایت و لذّت بردن از شغل، احساس مسئولیّت در برابرانجام وطایف شغلی،احساس دلبستگی به محیط کارو داشتن روابط مناسب با همکاران، منجر میشود(همان،ص56).
نمره گذاری پرسشنامه سازگاری بل:
پاسخ به سه گزینه هریک از عبارتهای(بلی،خیر،نمیتوانم تصمیم بگیرم)، به ترتیب یک، دو، صفر نمره گذاری میشود.گزینههایی که نمره 2 به آنها تعلّق میگیرد مشخصاً مربوط به افرادی است که انگیزه پیشرفت بالایی دارند.گزینههایی که با نمره صفر مشخص میشوند،نوعاً مربوط به افرادی است که انگیزه پیشرفت پایینی دارند.با جمع نمرههای شش مقوله، نمره کل پرسشنامه به دست میآید. البته قابل ذکر است، اگر در هر مقوله تعداد موارد علامت گذاری نشده از 3 عبارت بیشتر باشد، نمره آن مقوله، اعتبار چندانی نخواهد داشت.به همین ترتیب اگر از 90 عبارت پرسشنامه، بیش از 6 عبارت حذف شده باشد، نمره کل پرسشنامه اعتبار نخواهد داشت.
پرسشنامه سازگاری بل در سال 1377،توسط موسوی وهمکاران هنجاریابی شد.براساس زمینه قبلی و مبنی بر هماهنگیهای انجام گرفته با مسئولین اموردانشجویی وآموزشی دانشگاههای تهران، علامّه طباطبایی، شهید بهشتی،تربیت معلّم، صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر، تماس حاصل شد،تا از هر دانشگاه به طور تصادفی 200 نفر انتخاب شود.
برای به دست آوردن روایی آزمون سازگاری بل از دو روش استفاده شد:
1)اروایی محتوا:(پرسشنامه در اختیار 20 نفر از روانشناسان قرار داده شد و از آنها سؤال شد که دربارهی محتوای آن توضیح دهند که آیا محتوای مربوطه،سازگاری تحصیلی را میسنجد؟ و آیا مواد آزمون در 6 مقولهبرای سنجش سازگاری، به طور مناسب تهیه شده است؟ بدین ترتیب در واقع نوعی روایی محتوا مورد ارزیابی قرار گرفت.پرسش شوندگان، محتوای آزمون را برای سنجش سازگاری تأیید کردند و هر 6 مقوله آن را برای ارزیابی سازگاری دانشجویان مناسب دانستند.
2)اروایی در مقایسه با ملاک عملکرد تحصیلی: از طریق مقایسه نمره حاصله از آزمون با عملکرد تحصیلی(معدل دروس گذرانده) نیز اعتباریابی صورت گرفت.تعداد126نفراز آزمودنیهای گروه نمونه انتخاب شدند. برای تعداد، معدل کل دروس گذرانده، استخراج شد.بین نمره آزمون سازگاری ونمره کل آزمودنیها به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی، همبستگی محاسبه شد.مقدار همبستگی204/0 به دست آمد که در سطح کمتر از یک درصد خطا(01/0>P) معنادار است، یعنی با اطمینان بالای 99 درصد، میتوان گفت که آزمون سازگاری ازروایی برخوردار است.
برای پایایی آزمون ازروش دو نیمه کردن آزمون استفاده شد که ضریب اصلاح شده برای دانشجویان مرد برابربا 83/0 و ضریب اصلاح شده برای دانشجویان زن برابر با 78/0 بوده است (موسوی،1377).
آزمون سازگاری دانشجویان (اسد)، توسط فرحبخش در سال 1386،تهیّه و روی دانشجویان دانشگاههای اصفهان هنجاریابی شد.این پرسشنامه براساس بررسی مبانی نظری و پژوهشهای انجام شده در زمینه سازگاری دانشجویان تهیّه شده است.بخشی از سؤالات آزمون براساس پرسشنامه انطباقی دانشجویان که توسط بکر و سیریک(1984) و بخشی دیگر براساس آزمون آنتون و رید(1991) و بخشی دیگر ازآن براساس مشاهده واکنشهای دانشجویان در نیمسال اول شروع سال تحصیلی که توسط مشاوران به عمل آمده بود،تنظیم شده است.سؤالات انتخاب شده از دو آزمون فوق پس از ترجمه وانطباق با گویش و فرهنگ ایرانی انتخاب شده است و سؤالاتی که با چهارچوب فرهنگی و گویش ایرانی نامربوط بودند کنار گذاشته شدهاند.با 24 نفر از دانشجویان دانشگاه علومپزشکی اصفهان که در سال اول شروع به تحصیل، به سر میبردند و پس از ورود به دانشگاه دچار مسایل و مشکلاتی شده بودند مصاحبه به عمل آمده و نوع واکنش آنها مشخص گردید. واکنشهای مشاهده شده در آنان عمدتاً همان است که در آزمونهای ساخته شده قبلی مطرح بودهاند و علاوه برآن موارد دیگری مطرح شدهاند که عبارتند از:تردید نسبت به رشته انتخابی خود، تردید نسبت به تواناییهای خود درباره سطح هوش، حافظه، یادگیری، تردید نسبت به توان ادامه تحصیل، تمایل به کاهش دوره تحصیل از دکتری به کارشناسی و یا از کارشناسی به کاردانی و یا حتی فکر ترک تحصیل، تردید نسبت به عقاید و باورهای دینی و اعتقادی، هویت ملی و بیهدف شدن.
این پرسشنامه دارای 5 خرده مقیاس است که عبارتند از:
1) سازگاری تحصیلی (با سؤالاتی مانند:خود را به مقرّرات دانشگاه متعهد میدانم، در کلاس حضور فعّال دارم و در مباحث آن شرکت فعالانه دارم.به ندرت در کلاسها غیبت دارم).
2) سازگاری اجتماعی و بین فردی (عضو یک تیم ورزشی دانشجویی هستم.عضوانجمنها،کانونها یا گروهای دانشجویی هستم.با هم اتاقیهای خود دوست و رفیق هستم).
3) دلبستگی به رشته تحصیلی و دانشگاه (نسبت به دانشگاه محل تحصیل خود تعصب دارم.از رشته تحصیلیام خوشم میآید و نسبت به آن تعصب دارم.از اینکه دانشجوی این دانشگاه هستم احساس غرور میکنم).
4)خودیابیوهدفمندی(ازاعتقادات قبلی خود انتقاد میکنم.احساس میکنم خودم را به خوبی نمیشناسم.بسیاراوقات نمیدانم چه کار کنم).
5)سازگاری عاطفی (گاهی فکر میکنم در دوره دانشجویی کم حافظه شدهام.بعد از ورود به دانشگاه کج خلق و زود عصبانی میشوم.بعد از دانشجوشدن،در خواب رفتن دچار مشکل شدهام).
برای هر سؤال چهار گزینه خیلی کم،کم، زیاد و خیلی زیاد در نظر گرفته شده است.نمره بالا در این آزمون نشانه سازگاری بالا و نمره پایین، نشانه سازگاری کم و یا اشکال در سازگاری است.پرسشنامه اولیه دارای 160 سؤال بود که پس از اظهارنظر متخصصان درباره روایی محتوایی و غربال سؤالات در مرحله 3گزارش نتایج، به 97 سؤال کاهش یافته است.خرده مقیاسهای این پرسشنامه دارای پایایی در دامنه 73/0 تا 81/0 است و پایایی کل آزمون 94/0 به دست آمده است.همچنین پایایی آزمون با روش آزمون-آزمون مجدد 57/0وخرده مقیاسها دردامنه 49/0 تا 61/0 به دست آمده است.برای آزمون اسد نقاط برش تهیه گردیده است این در حالتی است که آزمونهای مشابه خارجی فاقد نقاط برش هستند.نقطه برش برای طبقهبندی دانشجویان بالنده، عادی و ناسازگارمورد استفاده واقع میشود(فرحبخش،1390).
فهرست منابع
آلن،م.ین،و(1979)."مقدمهایبر نظریههای اندازهگیری(روانسنجی)"،ترجمه علی دلاور(1374).تهران سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی.صفحه،373-86
آمالی،ح(1390)."سازگاری و سلامت روان"،مجله مشاوره و روانشناسی،صفحه، 4.
آناستازی،ا(1975)."روان آزمایی"،محمدتقی براهنی(1371).انتشارات دانشگاه تهران.صفحه،150-149
اردکانی،ح.ولیاللّه،ف(1384)."بررسی رابطه بین سازگاری تحصیلی و سبک هویت دانشجویان دانشگاههای تهران در سال تحصیلی 83-82"،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی.
اسلامینسب،ع(1373)."روانشناسی سازگاری(چگونه با خود، طبیعت و اجتماع)سازگار شویم. " انتشارات بنیاد تهران.صفحه،25-19
الهی،اسد(1391)."آزمونهای روانی"مرکز خدمات روانشناسی.برگرفته از سایت
http://jm.um.ac.ir(April,12,2013).
پاشاشریفی،ح(1372)."اصول روانسنجی و روان آزمایی".انتشارات چاپ فجر.صفحه،38
پور مقدّس،ع(1367)."روان شناسی سازگاری."انتشارات مشعل اصفهان.صفحه،130
رضاخانی،س(1377)."هنجاریابی پرسشنامه بل(فرم بزرگسالان) در جامعه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران و رودهن".پایان نامه دوره کارشناسی ارشد.دانشگاه تهران.صفحه158-150
زارعی،ح.میرهاشمی،م.پاشا شریفی،ح(1391)."ارتباط سبکهای تفکر با سازگاری تحصیلی در دانشجویان پرستاری".مجله ایرانی آموزشی در علوم پزشکی.شماره 4.صفحه،2.
زکی،م(1388)."سازگاری جوانان با دانشگاه و رابطه آن با حمایت اجتماعی؛بررسی موردی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان."فصلنامه تخصصی پژوهش جوانان،فرهنگ،جامعه،شماره4.صفحه،5-4
عابدینی،ی(1381)."بررسی رابطه مهارتهای حل مسایل اجتماعی با پذیرش همسالان در دانشآموزان دختر پایههای دوم و پنجم ابتدایی شهر تهران".پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی،دانشگاه تهران. دانشکده روانشناسی و علومتربیتی.
فرحبخش،ک(1390)."تهیّه آزمون سازگاری دانشجویان(اسد) و تعیین پایایی، روایی و تعیین هنجارآن."فصلنامه اندازهگیری تربیتی شماره 6، صفحه،11-10
گنجی،ح(1385)."مبانی نظری آزمونهای روانی".انتشارات دانشگاه پیام نور،تهران.چاب هشتم.صفحه131- 115
لطفآبادی،ح(1387)."سنجش و اندازهگیری در علوم تربیتی و روانشناسی."تهران،سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها(سمت)،مرکز تحقق و توسعه ی علوم انسانی.صفحه،56-53
موسوی،ع.م.کافی ماسوله،م.امیرپورتالش،ف(1377)."تهیّه و تدوین آزمون سازگاری تحصیلی دانشجویان" .دانشگاه صنعتی امیرکبیر.صفحه،36-25
نیکدل،ا(1385)"بررسی و مقایسه خودتنظیمی یادگیری و سازگاری(عاطفی،اجتماعی،آموزشی)در دانشآموزان کاربراینترنت و دانشآموزان غیر کاربر،در دبیرستان پسرانه شهر تهران در سال تحصیلی 85-84 "دانشگاه تربیت معلم.
نوری،م.(1386)"سازگاری با زندگی دانشجویی" نشریه مشترک دفتر مرکزی مشاوره و وزارت علوم و مرکز مشاوره دانشگاه تهران.
هیلگارد و بارو(1975)."نظریههای یادگیری".ترجمه محمد تقی براهنی(1371)،تهران،مرکز نشر دانشگاهی.صفحه،121
Anton, W, D. & Reed, J, R (1991);" College adjustment scales. Professional manual Odessa".FL. Psychological Assessment Resource. Inc.
Adoms, G.R. Ryan, and Keating, L (2000); "Family Relationships, Academic Environments, and Psychosocial Development during the University Experience": A Longitudinal Investigation Journal of Adolescent Research,
Allen, B.p (1990); "personality, socoal and Biological Perspective Adhustment." California (USA): Brooks Cole's publishing company.
Allen, J. Robbins, S.B(2008); "prediction of college major persistence based on vocational in terests,academic preparation,and first-year academic performance Research in Highher Education",49(1),62-79
Baker, R, w . & Sirky, B (1984); "Measuring adjustment to colleg.journal of Counseling psychology".31, 176-189.
Baker, W. &Siryke (1989); "Manual for the student adaptation to college questionnaire".Los Angeles, CA: Westen psychological services.
Bowlby, J. (1998); "A sacure Base parent child Attachment and Healthy Human Development", New York: Bas. C Books.
Bitsika, V.Sharply, C, F.Peters, k (2010); "How is resilience associated with unxiety and depression? Analysis of factor score interactions with in a homogeneous sample". The German journal of psychiatry, 13.9-15.
Berzonsky, M.D .and kuk, L, S (2005); "Identity Student.Identity processing Style, and the Transition to University".Journal of Adolescent Research, V.15.NO.1.
Bolter.L.T (2002); "self-concept as apredictor of college freshmeic adjustment, college student"Journal, 36,234-246.
Bandura, A (1977); "self-efficacy.Toward amnifying theory of behaviol change" Psychological Reriew, 84,191-215.
Choy, S. (2001); "students whose parents did not GO to college: Dost secondary Access persistence, and Attainment, Washington D.C": National contro for Education statistice.http://magiran.com (April, 23, 2013).
Chplin, T, P. (1985); "Dictionary of psychology.second edition new year".The German Journal of Psychiatry, 13(1), 9-15.
Dahmus, S.Bernardin, H.John. (1992); "student Adaptotion to college Questionnaire, Measurement& Evaluation in Counseling &Development."
Florian, V.Mikulincerand, M.and Bucholtz, J (1995); "Effects of Adult Attachment style on the perception and search for social support."The journal of psychology, Vol.124, pp.665-675.
Friedlander, L.Reid, G.Shupak, N.Robert cribbie (2007);"social support, self-Esteem, and stress as predictors of adjustment to Universityn among First-year under graduates Washington."Lournal of college student development; 48,259-275.
Gerdes, H. & Mallinckrodt, B (1994); "Emotional social and academic adjustment of college student."A longitudinal study of retention,Eleceronic version,Journal of counseling development,72(3),281-286
Gerdes, H & Mallinckrodt, B. (1994);" Emotional, social, and academic adjustment of college students": A longitudinal study of retention [Electronic version]. Journal of counseling development, 72(3), 281-288
Hillary, G.and Brent, M (1994); "Emotional, social and Academic Adjustment of college students": A Longitudinal study of Retention Journal of counseling and Development,70(1),281-288.
Holahan,C.I.Valentiner,D,p,andMoos,R.H(1994); "parental support and psychological Adjustment During the Transition to young Adulthood in a college sample",Journal of family psychology, 8,(2),215-223.
Horn, L.and Nunez, A (2000); "Mapping the Rode to college: First Generation students Moth Track. Planning strategies and context of support."Washington D.C: National centre for Education statistcs.
Hurtado, S.Han, J.E.Saenz, V.Espinosall, B.Cerna, O.S (2007); "predicting transition and adjustment to college": biomedicot and behavioral science aspirants and minority students first year of college Research in Higher Education, 48(1)841-887.
Holly, H.H, Maureen, K (2002);" Attachment, social support, and college adjustment among Black students at predominantly White universities. Journal of College Student Development. Washington .15(1),327-341.
Iwata, J . N.and Noboru, K.Higuchi, M. & Hiana, R.J (2000); "response of Japanese and American students to the Anxiety and social skills question air."Journal of personality Assessment, 14(1),48-62.
Jou, Y. H., & Fukada, H (1995);" Effects of social support on adjustment of Chinese students in Japan". Journal of Social Psychology,14(1),39-47
Lopez.F.G.and Gormely, B (2002); "Stability and change in Adult Attachment style over the First year college Transition: Relations to self-confidence, coping and Distress patterns:"Journal of counseling psychology. l49(1),.355-364.
Lubker, T.R.and Etzel, E.F (2007); "college Adjustmen Experiences of First-studentst: Disengaged Athletes, Nonathletes, and Curren Varsity Athletes NASPA Journal, 44(3), 457-480.
Lydia, K.Carole, M (2003); "college adjustment in a multiethnic sample: Attachment separation-in dividuation, and ethnic identity."Journal of college student Development. 44(2),92-112.
Lend, R.W.Brown, S.D. &Gorge, P.A (1997);"Discriminate and predictive validity of academic self concept, academic self efficacy, and mathematics-specific self-efficacy". Journal of counseling psychology, 44,307-315.
Michele, M.and Len, L (1999);"Hardiness and college adjustment: Identifying students in need of services".Journal of college student Development.43(3),305-310.
Montgomery, R.L. &Haemmerlie, F.M (1993); Undergraduate adjustment to college, drinking behavior, and fraternity membership.psychological Reports,44(1), 801-802.
Mcleod,K.and McAllister,L(1999);"Importance of selected communication skill for talking with peersand teachers:Adolescents opinions.Learning,speech ,and Hearing servies in school,30,32-49.http://Harward.com.(July,28,2013).
Neuville, S.Frenay, M.Schmitz, J.Boudrenghin, G (2007);"Tintos theoretical perspective and expectancy-value paradigm": A confrontation to explain Freshrnens academic achievement psychological Belgica 47(1-2), 31-50.
Nafziger, M.A.Couillard, G.SmithTimothy, B.Wiswell, D.K, (1998);"Normative Data on the college Adjustment Scales from a University counseling,"Journal of College student Development, 39,283-296.
Napoli, A.R. &Wortmen, P.M, (1998);"Psychosocial factors related to retention and departure of two-year community college students."Research in Higher Education 1998, 39.419-455.
Nelson,W.L.Hughes,H.M.Handel,P.&Katz,B.and Searight,H.R,(1993);"The Relationship of Family structure and Family conflict to Adjustment in young Adult college student":Adolescen,.28,29-40.
Quick, C.L, (2002);"Measuring change in university counseling center clients: Using symptom redeuction and satisfaction with services to propose a model for effectiveoutcome research".Doctora dissertation university of North Texas.
Pettus, K.R(2006); "The relationship of parental monitoring to community college student adjustment and achievement:differences by gender,ethnicity,parental education level, and student residenc Unpublished" PHD.thesise,Carolina University
Pascarella, E.T.&Terensini,P.T(1995); "The impact of college on students:myths Rational mythe, and some other things that may not betrue".nacada Journal,15,26-33
pederson, D.R.and Moran,G(1999); "The Relationship Imperative:Arguments for a Broad Definition of Attavhment"Journal of Family psychology 13.496-500
Pik, G.R.and Kuk, G.D (2005);"first and second generation college students: a comparision of their Engagement and Intellectual Development."The Journal of Highern Education, 76( 3), 276-300
Reed-victor, E (2004);"Individual differences and early school adjustment; Teacher approisals of young children with special heeds".Early child Development and care, 174(1)60-79.
Roeser,R.W.Eccles,J.S.&Sameroff,A.J(1998);"Academic and emotional functioning in early adolescence:Longitudinal relations,patterns,and prediction dy experience in middle school".Development and psychopathology,10,321-352
Shaffer.L.F &shoben, E.J (1956); "The psychology of Adjustment (second edition)." Boston (USA): Houghton Mifflin Company.
Sandra, K.Vanessa, K.Gans, E (2004);"manual Journal of college student Development, Los Angeles: Western psychological Jodi Krumrine.Baker, R.W. &siryk, B.student Adaptation to college Questionnaire service Washington.
Spear, L.p, (2000);"The adolescent brain and ege related behavioral manifestation." Neuroscience and Behavioral Reviews, 24,412-463.
Saucy, N.and Larose, S, (2000);"Attachment and control in Family and Mentoring context as Determinants of Adolescent Adjastment to college".Journal of Family psychology,1.125-143.
Slomowiski, C. &Dunn, J, (1996);"young childrens understanding of other peoples feeling and deliefs".child Development, 62, 1352-1336.
Tao,S.Q.Dong,M.W.Pratt,B.Hunsberger.and Pancer,S.M,(2000);"social support": Relations to coping and Adjustment During the Transition to University in the peoples Republi cofchina,Journal of adolescent Research 15(1),128-140
Tinto, V. (1975);"Dropouts from higher education: A theoretical synthesis of recent research."Review of Educational Research,45.86-125
Tinto, V. (1978); Leaving College: Rethinking the Causes and Cures of Student Attrition; Chicago: University of Chicago Press.
Villares, E (2006);"From Family Deficit to Family strength: Viewing Families Contributions to childrens Teaching froma family Resilience".professional school counseling, 10(46).24-29.
Wiswell, D.K, (1996);"Establishing the validity of the college Adjustment Scales (CAS), as outcome measares in a university conseling center": A test of construct and convergent validity: doctoral dissertation, Utah State University.
Weiten, W&Lloyd.M.A, (2003);"psychology applied to modern life Blemont": Wadsworth-Thomson Learning Inc.
Wang, A.Chen, LL, (2006);"first year students psychological and behavior Adaptation to college, the role of coping strategies and social support", US-china Education Review, 18, 51-57.
Worchel, S. &Goethals, G.R, (1989);"Adjustment path ways to personal GrowthU.S.A": prentice- Hall, Englewood cliffs, New Jersey.130-138
Zychowiski, L.A, (2007);"Academic and social predictors of college adjustment among first-year students": Dohigh school friendships make a difference? Unpublished ph.D Thesis.Indiana University of pennsly vania.122-125