خرید ارزان پیشینه و مبانی نظری بهزیستی ذهنی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

بهزیستی ذهنی فهرست مطالب: تعریف بهزیستی ذهنی عناصر بهزیستی ذهنی عوامل موثر بر بهزیستی روی کردهای اصلی تعریف بهزیستی مولفه های بهزیستی بهزیستی روان شناختی بهزیستی اجتماعی نظریه های پیشین مربوط به بهزیستی روان شناختی: مدل بهزیستی‏ روان شناختی ریف و همکارانش: بهزیستی و سلامت 2-3- پیشینه ی پژوهشی 2-3-1- پیشینه ی خارجی 2-3-2- پیشینه ی داخلی منابع الف) منابع فارسی ب) منابع لاتین تعریف بهزیستی ذهنی بهزیستی ذهنی، یک مفهوم شخصی و فردی است و بر حسب ارزیابی افراد از زندگی خودشان تعریف می شود (دینر و همکاران، 1996). در واقع ارزیابی افراد از زندگی خودشان در حوزه های مختلف زندگی مانند بهزیستی هیجانی، بهزیستی روان شناختی و بهزیستی اجتماعی است. بهزیستی هیجانی به تعادل بین عاطفه مثبت و منفی اطلاق می شود. بهزیستی روان شناختی، عمدتاً ملاکی شخصی و خصوصی برای ارزیابی فردی از کنش های روانی فرد است، اما بهزیستی اجتماعی عمدتاً ملاکی عمومی و اجتماعی برای ارزیابی کنش های اجتماعی افراد در طول زندگی شان و در تعامل با دیگران محسوب می شود (کی یز، 1998). عناصر بهزیستی ذهنی بنابراین، بهزیستی ذهنی دارای سه عنصر اصلی است: دو عنصر هیجانی «یعنی تجربه مکرر عاطفه یا هیجان مثبت، تجربه نامکرر و اندک هیجان یا عاطفه منفی» و نیز یک عنصر شناختی «ارزیابی افراد از رضامندی از زندگی که شامل رضایت افراد از جنبه های مختلف زندگی مثل رضایت زناشویی، رضایت شغلی و. . .» می باشد. طی 40 سال اخیر، روان شناسان و جامعه شناسان به مفهوم سازی، اندازه گیری و مطالعه ابزارهای اندازه گیری سلامت روان از طریق تحقیقات بهزیستی ذهنی پرداخته اند (کی یز، 2003). بهزیستی ذهنی شامل طیف گسترده ای از رگه ها و ویژگی های ذاتی و محیطی است. لیبومیرسکی، شلدوم و اسچکاد (2005)، مدلی تلفیقی یا التقاطی ژنتیک- شخصیت یا مدل عوامل جمعیت شناختی- محیطی را برای بهزیستی و شادمانی ارائه دادند که شامل مجموعه عوامل ژنتیکی، عوامل و شرایط محیطی و نیز فعالیت ها و تمرین های ارادی و انتخابی است که طبق فرمول زیر تدوین شده است (لیبومیرسکی و همکاران، 2005): رفتارهای ارادی + عوامل محیطی + عوامل ژنتیکی= بهزیستی عوامل موثر بر بهزیستی نخستین عامل مهم و عمده در تعیین بهزیستی افراد، عوامل ژنتیکی است. تعیین کنند ه های ژنتیکی در طول عمر افراد ثابت، در طول زمان پایدار و نسبت به تغییر یا کنترل ایمن هستند. این عامل به تنهایی 50 درصد از کل واریانس بهزیستی را به خود اختصاص داده است (لیبومیرسکی و همکاران، 2005). هم چنین طی مطالعه ای که بر روی دوقلوها در سن 20 تا 30 سالگی انجام شد، میزان همبستگی بازآزمایی تقریباً 50 درصد بود، مهم تر این که میزان همبستگی در مطالعات بازآزمایی شادمانی دوقلوهای یک تخمکی در زمان های مختلف 80 درصد بوده است (اسنایدر و لوپز، 2002). در واقع وراثت، مولفه ثابتی در بهزیستی و شادمانی محسوب می گردد. در مقابل، همبستگی در دوقلوهای دو تخمکی، نزدیک به 7 درصد بود. مطالعات دیگر، گر چه تخمین های متفاوتی در خصوص سهم وراثت در شادمانی را نشان داده اند ولی همگی حاکی از این هستند که دو قلوهای یک تخمکی به طور قابل توجهی دارای الگوهای شادمانی مشابه بیشتری در مقایسه با دوقلوهای دوتخمکی بودند و همچنین میزان شادمانی این افراد در بزرگسالی نیز بخش وسیعی از تعیین کننده های ژنتیکی را نشان می دهد (هاشمیان، پورشهریاری، بنی جمالی و گلستانی بخت ، 1386). بنا به تحقیقات لیبومیرسکی (2005)، تعیین کننده های ژنتیکی موجب ویژگی های خلقی شخصیت مثل برون گرایی، درون گرایی، خلق منفی، برانگیختگی و. . . می شوند که همگی ریشه در نوروبیولوژی افراد دارد. تغییرات این ویژگی ها طی طول عمر بسیار اندک است. به عنوان مثال کگان، کودکان را از سن 4 ماهگی تا 11 سالگی مورد پی گیری و مطالعه قرار داد و نشان دادند که عدم مردم آمیزی کودکان در سن 11 سالگی احتمالاً ناشی از ویژگی عمده و خاص برخی نوزادان است که به واکنش کند معروف است، که این واکنش کند ناشی از الگوهای عصبی شیمیایی و ژنتیکی آن هاست (هاشمیان و همکاران، 1386). عامل دیگری که بر بهزیستی موثر است اوضاع و شرایط محیطی است، این عامل 8 الی 15 درصد واریانس بهزیستی و شادمانی را به خود اختصاص می دهد و شامل عواملی همچون ملیت، فرهنگ، شرایط جغرافیایی مثل آب و هوا، عوامل جمعیت شناختی مانند سن، جنس، تحصیلات، نژاد، وضعیت تاهل، پیشینه و تاریخچه زندگی فرد مثل ضربه های دوران کودکی، تصادف، سوانح، وضعیت شغلی، امنیت کاری، درآمد، سلامتی، مذهب و. . . است (هاشمیان و همکاران، 1386). گرچه تاثیر این عامل اندک است اما بدیهی است که مردم به طور گسترده ای می توانند خود را با شرایط جدید و حوادث زندگی به سرعت سازگار کنند، چه یک انطباق حسی باشد، مثل انطباق با بوی بد یا وزن سنگین یا انطباق فیزیولوژیکی (مثل درجه حرارت بسیار بالا یا پایین) یا رویداد خوشایندی مثل افزایش حقوق، هر یک از این متغیرها پاسخی را به محرک ایجاد می کند که پایدار و مکرر هستند (لیبومیرسکی و همکاران، 2005). به عبارت دیگر تغییر و عدم ثبات، یکی از ویژگی ها و خصیصه ها و شرایط محیطی و موقعیتی است. افراد، قادر به کنترل این تغییرات هستند و در نتیجه شادمانی خود را این گونه افزایش می دهند. مثلاً یک بیوه میان سال می تواند دوباره ازدواج کند یا یک زوج بازنشسته شغل دیگری برگزینند، یا یک بازیکن مدرسه فوتبال، قراردادی جدید ببندد که نتیجه همه این ها، شادمانی بیشتر است (هاشمیان و همکاران، 1386). هدی و ویرینگ (1989)، طی 4 مطالعه طولی درباره حوادث مثبت و منفی، به عنوان مثال یافتن دوستان جدید بیشتر، ازدواج کردن، تجربه مشکلات جدی با فرزندان یا بیکاری، دریافتند که این حوادث بر رضایت از زندگی، خلق مثبت و منفی تاثیر می گذارد اما مردم بعد از مدتی به خط پایه اصلی و اولیه شادمانی خود باز می گردند و آن خط پایه را حفظ می کنند (هاشمیان و همکاران، 1386). سومین عامل موثر بر سطح بهزیستی، فعالیت های اختیاری، رفتارهای ارادی و عمدی است یعنی آن چه افراد انجام می دهند، ناشی از نگرش و شناخت آن هاست. گسترش دوستی ها و رفاقت ها، گذراندن اوقات بیشتر در طبیعت، گذراندن وقت در حالت وجد و سرشاری، انجام بیشتر فعالیت های جسمانی، کشف و استفاده از توان مندی های خود در حیطه های شغلی و سایر حوزه های زندگی، مراقبه، آموختن، لذت دوست داشتن، شناسایی و تغییر باورهای غیر مفید و. . . . این گروه از عوامل، گستره وسیعی دارد و شامل دامنه وسیعی از شیوه تفکر و رفتار روزمره افراد است. کلیه فعالیت هایی که درجاتی از کوشش و تلاش برای انجام عمل را می طلبند فعالیت ارادی محسوب می شود که افراد می کوشند تا آن را انجام دهند و به خودی خود رخ نمی دهد. فعالیت های ارادی، در بهزیستی و شادمانی موثر است، مثلاً برخی انواع فعالیت های رفتاری، مانند ورزش منظم یا با دیگران مهربان بودن با بهزیستی ارتباط دارد. و نیز برخی انواع فعالیت های شناختی مانند بازسازمان دهی موقعیت ها با یک دیدگاه و چشم انداز مثبت و نیز انواع فعالیت های ارادی مانند تلاش جهت دست یابی به اهداف مهم شخصی یا تلاش برای یافتن دلایل معنادار و هدف در زندگی نیز در این حیطه قرار دارد (دینر و سلیگمن، 2004). بهترین شیوه برای ارتقاء میزان بهزیستی انجام فعالیت های رفتاری، شناختی و ارادی است که تاثیر زیادی بر میزان بهزیستی افراد دارد. لازم به ذکر است که 40-35 درصد از واریانس بهزیستی و شادمانی توسط فعالیت های ارادی تبیین می شود (هاشمیان و همکاران، 1386). بررسی های کمپل و همکاران (1976) در مورد بهزیستی افراد در غرب نیز نشان داد که متغیرهای جمعیت شناختی مثل سن، درآمد و تحصیلات در بیشتر تحقیقات و گزارش ها، سهم زیادی را در بهزیستی به خود اختصاص نداده است. در 30 سال اخیر محققین همبستگی متغیرهای جمعیت شناختی با بهزیستی ذهنی را با یک سری از یافته های قابل تکرار رده بندی کردند مبنی بر این که، یافته های جمعیت شناختی نظیر سن، جنسیت، وضعیت تاهل، تحصیلات و درآمد با بهزیستی ذهنی همبستگی دارد و این که این تاثیرات اغلب کوچک است (دینر و سلیگمن، 2004). روی کردهای اصلی تعریف بهزیستی از دیدگاه راین و دسی (2001)، دو روی‏آورد اصلی در تعریف بهزیستی وجود دارد: لذت‏گرایی‏ و فضیلت‏گرایی. برابر دانستن بهزیستی با خوشی لذت‏گرایانه یا شادکامی‏ پیشینه‏ای طولانی دارد. برای مثال اپیکور، فیلسوف یونانی، بر این باور بود که لذت هدف اصلی‏ زندگی است. لذت‏گرایی فلسفی وی توسط اندیشمندان‏ متعددی دنبال شد؛ از جمله هاپز، فیلسوف‏ انگلیسی، که معتقد بود شادکامی محصول تحقق‏ موفقیت‏آمیز امیال است. یا جان استوارت میل‏، فیلسوفی‏ که معتقد بود عمل درست عملی است که به ارتقای‏ سطح شادکامی در فرد منجر می‏شود (راین و دسی، 2001).
فرمت فایل ورد می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

کسب درآمد 2 میلیون تومان روزانه (تضمین شده با گارانتی بازگشت وجه)
لوکس فایل بزرگترین سایت فروش فایل
ایردراپ12
اد ممبر بینهایت کانال،ربات و گروه تلگرام
لوکس فایل بزرگترین سایت فروش فایل

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید