خرید ارزان از ازدواج تا بعثت پیامبر اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

از ازدواج تا بعثت پیامبر اسلام پیشنهاد ازدواج کیفیت خواستگاری حاصل ازدواج پیامبر با حضرت خدیجه زید بن حارثه پسرخوانده رسول خدا تدبیر پیامبر در نصب حجر الاسود امین قریش،حضرت علی(علیه السلام)را به خانه خود برد آئین پیامبر قبل از بعثت پیشنهاد ازدواج: حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از «نفیسه» که دوست و محرم اسرارش بود خواست تا در این زمینه با حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) گفتگو کند .نفیسه پیش حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) رفت و گفت: چرا ازدواج نمی کنی؟ او جواب داد: شرایط زندگی و بودجه ام اجازه نمی دهد. نفیسه گفت: هر موقع که زنی صاحب جمال و مالدار و شرافتمند و از خانواده ای معروف برای تو پیدا شود آیا قبول می کنی؟حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود : چنین زنی که می گویی کیست؟ نفیسه گفت: «خدیجه» دختر خویلد، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند که این چطور می شود، او که خواستگاری اشراف و ثروتمندان را رد کرده است؟آیا با من ازدواج خواهد کرد؟ نفیسه گفت: بله این پیوند شدنی است و من انجام می دهم. هنگامی که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) اطمینان پیدا کرد که خدیجه مایل است با او ازدواج کند ،جریان را با عمو هایش (حمزه و ا بوطالب) در میان نهاد. ابوطالب با شنیدن این خبرمسرت بخش بسیار خرسند شد و رسم خواستگاری را به جا آورد وسرانجام باتشریفات خاصی جشن عروسی را برگزار کردند. کیفیت خواستگاری: قدرمسلم این است که پیشنهاد،ابتدا ازطرف خود حضرت خدیجه(سلام الله علیها)بوده است.حتی ابن هشام می گوید که: حضرت خدیجه (سلام الله علیها)؛ شخصاً تمایلات خود را اظهار کرد و چنین گفت: عموزاده. من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و آن عظمت و عزّتی که میان قوم خود داری و امانت و حسن خلق، و راستگویی که از تو مشهود است؛ جدا مایلم با تو ازدواج کنم. «امین قریش»، به پاسخ داد که؛ لازم است عموهای خود را از این کار آگاه سازد و با مشورت آنها این کار را انجام دهد. بیشتر مورخان معتقدند که نفیسه ، دختر «علیه»، پیام حضرت خدیجه را این گونه به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) رساند: «محمد چرا شبستان زندگی خود را با چراغ همسر روشن نمی کنی؟ هرگاه من تو را به زیبایی و ثروت ،شرافت و عزت دعوت کنم می پذیری؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: منظورت کیست؟وی خدیجه (سلام الله علیها) را معرفی کرد. حضرت فرمود: آیا خدیجه (سلام الله علیها) به این کار حاضر می شود؛ با اینکه وضع زندگی من با او فرق زیادی دارد؟ نفیسه گفت: اختیار او در دست من است، و من او را حاضر می کنم.تو وقتی را معین کن ،که وکیل او(عمر بن اسد) با شما و اقوامتان دور هم جمع شوند و مراسم عقد و جشن برگزار شود. رسول گرامی (صلی الله علیه و آله وسلم) با عموی بزرگوار خود (ابوطالب) مشورت کرد .مجلس با شکوهی که شخصیت های بزرگ قریش در آن حضور داشتند تشکیل گردید. نخست، ابوطالب خطبه ای خواند که آغاز آن حمد و ثنای خداست و برادر زاده خود را چنین معرفی کرد :برادر زاده من ،محمد بن عبدالله، با هر مردی از قریش موازنه و مقایسه شود؛ بر او برتری دارد و اگر چه از هرگونه ثروتی محروم است ،لیکن ثروت سایه ای ایست رفتنی و اصل و نسب چیزی است ماندنی… چون خطبه ابو طالب ،مبنی بر معرفی خاندان بنی ها شم و قریش بود ؛ در برابر آن «ورقه بن نوفل بن اسد » که از بستگان خدیجه ( سلام الله علیها) بود،ضمن خطابه ای گفت: کسی از قریش منکر فضل شما نیست ،ما از صمیم دل می خواهیم دست به ریسمان شرافت شما بزنیم. ابو طالب زبان در خطبه بگشاد به آیین عرب ،دادسخن داد به خوشحالی از این عقد همایون لگد کوب ملایک گشت گردون عقد نکاح جاری شد و مهریه چهار صد دینار معرفی شده و بعضی گفته اند که مهریه بیست شتر بوده است. حضرت خدیجه (سلام الله علیها) هنگام ازدواج 40 ساله بود و 15 سال پیش از عام الفیل، قدم به عرصه وجود نهاده است. او قبلا دو شوهر کرده بود ،به نامهای «عتیق بن عائذ» و «ابو هاله مالک بن نباش التمیمی» که هر دوی آنها رشته زندگی شان به وسیله مرگ پاشیده شده بود. حاصل ازدواج پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت خدیجه(سلام الله علیها): رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را سه پسر و چهار دختر بود که عبارتند از: 1- قاسم، که نخستین فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) است، پیش از بعثت در مکه تولد یافت، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) به نام وی «ابوالقاسم» کنیه گرفت، و نیز نخستین فرزندی است که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در مکه وفات یافت و در آن موقع دو ساله بود. 2- زینب، دختر بزرگ رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) که بعد از ابولقاسم درسی سالگی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) تولد یافت، و پیش از اسلام به ازدواج پسر خاله خود «ابو لعاص بن ربیع» در آمد و پس از جنگ بدر به مدینه هجرت کرد و در سال هشتم هجرت در مدینه وفات یافت. 3- رقیه، که پیش از اسلام و بعد از زینب، در مکه تولد یافت و پیش از اسلام به عقد «عتبه بن ابی لهب» در آمد و پس از نزول سوره «تَبَتْ یِدَا اَبِی لَهَبٍ وَ تَبْ» و پیش از عروسی به دستور ابو لهب و همسرش «ام جمیل» از وی جدا شد، و سپس به عقد «عثمان بن عفان» در آمد و در هجرت اول مسلمین به حبشه با وی هجرت کرد و آن گاه به مکه باز گشت و به مدینه هجرت کرد ودر سا ل دوم هجرت، سه روز بعد از بدر، همان روزی که مژده فتح بدر به مدینه رسید، وفات یافت. 4- ام کلثوم، او هم در مکه تولد یافت و پیش از اسلام به عقد «عتبه بن ابی لهب» در آمد و مانند خواهرش پیش از عروسی از «عتبه» جدا شد، و در سال سوم هجرت به ازدواج «عثمان بن عفان» در آمد در سال نهم هجرت وفات کرد. 5- فاطمه (علیها السلام) که ظاهراً در حدود پنج سال پیش از بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در مکه تولد یافت و در مدینه به ازدواج امیرالمومنین، حضرت علی (علیه السلام) در آمد و پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) به فاصله ای در حدود چهل روز تا هشتاد روز وفات یافت و نسل رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم ) تنها از نسل وی باقی ماند و یازده امام معصوم از دامن مطهر وی پدید آمدند . 6- عبدالله، که پس از بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در مکه متولد شد و «طیب» و «طاهر» لقب یافت. و در همان مکه وفات یافت و پس از وفات او «عاص بن وائل سهمی» رسول خدا را « ابتر» خوانده و سوره کوثر در پاسخ وی نازل گردید. 7- ابراهیم، که از «ما ریّه قبطیّه» در سال هشتم هجرت در مدینه تولد یافت. و در سال دهم در 16 یا 18 یا 22 ماهگی، سه ماه پیش از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) یا در هجدهم رجب در مدینه وفات کرد. زید بن حارثه پسر خوانده رسول خدا ( صلی الله علیه و آله وسلم ): پس ازدواج رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) با حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، حکیم بن حزام بن خویلد، برادر زاده حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، از سوی شام بردگانی آورد که از جمله آنها پسر نا با لغی به نام زید بن حارثه بود ،هنگامی که عمه اش خدیجه دختر خویلد که در آن زمان همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بود، به دیدن وی آمد و حکیم به اوگفت: ای عمه هر کدام از این غلامها را می خواهی انتخاب کن. حضرت خدیجه زید را انتخاب کرد و او را با خویش برد. وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) زید را نزد خدیجه دید خواست تا حضرت خدیجه (سلام الله علیها) او را به وی ببخشد ،حضرت خدیجه (سلام الله علیها) هم او را به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) بخشید و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) آزادش نمود و پسر خوانده خویش ساخت . بعدها حارثه پدر زید در جستجوی پسرش گشت تا او را در مکه و در خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) پیدا کرد ،زید اجازه گرفت تا اگر بخواهد همرا پدر برود اما ماندن با رسو ل الله (صلی الله علیه و آله وسلم) را بر رفتن با ترجیح داد و پدر خشنود بازگشت. تدبیر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) در نصب حجر الاسود: ده سال بعد از ازدواج حضرت با حضرت خدیجه (سلام الله علیها) و پنج سال قبل از بعثت، جریان «تجدید بنای کعبه» پیش آمد زیرا کعبه بر اثر سیل صدمه دیده بود و قریش مقرر کردند که بنای آن تجدید شود و بر اساس این توافق نامه تعمیر قسمتهای مختلف آن، بین قبایل تقسیم شد؛ ولی چون کار سا ختمان به «حجر الا سود» رسید به دلیل تقدس و احترام خاص که این سنگ از آن بر خوردار بود، بر سر نصب آن، اختلاف بالا گرفت؛ تا آنجا که «بنی عبدالدار» با طایفه «بنی عدی بن کعب» هم پیمان شدند و تشتی از خون آوردند و دستها در خون فرو کردند و سوگند خوردند تا پای مرگ ایستادگی کنند. این گروه بعدها معروف به «لعقه الدم» (خون لیسها) شدند. پس از چهار یا پنج روز که صحنه آماده کار زار شد ،مقرر شد همه به داوری اولین کسی که وارد مسجد شود ،موافقت کنند و خوشبختانه اولین کسی که وارد مسجد شد، پیامبر بود. چون چشمشان به پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) افتاد همگی خوشحال شدند وگفتند: «هذا الامین ما رضیناه،هذامحمد (صلی الله علیه وآله وسلم)» و حضرت را به داوری خواندند.حضرت دستور داد جامه ای آورند و گسترند و خود، آن سنگ را در وسط جامه گذاشت .آنگاه :از هر طایفه ای یک نفر گو شه ای از آن را بگیرند و به کنار خانه آورند . سپس با دست مبارک سنگ را بر داشت و بر جای خود نهاد؛ در نتیجه مشکل پایان یا فت و آن سنگ مقدس به دست مظهر حضرت نصب گردید. این نوع اختلافات لازمه نظام ملوک الطوایفی و عدم تمرکز قدرت بود و شاید مشابه در ایران و روم آن زمان مشاهده نمی شد ؛ چرا که اختلافات و درگیریهای طایفه ای و منطقه ای ، با دخالت حکومت مر کزی خاتمه می یافت ؛ولی در عربستان ،ختم غائله لزوما بر اساس احساس خطر و نیاز به صلح از ناحیه سران قبایل مختلف بود … . امین قریش حضرت علی ( علیه السلام ) را به خانه خود برد: در یکی از سالها، که قحطی و کم آبی مکه و نواحی آن را در بر گرفته بود؛ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) تصمیم گرفت که به عموی بزرگوار خود ابو طالب کمک کند، و هزینه زندگی او را پائین آورد. از این جهت با عموی دیگر خود (عباس) مو ضوع را در میان گذاشت. قرار شد هر کدام ،یکی از فرزندان ابو طالب را به خانه خود ببرند.از این جهت، رسول گرامی (صلی الله علیه و آله وسلم)، حضرت علی (علیه السلام) را و عباس «جعفر» را به خانه بردند. ابوالفرج اصفهانی، مورخ معروف می نویسد: عباس «طالب» را، حمزه «جعفر» را و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) حضرت علی (علیه السلام) را به خانه خود بردند. آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) گفت: من همان را برگزیدم که خدا او را برای من برگزیده است. اگر چه ظاهر جریان این بود که به زندگی ابو طالب در سال قحطی کمک کنند؛ ولی هدف نهایی چیز دیگری بود و آن اینکه :حضرت علی (علیه السلام) در دامان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) تربیت و رشد پیدا کند و از اخلاق کریم او پیروی نماید. امیر المومنین .حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه در این مورد می فرماید :
فرمت فایل ورد می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید