خرید ارزان ارائه الگوی بومی نشاط اجتماعی و عوامل موثر بر آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

به نام خدا موضوع ارائه الگوی بومی نشاط اجتماعی و عوامل موثر بر آن مقدمه و بیان مساله لغت شاد در فرهنگ عمید به معنای خشنود، خوشحال، خوش، بی غم، خوش و خرم آمـده است. در زبان انگلیسی واژه happy شاد و خوشحال یک صفت بـه معنای خوشبخت، خوش شـانس، خـوش یمـن، خوشـایند، رضـایت، خشـنودی و خـوش و با صفا تعبیر می شود. نشاط یا شادمانی واژه ای است که معانی مختلفی چون لذت آنی، لذت طولانی مدت و لذت از کل زندگی را شامل می شود. نشاط، سه جز اساسی دارد که عبارتنـد از: هیجانـات مثبت، رضایت از زندگی و فقدان عواطـف. نشـاط اساسـی ترین بحـث انسـانی بـرای تمـام نسلها است و مرکزی ترین محرک اهداف بشری است. نشاط، موجـب نگـرش مثبـت بـه زندگی، خودپنداری مثبت، برخـورداری از سـلامت روان و تعـادل عـاطفی، امیـدواری بـه آینده، نگرش مطلوب و رضایت آمیز به خود و دیگران، روابط اجتماعی متعـادل، دوری از کینه و نفرت، انتخاب آگاهانۀ اهداف زندگی، تلاش برای تحقق اهداف، دوری از اتلاف وقت و کاهلی، افزایش موفقیت های زندگی، برخـورداری از شـاخصهای بـالای زنـدگی، عملکرد بهتر سیستم ایمنی در مقابل اسـترسها، خـواب بهتـر، تمایـل بیشـتر در کمـک بـه دیگران، عملکرد بهتر شغلی- تحصیلی و تصمیم گیری بهتر می گردد. عوامل موثر بر نشاط بسـیارند و از جملـه آنهـا می تـوان خـانواده، محـیط اجتمـاعی و شـغلی، میـزان درآمـد، تحصیلات، هوش، ارزشها، باورهـا، اعتقـادات و برخـی خصوصـیات شخصـیتی، سـلامت جسمانی و روانی، پیوندهای عاطفی، اعتمـاد بـه نفـس بـالا، داشـتن حمایتهـای اجتمـاعی، رضایت از ازدواج، رضایت و لذت بـردن از محـیط کـار، میـزان آزادی در خانـه، رعایـت حقوق زنان در جامعه، دوست داشتن دیگران و طبیعت، فعالیت در امور خیریه و هدفمنـدبودن زندگی را نام برد. نشان داده اند که افراد ناشاد و ناراضی از زندگی، بیش از افراد شاد و راضی از زندگی از افسردگی و اضطراب و پیامدهای این دو اختلال رنج می برند؛ اقـدام بـه خودکشـی و مـرگ و میـر در آنـان بیشـتر اسـت و عمـر کوتـاه تری دارنـد؛ هـمچنـین بزهکاری و اعتیاد در این گروه بیشتر دیده می شود(علیپور، 1395، 56). احساس شادی و نشاط یکی از ضروریترین خواسته های فطری و نیازهای روانی انسـان به شمار می رود و به دلیل تاثیرات عمـده بـر سالم سـازی و به سـازی جامعـه، مـدت مدیـدی است ذهن آدمیان را به خود مشغول کرده است، بـه طـوری کـه امـروزه بسـیاری از ملـل بـه نوعی در صدد ایجاد یک جامعۀ سالم و با نشاط هستند. زیرا به نظر می رسـد احسـاس شـادی از یک سو انسانها را برای زندگی بهتر و بازدهی بیشتر آماده می کنـد و از طرفـی دیگـر بـه دلیل ویژگی مسـری بـودن آن، بسـتگی های فـرد را بـا محـیط گسـترده می کنـد. از ایـن رو مادامی که شهروندان احسـاس شـادی کننـد، همـواره در خـدمت بـه شـهر و جامعـه اهتمـام بیشتری می ورزند. از این منظر نقش شادی و نشاط در زندگی افراد بـه حـدی بـه سـزا اسـت که راسکین متفکر اجتماعی بر این نکته تاکید می ورزد که ثروتمندترین کشور، کشـوری است که بیشترین افراد شاداب را زیر بال خود داشـته اسـت. هـمچنـین نقطۀ مقابل شادی و نشـاط، افسـردگی اسـت و پویـایی و تحـرک جامعـه تا حـد زیـادی بـه فراوانی عناصر شادی آفرین مشروع و کاهش اضطراب، افسردگی و غـم در جامعـه بسـتگی دارد(حمایت طلب، 1396، 56) برخــی از پژوهش هــا نشــان داده انــد، وضــعیتهای اجتمــاعی نابســامان و مــلال آور و پر اضطراب یکی از عوامل اصلی توقف استعدادها و باروری خرد و اندیشه در جامعـه اسـت که می تواند روابط فرد با اجتماع را مختل نموده و به تدریج نیروی انسانی را ضعیف کـرده، قوای جسمی و فکری انسان را فرسوده کند و انسـانها را بـرای قبـول ضـعف و نـاتوانی کـه مغایر با توسعه و تعالی است، آماده سازد. از سوی دیگر باید توجـه داشـت پیشـرفت سـریع علم و فناوری، علیرغم ایجاد مزایای فراوان، خلاهایی را نیز برای انسـان معاصـر بـه وجـود آورده است. موج فزاینده افسردگی، پایین آمدن سن خودکشی، افزایش طلاق و بزه کـاری و بسیاری از مشکلات روانی –اجتماعی دیگر، واقعیتهای انکار ناپذیری هسـتند کـه نشـان می دهند شادی در حال رخت بستن از جوامع است(عبدالهی، 1396، 45). در این میان جامعۀ ایران به لحاظ مواجه شدن با تحولات ساختاری همانند افـزایش سـالانه جمعیـت، مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و همچنین گذر از جامعـۀ سـنتی بـه جامعـۀ مـدرن و در آستانۀ ورود به عرصۀ دنیای تکنولوژی، شاهد بروز پدیـده های مختلفـی در حـوزه امنیـت و آسیبهای اجتماعی است که این موضوع نشاط و شـادی جامعـۀ ایـران را بیشـتر از گذشـته تحت تاثیر قرار داده است(عابدی، 1394، 43). اما کشور ما ایران نیاز دارد تا برای دست یابی به نشاط اجتماعی پایدار و با دوام و ریشه دار، به الگویی بومی و ملی دست یابد تا از این طریق به دنبال الگوهای وارداتی و بی ارتباط به هویت و فرهنگ داخلی نباشد. این نیاز بدین گونه پاسخ داده خواهد شد که در درجه اول نشاط اجتماعی ایرانی– اسلامی به خوبی تعریف و همه ابعاد آن شناسایی و روشن شود و پس از آن مولفه ها و سنجه های آن تعیین گردند و سپس عوامل تاثیرگذار بر آن تعیین شوند تا در آینده بتوان با استفاده از این عوامل تولید کننده نشاط اجتماعی بومی، این نوع نشاط را بازتولید و به جامعه ایران تزریق کرد. بنابراین یافت و ارائه الگوی بومی نشاط اجتماعی برای کشور ایران و نیز مولفه ها و سنجه ها و عوامل موثر بر آن انگیزه اصلی تحقیق پیش روی خواهد بود. اهمیت و ضرورت همچنان که می دانیم نشاط اجتماعی در هر مرز و بوم و فرهنگ و کشوری ویژگی های به خصوص آن کشور را دارد و نشات گرفته از همان فرهنگ بومی و در حال زیست آن کشور است. اگر جامعه ای نتواند آن الگوی بومی نشاط اجتماعی خاص خود را بیابد یا بسازد، مطمئنا این الگو را مراجع سرمایه جهان طراحی کرده و ساز و کار آن را در جهت افزایش قدرت و ثروت خود خواهند نهاد. بنابراین این پژوهش قصد دارد یک الگوی جامع و مانع برای مولفه ها و سنجه های تعیین کننده نشاط اجتماعی بومی و نیز عوامل موثر بر آن طراحی و تولید کند تا جامعه ایران را از تعیین کنندگی مراجع قدرت و ثروت جهان در این زمینه بی نیاز کرده و واکسینه کند. مطئنا برای رسیدن به چنین الگوی دقیقی، نیازمند پژوهشی علمی و بی نقص هستیم تا بتواند آن الگوی نشاط اجتماعی خاص کشور ما را که نشات گرفته از فرهنگ و هویت ماست شناسایی و طراحی کند. آنچه بدیهیست این است که جوامع توسعه یافته الگوی بومی نشاط اجتماعی خود را طراحی کرده و در دست دارند و در مواقعی این الگو را به جوامع در حال توسعه نیز تحمیل می کنند تا از این مسیر سود برند. بحث نظری و پیشینه پژوهش تچ و لوبومیرسکی معتقدند که علت تفاوت شادی افراد و جوامع، صـرفاً در مسائل اقتصادی نیست، بلکه فاکتورهایی مدنی، سیاسی، اجتماعی چون: میـزان آزادی هـای اجتماعی در دستیابی به حقوق سیاسی و مدنیشان یا فرصت انتخاب وسایل مورد نظر برای دستیابی به اهداف خود نیز نقش عمده ای در تبیین شادمانی افراد جامعه دارد(شریفی، 1397، 90). به نظر می رسد شادمانی انسان با افزایش ثروت افزایش می یابد و کـاهش ثــروت، شـادی را می کاهد. برخی از تحقیقات از جمله داینر و همکاران چنـین گـزارش کرده انـدکه مردم کشورهای ثروتمند از مردم کشورهای فقیر بسیار شادترند. اما مایرز چنـین بیان می کند که بین سطح درآمد و شادی در میان مـردم آمریکـا، کانـادا و اروپـا همبسـتگی ضعیفی وجود دارد. آرجیل معتقد است بین درآمد و شادمانی ارتباط مثبـت وجـود دارد، اما پژوهشهای وی نشان می دهد کـه ایـن ارتبـاط در بـین اقشـار کـم درآمـد بیشتـر است؛ یعنی درآمد تا اندازه ای که نیازهای مادی افراد را بر طرف می سازد بر شـادمانی تـاثیر دارد، ولی درآمد بیش از حد مورد نیاز، شادمانی را افزایش نمی دهد(آرگلی، 2017، 54). شـادمانی در بزرگسـالان ارتبـاط زیـادی بـا وضـعیت تاهـل دارد. لـوپری و فرایـدرس رونـد زنـدگی زناشـویی و ارتبـاط آن بـا میـزان شـادمانی را بـه شـکل Uتصـور می کننـد. آنهـا معتقدنـد کـه وقتـی فـرد تصـمیم می گیـرد ازدواج کنـد، شـادی او افـزایش می یابد، وقتی که ازدواج صورت می گیرد از شادی ایجاد شده کم می شود و این کاهش تـا زمان رسیدن فرزندان به سن نوجوانی، ادامه می یابد. بعد از این دوره، شـادمانی مجـدداً سـیر صعودی پیدا می کند تا به سطح اولیۀ خود می رسد. داینـر و همکـاران معتقدنـد کـه افراد متاهل نسبت به کسانی که هرگز ازدواج نکرده یا جدا شـده اند و یـا همسـر خـود را ازدست داده اند، بیشتر احساس شادی و شادمانی می کنند. عـلاوه بـر ایـن افـرادی کـه هنـوز ازدواج نکرده اند اما با نامزد مورد علاقه خود زندگی می کنند، از کسانی کـه تنهـا زنـدگی می کنند خیلی شادمان ترند. البته این امر به ارزشهای فرهنگـی مـورد قبـول جوامـع بسـتگی دارد. یافته های بعضی از پژوهش ها نشان می دهد که در جوامعی که فردگرایـی رواج دارد، زندگی با نامزد مـورد علاقـه موجـب شـادمانی فـرد می شـود، امـا در کشـورهای جمـعگرا، افرادی که با نامزد خود زندگی می کنند از افراد ازدواج کرده و یا افرادی که نامزد ندارنـد، دارای شادمانی کمتری هستند. این نتایج احتمالاً به این دلیل اسـت کـه در جوامـع فردگـرا، زندگی مشترک با نامزد پسـندیده اسـت، ولـی در کشـورهای جمـع گرا، ایـن عمـل کـاری مذموم به حساب می آید. در جوامع جمـع گرا، فـردی کـه بـا نـامزد خـود زنـدگی می کنـد، احساس می کند که در مقابل ارزشهای اجتماع ایستاده است و جامعه هم علیـه آنهـا عمـل می کند و به این سـبب شـادمانی آنهـا کـاهش می یابـد. ماستکاسـا تفـاوت میـزان شادمانی افراد مجرد و متاهل را اینگونه توضیح می دهد: اولاً طـلاق و جـدایی اسـترس زا و ناخوشایندند و ثانیاً ازدواج مزیتهایی برای فرد ایجاد می کند که در غیاب آن فرد از آنهـا محروم می شود(آرگلی، 2017، 54). جنسیت نیز موضوع تحقیقات زیادی در ارتباط با شادمانی بوده است. داینـر و همکـاران معتقدند که میزان شادمانی زنان و مردان برابر است، اما هنگامی که افسردگی را در نظر می گیریم، موضوع تا حدودی پیچیـده می شـود. بـه ایـن صـورت کـه بـا وجـود شـادی یکسان زنان و مردان، افسردگی در زنان بیشتر از مردان است. توضیح این امر توسط داینـر و همکاران این است که زنان نسبت به مردان، هم عاطفۀ منفی و هم عاطفۀ مثبـت بیشتـری را تجربه می کنند و برآیند این دو عاطفه، شادی زنان و مـردان را یکسـان می سـازد. فوجیتـا، دایز و ساندویچ نیز بر همین اعتقاد هستند. معمولاً همه اعتقاد دارند که زنان نسـبت به مردان احساساتی ترند، ولی شواهد زیادی در تایید این نظر وجود ندارد. زن و مرد از نظـر شادمانی و رضایت کلی با یکدیگر متفاوت نیستند، مهمترین تفاوت احساسی بین زن و مرداین است که زنان تغییر پذیری بیشـتری دارنـد، یعنـی هـم عاطفـۀ مثبـت و هـم عاطفـۀ منفـی بیشتری دارند. زنان50 درصـد بیشـتر از اضـطراب و روان رنجـوری رنـج می برنـد و هیجـان منفی بیشتری در زندگی روزمره دارند و دو برابر مردان دچار افسردگی می شوند. نکته قابل ذکر این است که زنان جوان کمی شادتر از مردان جوان هسـتند، ولـی زنـان مسـن کمتـر از مردان مسن شاد هستند(برگسما، 2017، 78). فرد ممکن است سطح معینی از کمال را معیـار قـرار دهـد کـه بـر پـای خودپنـداری یـا تفکرات دیگران از جمله والدین، یا حتی کسانی که در قید حیات نیستند ایجاد شده باشد. اگر شرایط واقعی شخص از معیار مورد نظر او یا سطح انتظار او بهتر و مطلوبتر باشد، شادی فرد نیز افزایش می یابد. میکـالوس معتقد است که بخشی از شادکامی و خوشبختی از طریـق مقایسـه بـا اسـتانداردهای اجتماعی تعیین می شود. از نظر او مـردم بـا مشـاهده اطرافشـان و مقایسـۀ خـود بـا دوسـتان و آشـنایان و یــاد آوری گذشـته، اهـداف و اسـتانداردهایی را انتخـاب می کننـد. اگـر از ایــن آشـنایان و یــادآوری گذشـته، اهـداف و اسـتانداردهایی را انتخـاب می کننـد. اگـر از ایــن شادکامی و خرسندی اندکی خواهند داشت. در ایـن رابطه سن و ویلیامز معتقدند که ارتباطات متراکم بـه ویـژه فیلمهـا و برنامـه های تلویزیـونی همه را به گروه های رقابتی تبدیل کرده اسـت. بنـابراین نظریـه، آنهـا در محیط هـای قـدیمی شانس بهتری برای خوب بودن داشتند، اما امروزه ما در حال رقابت و مقایسۀ خود با افرادیه ستیم که در دنیا جزو بهترین ها هسـتند. از آنجـا کـه نمی تـوانیم بـه زنـدگی خیـالی کـه در تلویزیون می بینیم برسیم در ما افسردگی و حسد افزایش و شادکامی کاهش می یابد(بوست، 2017، 23). دولان، پیسگوود و وایت 2007 با مرور مقـالات منتشـر شـده از سـال 1990، بـه ایـن جمعبندی رسیدند که تحقیقات انجام گرفته در مورد عوامل مـرتبط بـا شـادکامی، بـه دلیـل به کارگیری روشها و ابزارهای متفاوت، نادیـده گـرفتن بعضـی عوامـل مـرتبط و نامشـخص بودن جهت ارتباط علی، به نتایج متفاوت و در بعضـی مـوارد بـه نتـایج متناقضـی رسـیده اند.آنها به ایـن جمع بنـدی رسـیدند کـه بیمـاری، بیکـاری، جـدایی از همسـر و نداشـتن ارتبـاط اجتماعی در تحقیقات مختلف عوامل مشترکی هسـتند کـه بـا شـادکامی رابطـۀ منفـی قـوی دارند. پوتنام و همکاران در تحقیقی که با همکاری دانشگاه هاروارد و مرکـز بشر دوسـتی دانشـگاه ایندیانا انجام دادند، دریافتند که افرادی که از نظر روابط اجتماعی مهـارت بیشتـری دارنـد و بهتر می توانند با مردم رابطه برقرار کنند، نسبت به افـرادی کـه از نظـر مـالی غنی تـر، ولـی روابط اجتماعی مطلوبی ندارند، شادمانتر هستند. آنها معتقدنـد کـه سـرمایۀ اجتمـاعی، در واقع یک پیش بینی کننده قوی برای تعیین میزان شادمانی افراد و کیفیت زنـدگی در اجتمـاع است، لذا برای افـزایش سـطح شـادمانی مـردم، سـرمایه گذاری در سـرمایۀ اجتمـاعی بسـیار ارزشمندتر از سرمایه گذاری های اقتصادی است. هادلر و هالر در مطالعات خود نشان دادند که روابط صمیمانه و خـوب بـادیگر مردم، همسر، والدین، فرزندان، خویشاوندان، دوستان، همسایگان و همکاران از منـابع اصلی رضایت از زندگی و شادی است. نتـایج پـژوهش گروسـی فرشـی، مـانی و بخشـی پور 1385، نشـان داد کـه شـادکامی بـا ویژگیهای شخصیتی برون گرایی، دلپذیر بودن و با وجدان بودن رابطۀ مثبت و معنادار و بـا بعد روان نژند گرایی رابطۀ منفی دارد. همچنین با بعد انعطاف پذیری ارتباط معنادار به دست نیامد. سوالات اصلی و فرعی چگونه می توان به الگوی بومی نشاط اجتماعی و عوامل موثر بر آن رسید؟ چگونه می توان به مولفه های بومی نشاط اجتماعی رسید؟ چگونه می توان به مولفه های عوامل موثر بر نشاط اجتماعی بومی رسید؟ چگونه می توان به سنجه های بومی نشاط اجتماعی رسید؟ چگونه می توان به سنجه های عوامل موثر بر نشاط اجتماعی بومی رسید؟ اهداف اصلی و فرعی شناسایی و ارائه الگوی بومی نشاط اجتماعی و عوامل موثر بر آن شناسایی و ارائه مولفه های بومی نشاط اجتماعی شناسایی و ارائه مولفه های عوامل موثر بر نشاط اجتماعی بومی