خرید ارزان نمایشنامه سادیسم روز 66 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 43 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

بنام خدا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مکان آموزشگاه کامپیوتری می باشدکه بامیزمنشی،دوصندلی برای مراجعه کنندگان ،وسایل جانبی کامپیوتروتزیینات مربوطه آراسته شده است. (کیوان صاحب شرکت ــ جوان وخوش مشرب ــ درحال پرزنت کردن دوستش ،سام ــ جوانی مطابق مدروزــ میباشد. موسیقی درحال پخش شدن وآندومشغول کارخود،که باقطع شدن موسیقی،کیوان صفحه آخربرگه را نشان داده و...) کیوان ـــ تنها عیبش هم اینه که وقت و انرژی آدمُ به هدر می ده سام ـــ چه با حال کیوان ـــ پولدار شدن بدون زحمت سام ـــ حالا پولش چی ؟ کیوان ـــ مگه نداری ! سام ـــ آخه پولش خیلی زیاده کیوان ـــ به اون پول گنده هه فکر کن ، خونه ، ویلا ، ماشین ... به اونها فکر کن سام ـــ ولی الان یه پاپاسی هم تو جیبم نیست کیوان ـــ برو قرض کن ، وام بگیر ... حسنش اینه که دو ماهه پولتو پس می گیری سام ـــ این کارا ممنوع نیست کیوان ـــ وقتی فروشنده راضی ، تو خریدار هم راضی ، پس تمومه دیگه سام ـــ راست می گی ها کیوان ـــ ها ، این رو هم یادت باشه تا خودت توی این کار نیومدی به کسی چیزی نگی ، چون ممکنه اولاً دودلت کند ثانیاً چیزی بپرسه که نتونی جواب بدی سام ـــ مختلطه دیگه کیوان ـــ نکنه که واسه مختلطیش داری می یای سام ـــ آخه جنس مخالف ، انگیزه رو بیشتر می کنه کیوان ـــ اتفاقاً زیر یک دست من دخترِ سام ـــ پس منو بنداز زیر دست اون کیوان ـــ تو اومدنوبیا سام ـــ زیر دست اون می ندازی بیام کیوان ـــ نترس سرت کلاه نمی ره سام ـــ صبر کن ، یه سوالی ، کلاهبرداری نباشه کیوان ـــ داشـِت کیوان جایی نمی خوابه که زیرشٌ آب بگیره سام ـــ مواظب زیر ما هم باش کیوان ـــ دارمت ... اصلاً تا حالا دیدی من سرت کلاه بزارم سام ـــ کم نه کیوان ـــ دستت درد نکنه سام ـــ سرت درد نکنه کیوان ـــ از این حرفها نداشتیم ها سام ـــ قبول کن کمی خورده شیشه داری ، ولی کیوان یادت نره من و تو رفیقیم، با هم بودیم ، با هم پوشیدیم ، با هم خوردیم ، با هم چرخیدیم ، خودت هم منو خوب می شناسی ، این ظاهرمه ، ته جیبم شپش داره تکچرخ می زنه کیوان ـــ پس بیا که می خوام پولدارت کنم سام ـــ باشه اما یه سوالی تا حالاخودت پورسانتشو گرفتی کیوان ـــ پورسانت سه نوبتم رو گرفتم اگه تو بیای چهارمیش رو هم می گیرم سام ـــ حالا پول روکی بیارم کیوان ـــ هر چی زودتر بهتر ، به نفعتِ ، زودتر آموزش می بینی ، زودتر به پولت می رسی ، من هم هواتو دارم ، ساپورت بالا دستی ، اصلاً همین امشب بیا سام ـــ امشب که نمی شه کیوان ـــ چرا ؟ سام ـــ حالت خوبه کیوان ، خودت گفتی امشب پارتی داریم کیوان ـــ یادم رفته بود سام ـــ ساعت خواب کیوان ـــ خیالی نیست ، فردا بیا ، برات جا می زارم سام ـــ حالا امشب کی ها هستیم کیوان ـــ تریپ لاتی ، بروبچِ اِوری بادی همه هستن سام ـــ تو رفیقا فقط تو کیوان ـــ من چاکرتم سام ـــ مختلطه دیگه (کیوان چیزی در گوش سام می گوید) یوهو ، حال دادی هزار تا کیوان ـــ فقط x امشب با توئه ها سام ـــ x می ترکونیم کیوان ـــ بترکون سام ـــ x می ترکونیم (رامین جوانی همسن و سال بقیه با کت و شلوار و مرتب شده ، با کیف سامسونت که خستگی را در پس حرکات و حرفهایش دیده می شود وارد می گردد . ) رامین ـــ سلام سام ـــ سلام کیوان ـــ سلام ... چه خبر ؟! رامین ـــ از صبح تا حالا از این شرکت به اون شرکت ، از این بانک به اون بانک ... اینجا حرف بزن اونجا کف بزن ، جلو یارو ملق بزن ... (دکمه یقه اش رابازمیکند)خفه شدیم،واسه غالب کردن به اداره چه مصیبتی روبایدکشید کیوان ـــ چقدر شِر و وِر می گی رامین ـــ بعنوان خدمتکار استخدام شدم حقوق خدمتکاری می گیرم اما جای منشی ، بازار یاب ، کُلفت ، اپراتور و همه چی هستم کیوان ـــ مگه غیر اینه که خانم جمشیدی سام ـــ خانم جمشیدی ؟! ... کیوان ـــ منشی مونه ... مگه غیر اینه که رفته سفارشات رو تحویل بگیره ... مم ذکی هم اسماً آبدارچی شرکتِ کیوان ـــ ول کن این حرفهارو... بگو آگهی استخدام رو چکار کردی رامین ـــ چند جا چسباندم ، به یه روزنامه هم دادم کیوان ـــ متن آگهی چی نوشتی رامین ـــ به یک بازار یاب مجرب ِ مجردِ تمام وقت نیازمندیم البته خانم سام ـــ کیو ، کلک رامین ـــ الان نزدیک به یک سال و سه ماه و 18 روزِ که دارم اینجا کار می کنم ، ماه به ماه بازاریاب خانم می گیره و طلاقشون می ده سام ـــ طلاق ! کیوان ـــ می ندازمشون بیرون سام ـــ چرا ؟ رامین ـــ مرض داره ، انگار که می خواد ملکه زیبایی جهان انتخاب کنه سام ـــ مختلطه (رامین ، سام رابه کناری می برد) کیوان ـــ حرف نمی زنم دلیل نمی شه که دارم حرفتو تایید می کنم ها کیوان ـــ تو دیگه چی می گی رامین ـــ تو هم حواست رو جمع کن ، ظاهراً بهت چشم بد داره سام ـــ من پا نمی دم رامین ـــ خودش پا رو می گیره سام ـــ نه بابا ! رامین ـــ فقط مواظب باش به بادش ندی کیوان ـــ (با عصبانیت) رامین یکی می خوابونم تو گوشت ها رامین ـــ آخ گوشم کیوان ـــ پشت سر من داشتی چی می گفتی سام ـــ در مورد بادِ کیوان ـــ باد چیه سام ـــ قبل تو اتفاقی افتاد کیوان ـــ چه اتفاقی رامین ـــ (ترس) بادی بود و راهی بود (همه اوه و پخش می شوند) مگر با تو کاری بود کیوان ـــ من واسه چی فرستادمت بیرون رامین ـــ رفتم بانک ، بانک ... چکهای حاجی همه برگشت خورده کیوان ـــ چرا زودتر نگفتی رامین ـــ نزاشتی کیوان ـــ عیبی نداره ، فردا صبح حاجی می یاد بهش می گم رامین ـــ (به سام) نا سلامتی حاجی پدرشه ، بیفته زندان خوبه کیوان ـــ تو جوش نزن شیرت خشک می شه رامین ـــ تو با همین شیر خشک بزرگ شدی سام ـــ کیوان از مهمونی امشب بگو کیوان ـــ خوب بود گفتی ، رامین امشب اینجا مهمونی شبونه داریم ، پارتی . وسایلشو آماده کن . برو نوشیدنی ، شیرینی ، ماست و ... بگیر رامین ـــ از این نوار تکنو ها بیارم سام ـــ مال من که جدیدتره رامین ـــ من از روی دیش ضبط کردم ، ساید بای سایدِ سام ـــ چه جوریه ... کیوان ـــ آقا ول کن این حرفها رو رامین ـــ بیا ولش کردیم کیوان ـــ چی رو رامین ـــ همین حرفها رو کیوان ـــ مسخره بازی بسه ، جدی باش ... رامین ـــ من تو رو می بینم خندم می گیره سام ـــ رامین ، رابطه رئیس و مرئوسی را رعایت کن رامین ـــ آخه سام ، رئیس تا حالا اینقده لومپن دیدی کیوان ـــ روت می خندم پر رو نشو ... اراده کنم می تونم سر سه سوت سوسکت کنم رامین ـــ مثلاً می خوای چکار کنی کیوان ـــ اخراجت می کنم رامین ـــ پیر زن و ... سام ـــ آقایان صبر کنید ، ظاهراً داره حرمتها شکسته می شه ... مشکل شما اینه که روابط دوستانه و کاری را با هم قاطی کردین کیوان ـــ ای ول سام ـــ هر کسی و هر چیزی باید سر جای خودش باشه ، اسب تو اصطبل ، رئیس رو راس رامین ـــ انگشت تو دماغ سام ـــ نه ، انگشت به گند می کشه ، هر کی سر جاش نباشه به گند کشیده می شه رامین ـــ چه بوی گندی می یاد کیوان ـــ رامین گوش کن چی بهت میگم...امروزقراردخترخاله ام،مرسده بیاداینجاواسه پرزنت،طوری بیان کن که نپره،لاکردارکلی رفیق همتیپ خودش داره سام ـــ بازم که مختلطه رامین ـــ ولی من زیاد بلد نیستم کیوان ـــ کاتالوگ رو که حفظی ، نزدیک بیست بار هم کنار من نشستی و پرزنت کردن رو هم دیدی ... رامین ـــ حالا اگه وسط زِرت کردن کیوان ـــ پرزنت کردن
فرمت فایل ورد می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید