پیشینه ومبانی نظری آشنایی با پدیده دختران فراری

پیشینه ومبانی نظری آشنایی با پدیده دختران فراری (docx) 27 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 27 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دختران فراری آشنایی با پدیده دختران فراری دختران فراری به دخترانی گفته می‌شود که به دلایل مختلفی از خانه فرار می‌کنند و به جامعه و محیط هایی چون خیابان، پارک، باندها و ... روی می آورند. گفتنی است در آمریکا و کشورهای اروپایی دخترانی که به هر دلیلی از خانه‌های خود فرار می‌کنند، به طور اتوماتیک تحت حمایت بنیادهای حمایتی دولتی و نیکوکاری در می آیند و به مکان هایی امن زیر نظر روانکاوان متخصصان حمایت از زنان منتقل می‌شوند. اما در ایران به خاطر جرم بودن اصل قضیه دخترانی که جایی برای پناه بردن ندارند اکثراً به غریبه ها متوسل می‌شوند که در اکثر این موارد، مورد تجاوزات پی در پی  قرار می‌گیرند و نهایتاً جذب باندهای فساد می‌شوند و با این شرایط در صورت دستگیری این دختران در بعضی موارد به زندان افتاده و در مواردی توسط مقامات قضایی به خانواده‌هایی که فراری شده اند، بازگردانده می‌شوند. در کشوری مثل ایران که درصد جرایم ارتکابی توسط دختران کمتر از پسران است این کم بودن را باید ناشی از این بدانیم که زنانی که تمایل به طغیان و انجام اعمال ضداجتماعی دارند، این میل را با فحشا تسکین می دهند و نیازی به ارتکاب جرایم دیگر ندارند. ضمناً زنان در مقابل فشارهای روحی اکثراً یا دست به خودکشی می زنند یا از محیط فرار می کنند (ریحانی، 1388). 2-3- شرایط عمومی دختران فراری 2-3-1- از نظر فردي: اکثر دختران فراری اختلال منش دارند، افرادي ضعيف الاراده، حساس و زودرنجند، عقب ماندگي درسي دارند، براي امور غيردرسي ارزش بيشتري قائل اند، برخي از آنها عقب ماندگي ذهني دارند، شخصيتي تلقين پذير داشته و يا به انحرافات و اختلالات و بيماري هاي رواني از جمله صرع، اسكیزوفرني پارانويا مبتلا هستند و به علت عدم تكوين شخصيت، ثبات اجتماعي ندارند. اگر چه افراد باهوش هم در بين آنها اندك نيست و حتي بينشان نوابغ هم ديده مي شود. برخي از اينان كه البته بيشترشان نوجوانند دچار رنج عصبي هستند، بي خوابي دارند، احساس گناه آنان را آزار مي دهد، دسته اي از اين اطفال و نوجوانان از لحاظ وضع جسمي و رواني سالم هستند. ممكن است تحت تأثير محيط خانوادگي و محيط تحصيلي براي تفريح و خوش گذراني و يا تقليد از فيلم ها و ماجراجويي اقدام به فرار كنند. 2-3-2- از نظر خانوادگي: به علت نفاق، ناسازگاري، اعتياد پدر و مادر، تشنج در محيط خانوادگي، طرد و تحقير، كمبود محبت، از هم گسيختگي خانواده «طلاق، جدايي، فوت» و عدم مراقبت و بي توجهي والدين و سرپرستان نسبت به امور تحصيلي به ويژه در خانواده هاي پرجمعيت، ترس از تنبيه در صورت عدم موفقيت در تحصيل، اقدام به فرار از منزل و ترك تحصيل مي كنند. اطفال نازپرورده كه دائم تحت مراقبت، نظارت شديد قرار دارند براي كسب آزادي و استقلال از خانه فرار مي كنند. 2-3-3- از نظر اجتماعي: اغلب در منطقه و محيطي زندگي كرده اند كه مناسب براي داشتن حيات شرافتمندانه نبوده است. در محيط اجتماعيشان رفتار ضد اجتماعي، آلودگي، اعتياد وجود داشته است. با تيپ بي بندوبار و پرخاشگر مواجه بوده اند. بدآموزي در زندگيشان بسيار بوده است، مشكل اخلاقي داشته اند. منطقه زندگيشان منطقه شكست، خواري ها، سرافكندگي ها بوده و اين خود زمينه را براي محدود ساختن فرد و حوزه معاشرتي او فراهم كرده است. كاتر (2008) در مقاله اي تحت عنوان «شناخت فرار نوجوانان و پيشگيري آن» علل فرار از منزل را به شرح زير مي داند: 1) اجتناب از عواقب و نتايج ناخوشايند رفتار يا اعمالي كه فرد انتظار دارد، در آينده با آن مواجه شود. مثل تهديد به تنبيه و يا تنبيه والدين در مقابل شكست تحصيلي فرزند. 2) فرار از دام مواجهه با تجربه هاي مستمر و پيشرونده نامطلوب سخت در زندگي مثل آزار جسمي و جنسي در منزل. 3) پيشگيري از ترك فعاليت ها، ارتباطات يا دوستي هايي كه براي فرد مهم و با ارزش به نظر مي رسند مثل جلوگيري والدين از معاشرت نوجوانان با دوستانش بدون جايگزيني و با تحكم. 4) به منظور بودن با افرادي كه به رغم ايشان حمايتگر، مشوق و فعال هستند، مثل زندگي با همسالان. 5) براي بودن با افراد يا مكان هايي كه آنها را از مشكلات ديگر زندگيشان دور مي سازد. 6) تغيير يا توقف آنچه كه در حال انجام است يا قرار است انجام گيرد مثل ازدواج نامناسب توأم با تهديد والدين. همچنين مشكلاتي كه خطر بروز فرار كودكان و نوجوانان را افزايش مي دهد عبارتند از: 1) كودك آزاري يا غفلت نسبت به كودك. 2) استفاده از الكل يا مواد مخدر. 3) طلاق يا جدايي كه مواجهه با آن بدرستي انجام نشده است. 4) رفتار متضاد والدين كه با تخيلات نامناسب نوجوان تركيب شده باشد. 5) آميزش با يك گروه همسالان ضد اجتماع 6) مرگ يكي از اعضاي خانواده كه مواجهه با آن به درستي انجام نشده باشد (استین و همکاران، 2011). 2-4- اقسام فرار پژوهشگران انواع گوناگونی از این پدیده را مشخص کرده اند. گل پور (1386) در کتاب خود از پژوهشی انجام گرفته در بلژیک خبر می دهد که برای 600 فراری سه نوع فرار را در نظر گرفته است: 1- فرار عکس العملی: نشانگر اختلال و چگونگی ارتباط بین جوان و محیط است، در این حالت از فرار به عنوان روشی برای پیدا کردن و هشدار دادن استفاده می شود. به عنوان مثال وقتی نوجوان در خانواده به فراموشی سپرده می شود و والدین غرق در فعالیت های روزمره خود هستند دست به این اقدام می زند تا مورد توجه قرار گیرد. 2- فرار برای راحت زندگی کردن: گاهی جوانان و نوجوانان چون خانواده را مانع انجام برخی فعالیت های خود می دانند و می خواهند، آنگونه که دوست دارند زندگی کنند و به قول خودشان خوش باشند، از خانه فرار می کنند تا به گونه ای دیگر آزادتر زندگی کنند. 3- فرار به خاطر آینده سازی: در این حالت جوان یا نوجوان به دنبال شکل گیری زندگی و ساختن زندگی به گونه ای است که خود می خواهد، در این وضعیت مشکلات بزهکاری به ندرت دیده می شود. همچنین جعفری در مقاله خود که با عنوان «فرار دختران از خانه» منتشر شده است، با اشاره به بررسی انجام گرفته توسط مرکز امور مشارکت زنان در خصوص «فرار از منزل» دو نوع فرار کوتاه و بلند مدت را مطرح می کند؛ در فرار کوتاه مدت: افراد بعد از مدتی به لحاظ پشیمانی از رسیدن به آرزوها و اهداف خود و یا مهیا نشدن شرایط و امکانات مود نیاز نزد خانواده بر می گردند ولی در فرار دراز مدت؛ که معمولاً در نتیجه درگیری های شدید و تنفر بیش از اندازه از خانواده به وقوع پیوسته، امکان بازگشت فرد فراری بسیار کم است (حیدری و همکاران، 1386). 2-5- علل فرار 2-5-1- فقدان يكي يا هر دو والدين: فقدان والدين هم براي فرد و هم براي اجتماع عواقب وخيمي را به دنبال دارد. اكثر محققين آن را يكي از مهمترين علل ولگردي، عقب ماندگي درسي تمايل به بزهكاري ذكر كرده اند. يكي از روانشناسان آلماني در تحقيقي نشان داد كه 40 درصد كودكاني كه در مدرسه مردود شده اند اطفال محروم از پدر و 30 درصد بي مادر بوده اند. تحقيق ديگري در آلمان نشان مي دهد كه از ميان 2704 تبهكار نوجوان بيش از 43 درصد از داشتن يكي از والدين محروم بوده اند. تحقيقات انجام شده در آمريكا نيز اين موضوع را مورد تأييد قرار داده است. در تحقيقي كه در مورد دختراني كه در دارالتأديب نگهداري مي شوند انجام شده نشان داده است كه 70 درصد آنان از يك طرف يا دو طرف يعني هم از مادر و هم از پدر محروم بوده اند. 2-5-2- جدايي و طلاق: جدايي و طلاق يكي از عوامل مهم ايجاد نابساماني در روح كودك و نوجوان به حساب آمده و گاهي وي را بر انجام كارهاي سخت و نادرست توانا مي سازد. تحقيقات فراواني اين مطالب را تأييد نموده كه بسياري از بزهكاران نوجوان محصول مستقيم طلاق به حساب مي آيند. يك پژوهش در كانون اصلاح و تربيت مشهد نشان مي دهد كه 26 نفر از دختران فراری متعلق به خانواده هايي بوده اند كه در آنان طلاق رخ داده است. گريف مي نويسد: «اگر پدر فوت كرده باشد عاطفه مادر مي تواند تا حدي آن را جبران نمايد ولي طلاق وضع ديگري پيدا مي كند، زيرا اكثراً با مشكلات فراواني نظير زد و خورد، منازعه و كشمكش هاي پدر و مادر و عدم توافق هاي آنها روبرو است و يا گرفتار خصومت نامادري است (کاظمی و همکاران، 1391). دكتر خزائي در كتاب خود تحت عنوان بزهكاري اطفال چنين مي نويسد: «در كشور فرانسه هر ساله نزديك به 2500 ولگرد كمتر از 18 سال نزد قاضي فرستاده مي شوند تا تحت اقدامات تربيتي و حمايتي قرار گيرند. اين افراد كه اغلب از خانواده جدا شده اند فرار اختيار كرده اند. ضمن ولگردي غالباً به فحشاء و پسرها به روابط جنسي مردانه مي پردازند. حمايت از اين قبيل اطفال و پيشگيري از سقوط آنان در دام هاي تبهكاري نيز امروزه شديداً مورد توجه متخصصين مي باشد. 2-5-3- فرار با مبناء انتقام از والدين: بچه ها اصولاً دوست دارند در برابر اعمال ناشايست و يا زندگي ناسازگارانه اي كه دارند، دست به تلافي بزنند و با افكار محدود خود اين تلافي را به شكل فرار ظاهر مي كنند. برخي از اين افراد براي انجام مقصود خويش ماه ها اقدام به جمع آوري پول توجيبي خود كرده و حتي در بعضي موارد اشياء قيمتي را از خانه ربوده تا بتوانند با فروش آن پولي را بدست آورده و ديگر محتاج والدين نباشد، اين ها اكثراً در روزهاي اول فرار با دست و دلبازي فراوان پول هايي را كه همراه دارند خرج مي كنند. اما پس از گذشت چند روزي كه پولشان ته كشيد تازه به فكر مي افتند كه چه كنند؟ و اين مرحله حساس ترين مرحله گريز آنها از خانه و كاشانه مي باشد. متأسفانه، تعداد زيادي از والدين به علت بي اطلاعي و ناداني با فرزند خود بد رفتاري مي كنند و موجب مي شوند كه ناراحتي ها و غم هاي آشكار و پنهان كودك آنها جانشان را بخورد و بعيد نيست بعدها هم به صورت عقده هاي گوناگون كه در مسير كودك و نوجوان نقش بسته به اشكال ديگر تجلي كند. عدم درك صحيح والدين از موفقيت خاص نوجوانان، عدم درك صحيح والدين از موقعيت خاص نوجوانان و سوء برخورد آنان با نوجوانان نيز مي تواند مشكلاتي را بوجود آورد. زيرا والدين به شرايط خاص نوجوانان كه نيازمند كسب تجربه و استقلال مي باشد، توجه نداشته با دخالت هاي بي مورد روح او را آزار نموده و سبب بروز طغيان و سركشي در وي مي گردند. اگر پدر و مادر اين واقعيت روحي و رواني را درك نكنند كه آنرا پديدهاي غير طبيعي به شمار آورند و اجازه ندهند تا نوجوان اين مرحله را پشت سر گذارند، فاصله بين دو نسل هرروز عميق تر شده تا جايي كه پدر و فرزند قادر به تحمل يكديگر نخواهند بود و عاقبت مي توانند سبب فرار نوجوان از خانه گردد. تحقيقات انجام شده نشان مي دهد كه 82 درصد نوجوانان مورد مصاحبه قادر نبودند مشكلات خود را با والدين خود در ميان گذارند. در يك نظرخواهي كه از نوجوانان سطوح راهنمايي و دبيرستان به عمل آمده است اين سؤال مطرح شد كه در برخورد با مسائل و مشكلات مايلند آنرا با چه كساني در ميان گذارند؟ دوست، معلم، والدين و ... متأسفانه تنها 23 درصد پاسخ دهندگان والدين را انتخاب كرده، آنها را محرم اسرار خويش دانسته اند، اين پاسخ ضعيف حاكي از آن است كه والدين نتوانسته اند رابطة عاطفي سالمي با فرزندان خود برقرار نمايند (کاظمی و همکاران، 1391). 2-5-4- وجود ناپدري يا نامادري: وجود نامادري و برخورد غرضب آلود و آكنده از تبعيض او با فرزندان شوهر نيز مي تواند محيط خانه را به محيطي ناامن براي زندگي نوجوان تبديل نمايد. تحت چنين شرايطي وقتي كه تحمل آن از عهده نوجوانان خارج مي گردد، فرار را بر قرار در آن خانه ناامن ترجيح مي دهند. نامادري ها غالباً به محض تولد اولين فرزند خود با فرزندخوانده ها از در ناسازگاري در مي آيند و از آنها بهانه هاي عجيب و غريب مي گيرند. آنها را به بداخلاقي و انحرافاتي كه اكثراً زاييده فكر و انديشه خودشان است متهم مي كنند. در اين مرحله هنگامي كه نوجوان با بی مهری و كج خلقي نامادري مواجه مي شود، به تدريج مقاومت و تحمل خود را از دست داده و ناگزير فرار مي كند. 2-5-5- فقر عاطفي: فقر عاطفی يكي از عوامل مهم ترك خانواده محسوب مي شود. اگر خانه كه بايد محل امني براي تأمين نيازهاي عاطفي كودك و نوجوان باشد به محيطي عاري از محبت مبدل شود طبيعي است كه نوجوان حساس و زود رنجتر شده و در جستجوي محبت پا را از خانه بيرون گذاشته و در ميان گروه هاي هم سن و سال يا دسته جات خلافكار وارد شود. تجارب تلخي برايش فراهم مي سازد مي گريزد و از اينكه خود را شريك يا عضوي از آن گروه بداند روي بر مي گرداند. زيرا توان همسازي رفتار خود با آنان را ندارد. سيروس ايزدي در تحقيقي كه پيرامون علل فرار نوجوانان در كانون اصلاح و تربيت كرج  انجام رسانيده اشاره می کند بیشتر نوجوانان احساس طرد شدگي مي كنند. محيط طوري است كه نيازها و عواطف او را كه براي رشد شخصيت اش لازم و ضروري است مانند استقلال، قبول شدن و يافتن محلي براي تخليه هيجانات را ناديده گرفته و مي كوشد او را در سطح يك كودك نگه دارد نوجوان ترجيح مي دهد كه از خانه فرار نمايد. نقش محبت و تأثير خانواده به خصوص در سال هاي اوليه رشد كودك انكارناپذير است. كودكاني كه از مراقبت و نوازش مادر محروم بوده و در پرورشگاه ها نگهداري مي شوند، رشد عادي آنان دچار اختلال شده و حتي برخي از صاحبنظران اعتقاد دارند كه بر رشد ذهني و هوشي آنان نيز تأثير منفي گذارد. كودكان براي رشد متعادل جنسي و رواني و اجتماعي نياز مبرمي به آرامش و امنيت و محبت در خانواده دارند. الاين ايدر مي گويد: «ما فرصت پيدا نمي كنيم تا به حرف فرزندان و نوجوانان خود توجه كنيم». گاهي نيز علت فرار، تنهايي يا احساس تنهايي بيش از حد نوجوان در خانه است. نوجوان احساس مي كند تنهاست و كسي از اعضاي خانواده با وي تماس عاطفي ندارد و مورد توجه و محبت قرار نمي گيرد. تحقيقات نشان داده است كه احتمال بروز بزهكاري نوجوانان در خانواده هايي كه خصومت متقابل، بي اعتنايي و بي احساسي وجود دارد حتي از خانواده هاي از هم پاشيده بيشتر است (کاظمی و همکاران، 1391). 2-5-6- شكست تحصيلي و نگراني از سرزنش يا تنبيه والدين:  شكست تحصيلي و نگراني از سرزنش يا تنبيه والدين يكي ديگر از عوامل فرار از خانه محسوب مي شود. آمار نشان مي دهد كه گريز از خانه در ماه هاي خرداد تا شهريور به شدت افزايش پيدا مي كند. به طوريكه در روزهاي عادي هر روز 3 نفر و در روزهاي امتحان و اعلام نتيجه هر روز 5 نفر كودك و نوجوان از خانه فرار مي كنند. اين آمار در اواخر شهريور ماه و در اوايل مهر كه نتايج امتحانات تجديدي تحصيلي را مشخص مي كنند از 5 نفر در روز نيز تجاوز مي كند، كه اين امر مي تواند رابطه فرار با شكست تحصيلي را مشخص نمايد. اين بحران گاهي آنقدر شديد رخ مي نمايد كه ممكن است نوجوان تحت شرايطي خاص پس از فرار از خانه اقدام به خودكشي نمايد. تحقيقات در آمريكا نشان مي دهد كه 95 درصد 17 سالگان فراري و بزهكار در اثر شكست تحصيلي مدرسه را ترك كرده بودند. تحقيقات انجام شده در كانون اصلاح و تربيت مشهد نيز ارتباط بين فرار و شكست تحصيلي را مورد تأييد قرار داده است. در تحقيقي كه پيرامون علل انحراف اخلاقي و فرار دختران بوسيله انجمن اولياء و مربيان انجام گرفته است نشان مي دهد كه 30 درصد افراد مورد پژوهش علت اصلي فرار خود را شكست تحصيلي قيد نموده اند. اطلاعات بدست آمده نشان مي دهد كه 90 درصد نوجوانان فراري قبل از اقدام به فرار نموده و به ديگر ترك تحصيل نموده اند. حدوداً 90 درصد، به كرات از مدرسه بدون عذر موجه گريخته اند (سراج خرمی و صفرزاده، 1391). 2-5-7- سختگيري و وجود شرايط تنبيه: سختگيري عامل ديگري در بروز پديده فرار است تحقيقات مكرر كوك نشان مي دهد كه كودكاني كه در خانواده هاي معمولي و سختگير تربيت يافته اند امكان بيشتري براي انحراف آنان وجود دارد، همين تحقيق درصد افراد پرورش يافته در خانواده هاي سختگير را 7/26 درصد و در خانواده هاي معمولي 8/15 درصد ذكر كرده است. شلدوون و الينورگلوك در تحقيقات خود نشان داده اند كه فشار بيش از حد والدین خصوصاً پدر يكي از عوامل مهم فرار از خانه محسوب مي شود. در اين شرايط تنها عده معدودي از نوجوانان ارتباط خود را با خانواده حفظ مي كنند. دكتر تيم انداز در مقاله اي اظهار مي دارد: « والديني كه به فرزندان خود آزادي بدون قيد و شرط مي دهند، همانطور دچار مشكلات مي شوند كه والدين سختگير زيرا اغلب فرزندان آنها خودخواه، نظم ناپذير، و بي توجه بار مي آيند. به قول هاروكس، ريشة هر نوع انحراف و بزهكاري نوجوانان را بايد در خلال اطلاعات ناقص يا سختگيري هاي بيجا و غيرمنطقي بزرگسالان جستجو كرد. البته نبايد تصور كرد كه مفهوم ضمني آن لجام گسيختگي و لاقيدي نوجوان است. بلكه توجه كردن به زندگي نوجوان در حقيقت نوعي احترام گذاردن به نيازهاي منطقي و پذيرفتن خواسته ها و تفريحات مشروع آنان مي باشد. بنا بر گزارش وزارت دادگستري آمريكا تنها در سال 1988 ميلادي، 45 هزار تن به علت «سختي زندگي» از خانه فرار كرده اند. زيرا تقريباً 100 درصد نوجوانان فراري نيز آنها به زنجير بسته و ساعت ها در زير زمين خانه حبس نموده اند و همين فشارهاي جسماني و رواني بوده كه فكر فرار از خانه را در ذهن و مخيله آنها بروز كرده است و آنرا در فرصتي مناسب عملي ساخته اند (سراج خرمی و صفرزاده، 1391). 2-5-8- فقر اقتصادي: نيز عاملي مهم و زمينه ساز پديده فرار بوده است. فقر اقتصادي يكي از عوامل زمينه ساز در بروز پديده «فرار» به حساب مي آيدو وجود فقر طبيعتاً كج خلقي والدين و آسيب پذيري آنان را به دنبال دارد و همين امر سبب مي شود تا نوجوان حساس و زودرنج را در جستجوي كار به بيرون از خانه و گاهي شهر و ديار راهي شهرهاي بزرگ نمايد. به علاوه والدين نيز در تضمين معاش خويش تن به كارهاي سخت و طاقت فرسا داده و شبانگاه كه خسته و كوفته به خانه باز مي گردند. در برابر تمينات كودكان خود با خشونت و كتك كاري آنها را ساكت مي كنند. اين گونه افراد معمولاً براي بهره گيري از نيروي كار فرزندان تمايلي در فرستادن آنها به مدرسه نيز از خودشان نشان نمي دهند و همين امر آنها را در مسير فرار از خانه و ارتكاب جرم قرار مي دهد. تعدادی از جوانان به علت تمايل به ديدن نقاط ديدني و تحت تأثير فيلم هاي سينمايي و ماجراجويي جوانان، قصه ها و ماجراهاي جسورانه به تقليد از قهرمانان فيلم براي بدست آوردن گنج يا زندگي مطلوب، خانه و كاشانه خود را ترك مي كنند اكثراً با گروهي از دوستان هم سن و سال اقدام به اينكار مي كنند و پس از مدتي به غلط بودن محاسبات خود پی برده و به خانه باز می گردند. فرار از خانه از جمله رفتارهای ناسازگارانه ای است که بیشتر از نوجوانان و جوانان سر می زند. با توجه به پیامدهای سو آن یکی از آسیب های خانوادگی و اجتماعی جامعه، شناخته می شود. آسیبی که می تواند بهداشت روانی فرد و جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. مساله فرار زنان و دختران همراه با سایر معضلات و آسیب های اجتماعی مرتبط با آن در سال های اخیر با رشد روزافزون در شهرهای بزرگ بالاخص شهر تهران مورد توجه کارشناسان، متخصصان علوم انسانی قرار گرفته است دختران بیشتر برای مدت کوتاهی حضور در مکان های دیگر را به جای ماندن در خانه خود ترجیح می دهند. (ساخت و روابط متزلزل افراد در درون خانواده، اعضای معترض و ناخشنود از این وضعیت نابسامان را به طرف جامعه پرتاب می کند با این اتفاق فرد را به فراری تبدیل کرده و به سوی بزه کاری و ارتکاب سایر جرایم سوق می دهد). در پژوهشی که عوامل مختلف خانوادگی، اقتصادی، همسالان فرهنگ و آموزش، اوقات فراغت و ارتباطات در دو بخش درونی و بیرونی را مورد بررسی قرار داده خانواده و همسالان نسبت به شاخص های دیگر از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است (سراج خرمی و صفرزاده، 1391). 2-6- پیامدهای فرار پیامدهای فرار دختران را می توان در دو دسته پیامدهای اجتماعی و پیامدهای فردی دسته بندی کرد. پیامد اجتماعی مثل انگ اجتماعی عدم امکان بازگشت به شرایط گذشته یا افزایش نرخ مفاسد اجتماعی (پدیده های اجتماعی مثل حلقه زنجیر بهم پیوسته اند طوری که افزایش نرخ آسیب هایی چون طلاق بیکاری اعتیاد منجر افزایش آسیبی مثل فرار دختران و فرار دختران و فرار دختران به افزایش نرخ مفاسد اجتماعی می انجامد به اضافه این که فرار آنها هزینه هایی به جامعه تحمیل می کند و بهداشت روانی و اخلاقی جامعه را نیز تهدید می کند و منجر به بی حرمتی بی اخلاقی تخطی از هنجارها در جامعه می شود و پیامدهای فردی که مهمترین آنرا می توان در بزهکاری دختران دانست بزه هایی که دختران مرتکاب آن می شوند مثل جرایم بر ضد عفت عمومی هم جنس بازی فحشا جرایم منکراتی انحرافات جنسی سرقت تکدی گری سادیسم اعتیاد به الکل و مواد مخدر یا قاچاق آن سقط جنین و ولگردی بزه هایی که دختران فراری قربانی آن می شوند مثل تجاوزات جنسی و قاچاق آنها به دلیل فقر مالی با اهدافی مثل فروش کبد و کلیه ... سوء استفاده های جنسی و بهره کشی از آنها (ساویک و ادین بورگ، 2010 ). 2-7- اقدامات جامعه امروز در برابر فرار دختران 2-7-1- اقدامات پیشگیرانه: مثل استفاده از وسایل ارتباط جمعی جهت آگاه کردن والدین از وظایف نسبت به فرزندان یا ایجاد مؤسسات برای تشویق خانواده ها جهت جلوگیری از کثرت اولاد، شناساندن مذهب به نوجوانان، تعدیل نابرابری های طبقاتی و ... 2-7-2- اقدامات تنبیهی یا سرکوبگرانه: پلیس و دستگاه قضایی می تواند با رفتار صحیح از قربانی شدن دختران در معرض آسیب جلوگیری کند و باعث بازگشت آنها به خانه شود. بهتر است شرایطی حاصل شود که زندان آخرین راه باشد چون در زندان نه تنها اصلاحی صورت نمی گیرد بلکه آثار مخربش مشکلات تازه می آفریند. 2-7-3- اقدامات حمایتی: به استناد ماده واحده لايحه قانوني راجع به تشكيل سازمان بهزيستي كشور مصوب مورخ 24/3/1359 شوراي انقلاب با الحاق اصلاحيه 24 مرداد ماه 1359 و اصلاحات و الحاقات به عمل آمده در جلسه 19/11/1375 مجلس شوراي اسلامي، در خصوص تجديد تربيت منحرفين اجتماعي «آسيب ديدگان اجتماعي» و نظر بر اجراي نهاد آئين نامه اجرائي مصوب هيأت محترم وزيران به شماره 60615/ت 85/هـ مورخ 3/3/71 در رابطه با دختران و زنان در معرض آسيب اجتماعي حاد و زنان آسيب ديده اجتماعي مسئوليت بازپروري به منظور اصلاح، بازتواني بازگشت به زندگي سالم اجتماعي به سازمان بهزيستي واگذار گرديد كه در سازمان با عنايت به كمبود اعتبار، كمبود نيروي متخصص، عدم تجهيزات و نداشتن ساختمان مناسب و مطابق استاندارد جهت بازپروري نهايت سعي و تلاش را در اين امر به كار مي برد. مراكز حمايت و بازپروري دختران آسيب ديده اجتماعي به مراكزی اطلاق مي شود كه طبق وظايف قانوني محوله، اين افراد را نگهداري و يا به صورت شبانه روزي تحت پوشش داشته و از طريق ارائه خدماتي نظير مددكاري اجتماعي، روانشناسي، آموزش هاي فني و حرفه اي و فرهنگي زمينه بازگشت آنان به زندگي سالم را از طريق پيوند مجدد با خانواده آموزش و ايجاد اشتغال و كسب درآمد مشروع، ازدواج و تشكيل خانواده فراهم آورده و در تأمين حداقل نيازهاي اقتصادي و حل و فصل مسائل و مشكلات ياري مي نمايد (صابری اسفیدواجانی و همکاران، 1389). 2-7-4- خانه سلامت: براي اينكه انسان ها بتوانند در جامعه، زندگي سالمي داشته باشند و فرصت لازم براي رشد طبيعي را بدست آورده، بتوانند توان و استعدادهاي بالقوه خويش را بالفعل ساخته و از گزند هر نوع آسيب در امان بمانند بايد بتوانند از مواهب اجتماعي و اقتصادي موجود در جامعه استفاده كنند حال اگر به هر دليلی، چه فردي، خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي عدده اي از افراد جامعه از جمله زنان و دختران را از حضور در صحنه اجتماعي، تعليم و تربيت و فعاليت هاي اقتصادي و غيره مانع شوند طبعاً فرصتي براي آسيب بيشتر آنان فراهم خواهد شد. بنابراين امور آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي كشور، به منظور نگهداري و حمايت از دختران نيازمند حمايت هاي اجتماعي تا زمان استقلال و خودكفايي فردي و اجتماعي آنان اقدام به ايجاد خانه هاي سلامت براي دختران نموده است. خانه سلامت به مراكزي اطلاق مي شود كه طبق وظايف قانوني محوله، دختران در معرض آسيب اجتماعي و فاقد حمايت هاي خانوادگي و اجتماعي را تحت پوشش قرار داده و از طريق ارائه خدمات زمينه هاي كسب استقلال اقتصادي و اجتماعي را فراهم آورده و در تأمين حداقل نيازهاي اقتصادي و جلوگيري از ابتلاء به آسيب هاي اجتماعي ياري مي نمايد. دختران نيازمند حمايت اجتماعي به دختراني اطلاق مي شود كه به دلائلي چون فقدان حمايت خانوادگي مؤثر يا وجود سوء رفتار در محيط خانوادگي به طور موقت آمادگي و درايت اجتماعي و رواني لازم را از دست داده و به دليل عدم توان اجتماعي- اقتصادي لازم براي زندگي مستقل، در معرض خطر آسيب اجتماعي قرار دارند (ساکی و همکاران، 1386). 2-7-5- اهداف خانه سلامت: 1) حمايت از دختران نيازمند حمايت هاي اجتماعي كه مشكلات اخلاقي نداشته و نيازمند خدمات بازپروري نيستند. 2) فراهم نمودن زمينه هاي تحصيلي، اشتغال، خودكفائي و استقلال اين افراد. 3) شناخت استعدادها و توانمندي هاي دختران و هدايت آنان بسوي استفاده از اين توانمندی. 4) جلوگيري از ابتلاء دختران به آسيب هاي اجتماعي. 2-7-6- شرايط پذيرش در خانه سلامت: 1) ايراني بودن يا داشتن تابعيت جمهوري اسلامي ايران 2) فوت والدين و يا فقدان حمايت خانوادگي مؤثر با ارائة مدارك لازم و قانوني 3) زنداني بودن يكي از والدين با تأييد مقامات قضائي يا انتظامي و عدم صلاحيت آنها بنابر تشخيص 4) بيماري يا فقدان توانمندي جسماني يا رواني والدين يا سرپرست قانوني با تأييد اداره پزشكي قانوني 5) عدم شناسايي و دسترسي به والدين يا بستگان به تأييد مقامات قضائي 6) عدم صلاحيت والدين به تأييد مقامات قضائي يا تشخيص كميته امور آسيب ديدگان اجتماعي استان. 7) داشتن گواهي پزشكي قانوني مبتني بر باكره بودن دختر 8) نداشتن سوءپيشينه كيفري (ساکی و همکاران، 1386). 2-7-7- نحوه پذيرش در خانه سلامت به منظور ايجاد هماهنگي در امر پذيرش هاي، خانه سلامت توسط كميته امور آسيب ديدگان اجتماعي استان انجام خواهد گرفت. از ابتداي شروع فعاليت ها بايد كوشش در زمينه فراهم آوردن امكانات بازگشت دختر به خانواده و يا بستگان و يا ساير روش هاي ترخيص به منظور كوتاه نمودن زمان زندگي، مورد نظر باشد. کميته امور آسيب ديدگان اجتماعي، متشكل از معاونت امور اجتماعي، كارشناس امور آسيب ديدگان اجتماعي، كارشناس امور حقوقي، مددكار اجتماعي و روانشناس است كه به منظور ايجاد هماهنگي بر جريان كار، نظارت مستقيم دارد. مدت زمان حمايت مالي از دختران در خانة سلامت حداكثر 76 ماه ميباشد و ظرف اين مدت، كميته امور آسيب ديدگان اجتماعي استان موظف به تأمين شغل و فراهم آوردن زمينه استقلال مالي دختران مي باشد به استثناي زماني كه دختران خانه سلامتي، با تأييد كمیته امور آسيب ديدگان اجتماعي، توانايي لازم را براي ادامه تحصيل در مقاطع مختلف تحصيلي و دانشگاهي را دارا باشند در اين صورت تا پايان سال اشتغال يا تحصيل بايد از حمايت هاي اقتصادي ـ اجتماعي لازم برخوردار باشند. در اين مركز، زمينه هاي فراگيري آموزش هاي فني و حرفه اي، اشتغال و استقلال اين دختران، بايد فراهم گردد. همچنين تدوين برنامه اوقات فراغت بايد به گونه اي باشد كه موجب آشنايي هر چه بيشتر اين دختران با ارزش ها، آداب و رسوم و فرهنگ جامعه شود. 2-7-8- روش هاي ترخيص از خانه سلامت 1) تحويل به خانواده يا بستگان نسبي و سببي 2) زندگي مستقل با حفظ شرايط قانوني 3) ازدواج 4) ادامه تحصیل (ساکی و همکاران، 1386). 2-7-9- شرايط و مراحل ترخيص و تحويل به خانواده يا بستگان 1) شناسايي خانواده يا بستگان نسبي و سببي با استفاده از مدارك قانوني يا از طريق مراجع ذيصلاح. 2) تأييد وضعيت كلي تحويل گيرندگان توسط كميته امور آسيب ديدگان اجتماعي استان و در موارد خاص تأييد از مقامات ذيصلاح قضائي الزامي است. 3) ارائه راهنمايي هاي لازم به تحويل گيرنده در مورد خصوصيات اخلاقي دختر 4) ارائه اطلاعات بهداشتي و پزشكي دختر به فرد تحويل گيرنده 5) تهيه گزارشات لازم توسط مددكار اجتماعي به استناد بازديد منزل و تحقيقات انجام شده 6) ارائه خدمات اقتصادي و اجتماعي با استفاده از موارد دستورالعمل 7) گزارشات جامع اقدامات انجام شده به كميته امور آسيب ديدگان سازمان بهزيستي كشور. 8) تنظيم صورت جلسه ترخيص توسط اعضاء كميته امور آسيب ديدگان اجتماعي استان. 2-7-10- شرایط و مراحل زندگی مستقل 1) ارائه راهنمايي هاي لازم به دختران در زمينه اشتغال و انتخاب محل سكونت 2) ارائه راهنمايي هاي لازم به منظور رعايت قوانين و مقررات، عرف و عادات موجود در جامعه و توجه به احكام اسلامي 3) فراهم آوردن زمينه رواني- اجتماعي مناسب براي پذيرش موقعيت جديد اجتماعي 4) تهيه گزارش هاي لازم توسط مددكار اجتماعي به استناد بازديدها و پيگيري هاي انجام شده 5) توصيه دختران در مورد اينكه خروج از خانه سلامت بر فراز قطع نظارت بر زندگي آنها نبوده و تا هنگام ازدواج، رفتار و سلوك اجتماعي آنان تحت نظارت سازمان بوده و بعداً نيز به عنوان مشاور و حامي در اختيار آنان خواهد بود 6) تكميل صورت جلسه ترخيص توسط اعضاء كميته امور آسيب ديدگان اجتماعي استان و اعلام اقدامات انجام شده به دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي كشور (ساکی و همکاران، 1386). 2-7-11- شرايط ترخيص از طريق ازدواج 1) فراهم آوردن زمينه مساعد به منظور تسهيل در امر ازدواج دختران، با توجه به ضوابط شرعي 2) ارائه راهنمايي هاي لازم و كمك به دختران، جهت انتخاب همسر مناسب 3) بررسي موقعيت اجتماعي و اخلاقي خواستگار توسط مددكار اجتماعي و ارائه گزارش هاي لازم 4) طي كردن دوره آموزش هاي مهارتي زندگي زناشوئي 5) توجيه خواستگار و والدين وي از موقعيت فردي و اجتماعي فرد در جهت تحكيم خانواده ها 6) ترتيب ديدار طرفين ازدواج و توجه به اصول مذهبي اخلاقي و عرف جامعه و رعايت اثرات رواني و عاطفي فردي و جمعي 7) ارائه راهنمايي هاي لازم به دختر، جهت پذيرش موقعيت جديد و رعايت شئون و روابط خانوادگي با توجه به عرف جامعه و ايجاد تفاهم و جلوگيري از بروز اختلافات خانوادگي 8) مشاركت در برگزاري مراسم ازدواج و رعايت آداب و رسوم متناسب با شئونات طرفين 9) تكميل صورت جلسة ترخيص توسط اعضاء كميتة امور آسيب ديدگان اجتماعي استان و اعلام اقدامات انجام شده به دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي 2-7-12- شرايط ترخيص از طريق ادامه تحصيل 1) ارزيابي توانايي ها و استعدادها توسط روانشناس و مددكاران جتماعي 2) فراهم نمودن زمينه هدايت تحصيلي مناسب 3) تأييد كميته امور آسيب ديدگان اجتماعي 4) پذيرش در مراكز آموزشي و دانشگاهي و اطلاع از وضعيت تحصيلي و ارائه گزارش ها و انعكاس آن در پرونده تحصيلي 5) در مورد دختراني كه در مراكز دانشگاهي غير دولتي پذيرفته مي شوند كميته از محل بودجه حمايت از دانشجويان هزينه هاي مربوط به تحصيل را پرداخت مي نمايد (ساکی و همکاران، 1386). 2-8- راهکارهای پیشگیری از فرار دختران طي سال هاي اخير براي پيشگيري اوليه و ثانويه از اين آسيب اجتماعي مراکزي ايجاد شده است که به ساماندهي دختران فراري مي پردازند، با وجود اين هنوز هم شاهد اين بحران اجتماعي هستيم، کارشناسان راهکارهاي متعددي را براي پيشگيري از اين معضل پيشنهاد مي کنند: 2-8-1- برطرف کردن فقر: منظور از فقر، فقر فرهنگي و عاطفي است نه فقط فقر اقتصادي،‌ با توجه به اينکه پديده دختران فراري در خانواده هاي پرجمعيت بيشتر ديده مي شود از طرفي مبدا دختران فراري غالباً شهرهاي کوچک و مناطقي است که ساکنانش بسيار متعصبانه رفتار مي کنند، خانواده ها بايد بدانند محدود کردن بيش از حد دختران، منع کردن آنها از تحصيل و اقداماتي از اين دست سعادت به همراه ندارد. 2-8-2- پررنگ کردن مذهب: ترويج عقايد مذهبي و ديني و دروني کردن آن براي نوجوانان و جوانان از عوامل مهم کاهش فرار جوانان است که بايد مورد توجه خانواده قرار گيرد و فرزندان خود را به رعايت اصول مذهبي و انجام فرائض ديني تشويق کنند زيرا مقيد بودن به فرائض ديني سد محکمي در پيشگيري از آسيب ها و معضلات اجتماعي است. 2-8-3- ارائه آموزش هاي مختلف به والدين در خصوص نحوه رفتار با فرزندان از طريق رسانه هاي گروهي خصوصا راديو و تلويزيون: بچه ها بايد اطمينان کنند که هر اتفاق بدي که برايشان افتاده باشد با صحبت کردن درباره آن با پدر و مادرشان وضع از آنچه که هست خرابتر نمي شود، ايجاد يک رابطه سالم بين اعضاي خانواده، تبعيض قائل نشدن والدين بين فرزندان، شناخت و آگاهي والدين از روحيات جوانان، حمايت از حقوق اجتماعي زنان، استفاده از مددکاران و مشاوران با تجربه در مدارس، پارک ها، ترمينال ها و راه آهن براي شناسايي دختران فراري، رفع موانع قانوني برخورد با والديني که نوجوانان و کودکان خود را مورد آزار و اذيت قرار مي دهند. 2-8-4- فراهم کردن زمينه اشتغال: فراهم کردن زمینه اشتغال سالم و مناسب براي دختراني که دوره بازپروري را در مراکز اصلاح و تربيت گذرانده اند و انجام تحقيقات گسترده درباره علل خانه گريزي و فرار مجدد دختران از ديگر راهکارهاي پيشگيري از اين اسيب اجتماعي است (آقامحمدی و همکاران، 1390). تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور 2-23-1- تحقیقات انجام شده در داخل کشور - ابراهیمی قوام و خطیب زاده (1392) در تحقیقی با عنوان «بررسی وضعیت خانوادگی دختران فراری با تأکید بر سوء استفاده از آنان» نتیجه گرفتند که؛ عدم توجه و بی احترامی، آزار و اذیت و انواع سوء استفاده از آنان، محدودیت و محرومیت شدید، سردی روابط و کم محبتی، تبعیض قائل شدن و آشفتگی از عوامل فرار دختران بود. - احمدی فروشانی و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان «اثربخشی روان نمایشگري با محتواي معنوي بر شادي، لذت و سلامت روان دانشجویان» نتیجه گرفتند که؛ که تمام متغیرهاي وابسته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه، ارتقاء معناداري داشت. این نتایج پس از پیگیري یک ماهه نیز تأیید شد. - امیدوار و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان «تعيين اثربخشي آموزش راهبردهاي مديريت زمان بر سلامت رواني و انگيزش پيشرفت تحصيلي دانش آموزان» نتیجه گرفتند که؛ آموزش مديريت زمان بر مؤلفه هاي سلامت روان تأثير دارد. با توجه به اين كه زمان يك منبع محدود به شمار مي آيد لزوم مديريت آن، به خصوص در محيط هاي آموزشي و براي دانش آموزان، از اهميت بالايي برخوردار است. - بلوردی و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان «تحلیل جامعه شناختی رابطه دینداری با سلامت روان در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سیرجان» نتیجه گرفتند که؛ وضعیت سلامت روانی در بین دانشجویان مطلوب نیست. علاوه بر این، نتایج بیانگر تأثیر مثبت و معنی دار ابعاد ذهنی بر خلاف ابعاد ظاهری دینداری بر سلامت روان است. در کنار آن عوامل دیگری همانند انزوای اجتماعی، جنس و وضعیت تأهل بر سلامت روانی تأثیر داشته اند. - تمنایی فر و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان «بررسی مقایسه ای سلامت روانی و هوش هیجانی دختران فراری و عادی» نتیجه گرفتند که؛ بین سلامت روانی دختران فراری و عادی تفاوت معنی داری وجود داشته، به عبارت دیگر دختران عادی از سلامت روانی بهتری برخوردار بودند. همچنین نتایج بیانگر این بود که از میان مؤلفه های سلامت روانی، دختران فراری و عادی در مؤلفه افسردگی با یکدیگر تفاوت معنی داری داشته و بین هوش هیجانی دختران فراری و عادی تفاوت معناداری وجود داشت، به طوری که دختران عادی دارای هوش هیجانی بالاتری بودند. البته از میان مؤلفه های هوش هیجانی، در مؤلفه حل مسأله، استقلال، خود شکوفایی، واقع گرایی، روابط بین فردی، خوش بینی، مسئولیت پذیری، همدلی، خود ابرازی و شادمانی بین این دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده گردید. - فیروزصمدی و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان «ارتباط میان نگرش مذهبی و شایستگی اجتماعی والد-فرزندي با فراشناخت هیجانی مورد مطالعه؛ دبیرستانهاي شهر ساوه» نتیجه گرفتند که؛ رابطه بین شایستگی اجتماعی و نگرش مذهبی خانواده با فراشناخت در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت دارد، بطوری که در دانش آموزان دختر سهم نگرش مذهبی در تبیین فراشناخت آنها بیشتر از شایستگی اجتماعی برآورد شده است، و این در حالی است که در دانش آموزان پسر، فراشناخت هیجانی پیش بینی کننده قويتر نسبت به نگرش مذهبی می باشد. - سالمی و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان «بررسی ویژگی های شخصیتی و روانشناختی زنان و دختران فراری شهر کرمانشاه» نتیجه گرفتند که؛ رابطه معنادار بین فرار و افسردگی، پرخاشگری، مشکل حمایت در روابط متقابل، اضطراب بیمارگونه، اختلال پارانویدی، اختلال سایکوتیک، اختلال وسواس جبری و فوبیا در نمونه های مورد پژوهش مشاهده شد. - فلاحی خشکناب و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان «بررسي وضعيت سلامت روان دانشجويان ساكن در خوابگاه هاي دانشجويي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي» نتیجه گرفتند که؛ 3/54% (88 نفر) مشکوک به اختلال در سلامت روان بودند. در این میان بیشترین ميانگين مربوط به اختلال در بعد كاركرد اجتماعي و پس از آن به ترتيب در ابعاد اضطراب و اختلال خواب، علايم جسماني و افسردگي بود. همچنين بين سن، مدت اقامت در خوابگاه، تعداد ترم گذرانده و وضعيت رواني ارتباط معكوس معناداري مشخص شد. - چراغعلی گل و همکاران (1391) در تحقیقی با عنوان «مقایسه جو خانواده دختران فراری و غیرفراری 12 تا 20 ساله» نتیجه گرفتند که؛ تفاوت میانگین نمرات عامل انسجام و کنترل در هر دو گروه معنادار بود. - حسینی و همکاران (1391) در تحقیقی با عنوان «بررسی میزان همبستگی ابعاد عملکرد خانواده و خودپنداره نوجوانان پسر سیگاري شهر زنجان» نتیجه گرفتند که؛ بیشترین امتیازات کسب شده از ابعاد عملکرد خانواده، مربوط به بعد حل مشکل و کمترین، مربوط به بعد نقش ها بود. همچنین، 88، درصد نمونه ها از عملکرد متوسط خانواده و تنها 4 درصد آنها از عملکرد بالاي خانواده برخوردار بودند. به علاوه، نتایج نشان داد که 61 درصد نمونه ها خودپنداره خنثی داشتند. بین عملکرد خانواده و خودپنداره همبستگی معنی داري وجود داشت. همبستگی بین خودپنداره و بعد پاسخ دهی عاطفی از سایر ابعاد عملکرد خانواده بیشتر بود. - سامانی (1391) در تحقیقی با عنوان «همبستگی خانوادگی و استقلال عاطفی در دختران فراری از خانه» نتیجه گرفت که؛ تفاوت معنی داری در چهار بعد از پنج بعد مقیاس همبستگی خانوادگی (همبستگی با پدر، روابط زناشویی، مکان تعامل و روابط والدین و نوجوان) بود. - سراج خرمی و صفرزاده (1391) در تحقیقی با عنوان «مقایسه ویژگی های روانشناختی، جو عاطفی خانواده و اندیشه پردازی خودکشی بین دختران فراری و عادی شهر اهواز» نتیجه گرفتند که؛ بین دختران فراری و عادی از لحاظ مؤلفه های ویژگی های روانشناختی، جو عاطفی خانواده و اندیشه پردازی خودکشی تفاوت معنی داری وجود داشت. - محمدزاده و همکاران (1391) در تحقیقی با عنوان «بررسي وضعيت سلامت رواني و عوامل مؤثر بر آن در ميان دانشجويان دانشگاه ايلام» نتیجه گرفتند که؛ تمايل به خودكشي با نمره كل آسيب شناسي فرد رابطه معني داری با كل آسيب شناسي دانشجويان دارند. تمايل به خودكشي رابطه منفي معني داري با حمايت اجتماعي دارد. گرايش به خودكشي نيز با خودكارآمدي و كمال طلبي رابطه دارد. حمايت اجتماعي با خودكارامدي رابطه معني دار دارد. - نریمانی و همکاران (1391) در تحقیقی با عنوان «رابطه ذهن آگاهي، سبك هاي مقابله اي و هوش هيجاني با سلامت رواني در دانشجويان» نتیجه گرفتند که؛ 7 درصد از واريانس سبك هاي مقابله اي مسأله مدار و 5 درصد از واريانس سبك هاي مقابله اي هيجان مدار از طريق ذهن آگاهي تبيين مي شود. همچنين 10 درصد از واريانس سلامت رواني از طريق سبك هاي مقابله اي مسأله مدار و 18 درصد از واريانس سلامت رواني از طريق سبك هاي مقابله اي هيجان مدار تبيين مي شود. - ایمانی فرد و کامکار (1390) در تحقیقی تحت عنوان «مقایسه خشونت خانوادگی و نگرش های ناکارآمد در دختران فراری و عادی» نتیجه گرفتند که؛ دختران فراری نسبت به دختران عادی از نگرش های ناکارآمد و خشونت خانوادگی بالاتری برخوردارند و خشونت فیزیکی و کلامی بیشتری را نسبت به دختران عادی دریافت کرده بودند ولی از خشونت خانوادگی در زمینه استدلال تقریباً یکسانی برخوردار بودند. - صفرزاده (1390) در تحقیقی با عنوان «بررسی ابعاد شخصیتی و ساختار خانوادگی دختران فراری» نتیجه گرفت که؛ فقر مادی و فرهنگی، تأثیر والدین، نداشتن بینش و ندانستن شیوه های تربیتی مناسب از یک سو و ویژگی های شخصیتی دختران فراری که برونگراتر و هیجان طلب- تر از دختران عادی هستند از سوی دیگر موجبات گرفتاری آنان را در این زمینه فراهم کرده بود. - دادخواه و همکاران (1389) تحقیقی تحت عنوان «وضعيت سلامت رواني دانشجويان در دانشگاه علوم پزشكي اردبيل» انجام دادند. نتايج اين بررسي نشان داد كه؛ به ترتيب اولويت ترس از سخن گفتن در جمع با 2/31 %، اشكال در تمركز حواس2/24 % و فقدان اعتماد به نفس با 1/18 % از عوامل اشتغال فكري دانشجويان است، همچنين بر اساس نقطه برش 23، 1/28 % دانشجويان مشكوك به اختلال رواني بودند. در مطالعه حاضر از نظر اختلالات رواني بين دانشجويان دختر و پسر رابطه آماري معني دار مشاهده نشد ولي بين وضعيت رواني با مشكل اقتصادي، محل سكونت و علاقمندي به رشته تحصيلي ارتباط آماري معني دار به دست آمد. - طوبایی و مانی (1389) در تحقیقی با عنوان «رضايتمندي از زندگي و بهداشت روان در خانواده بيماران افسرده شهر سنندج» نتیجه گرفتند که؛ خانواده های افراد افسرده، رضایت مندی بیشتری از زندگی گزارش کردند. مراقبان افراد افسرده نسبت به افراد غیرافسرده، علایم افسردگی بیشتری نشان دادند. - دیباج نیا و بختیاری (1388) در تحقیقی تحت عنوان «وضعيت سلامت رواني دانشجويان دانشكده توان بخشي دانشگاه شهيد بهشتي» به این نتیجه رسیدند که؛ ميانگين نمرات GHQ كل دانشجويان 76/8 ± 96/21 مي باشد و 6/31 % دانشجويان داراي GHQ مشكوك به وجود اختلال (بالاتر از 2) می باشند. - شمس اسفندآباد و نژادنادری (1388) در تحقیقی با عنوان «بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی و نگرش مذهبی در افراد معتاد و غیرمعتاد شهر کرمان» نتیجه گرفتند که؛ بین دو گروه از از لحاظ نگرش مذهبی تفاوت معنی داری وجود داشت. بین دو گروه در کیفیت زندگی و خرده مقیاس های آن تفاوت معنی داری داشت. بین نگرش مذهبی و کیفیت زندگی در هر دو گروه مردان معتاد و مردان غیرمعتاد همبستگی مثبت معنی داری وجود داشت. - زرگر و همکاران (1387) در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی، نگرش مذهبی و رضایت زناشویی با آمادگی اعتیاد به مواد مخدر در بین یک شرکت صنعتی در اهواز» نتیجه گرفتند که؛ کارکنان هیجان خواه بالا، سرسختی روانشناختی پایین و نگرش مذهبی پایین، آمادگی به اعتیاد بالاتری داشتند. - فتحی (1387) در تحقیقی با عنوان «عوامل خانودگی مؤثر در فرار دختران از خانه» نتیجه گرفت که دختران فراری به مراتب بیش تر از گروه همگن خود از سوی سرپرست یا اعضای خانواده مورد آزارهای جسمی، روانی و حتی جنسی قرار گرفته هم چنین گسیختگی های خانوادگی نظیر طلاق والدین، اعتیاد، سابقه زندان، اختلاف، مشاجره و درگیری بین اعضای خانواده دختران فراری بیشتر از گروه همگن بوده است. - سامانی و رضویه (1385) در تحقیقی با عنوان «رابطه همبستگی خانوادگی و استقلال عاطفی با مشکلات عاطفی در بین دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران» نتیجه گرفتند که؛ جنسیت، همبستگی عاطفی و بعد فردیت، در استقلال عاطفی از مؤثرترین متغیرهای مربوط بر میزان مشکلات عاطفی به حساب می آیند. همچنین مدل مورد آزمون، 5/18 درصد واریانس متغیر مشکلات عاطفی را تبیین می نمایند. - سامانی (1384) در تحقیقی با عنوان «همبستگی خانوادگی و استقلال عاطفی در دختران فراری» دریافتند که؛ همبستگی خانوادگی عاملی اساسی در زمینه بهداشت روانی نوجوانان به ویژه دختران به شمار می رود. 2-23-2- تحقیقات انجام شده در خارج کشور - ایگال و همکاران (2013) در تحقیقی نتیجه گرفتند که؛ نگرش ها و باورهاي مذهبی هر فرد ریشه در باورهاي خانواده دارد. افرادي که باورهاي مذهبی قوي دارند در برخوردهاي اجتماعی نیز قوي عمل می کنند و شایستگی هاي بالاتري از خود نشان می دهند. شایستگی هاي اجتماعی فرزندان با یک بعد قوي ارتباط دارد و آن هم نگرش ها و باورهاي مذهبی است که از عمق خانواده بر می خیزد. مذهب به عنوان مجموعه اي از اعتقادات، بایدها و نبایدها و نیز ارزش هاي اختصاصی و تعمیم یافته، از مؤثرترین تکیه گاه هاي روانی به شمار می رود که قادر است معناي زندگی را در لحظه لحظه هاي عمر فراهم کند و در شرایط خاص نیز با فراهم سازي تکیه گاه هاي تبیینی، فرد را از تعلیق و بی معنایی نجات دهد. - پارکر و بنسون (2013) در تحقیقی با عنوان «رابطه بین سبک های والدینی و فرار دختران نوجوان از خانه» نتیجه گرفتند که؛ حماین والدین موجب دلبستگی بیشتر بین آنها و فرزندانشان می شود و در عین حال آزمودنی های نوجوانانی که والدین خود را حمایت کننده درک می کردند، تمایل به رفتار بزهکارانه، بدعملکردی در مدرسه، سوء مصرف مواد و فراز از منزل کمتری داشتند. - رو و ونگ (2013) در پژوهشی با عنوان «تأثیر باورهای عمیق مذهبی با مصرف مشروبات الکلی و دخانیات» نشان دادند كه باورهاي عميق مذهبي و انجام فعاليت هاي مذهبي با مصرف الكل، مصرف مواد مخدر و استعمال دخانيات رابطه اي منفي دارند. - اسچرودر و گوردون (2012) در مطالعه ای با عنوان «بررسی میزان همبستگی خانوده در بین مبتلایان به مشکلات خودتنظیمی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده» نتیجه گرفتند که؛ افراد مبتلا به مشکلات خودتنظیمی هیجانی از همبستگی خانوادگی پایینی برخوردارند و گرایش به خطرپذیری و انجام رفتارهای پرخطر دارند. - گیلوم (2012) در يك مطالعة سلامت ملي كه روي 18774 نفر اجرا شد و پس از طبقه بندي گروه هاي سني، جنسي، نژادي و همتاسازي سطح تحصيلات، مشخص شد كه افراد با گرايش هاي مذهبي در هر روز، به طور ميانگين پنج نخ، كم تر سيگار مصرف می کنند. - لپس لي (2012) در تحقیق خود درباره «بررسی وضعیت سلامت روان در بین دانشجویان بومی و غیربومی» معتقد است پذيرش در دانشگاه براي دانشجويان غيربومي با دوري از خانواده، دوستان و آشنايان همراه است و متضمن سازگاري مجدد با تغييرات حاصله در زندگي جديد است. - ویل کینسون و والفورد (2012) در تحقیقی با عنوان «مقایسه راهکارهای مقابله ای در بین دختران فراری با دختران عادی» نتیجه گرفتند که؛ دختران فراری نسبت به دختران عادی از راهکارهای مقابله ای متفاوتی استفاده می کنند. به این معنا که دختران فراری بیشتر از راهکارهای مقابله ای متمرکز بر هیجان استفاده می کنند. یعنی در رویارویی با مشکل به صورت هیجانی و عاطفی پاسخ می دهند که این خود ممکن است توجیهی برای وضعیت نامطلوب بهداشت روانی آنها باشد. در حالی که دختران عادی بیشتر از راهکارهای مقابله ای متمرکز بر مسأله استفاده می کنند. - استاین و همکاران (2011) در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه بین همبستگی خانواده و فرار دختران» نتیجه گرفتند که؛ اگر پدر رفتاری سازنده و قاطع داشته باشد و مادر بتواند طبق چهارچوب مفهومی نظریه دلبستگی، احساس امنیت و آرامش را در فرزند خود ایجاد کند، مشکلات رفتارهایی نظیر فرار از خانه، سوء مصرف مواد، ارتباطات جنسی، هیجان های خطرساز و بزهکاری در فرزندانشان کاهش می یابد. - زولینگ و همکاران (2011) در مطالعه ای با عنوان «بررسی رابطه بین سلامت روانی با احساس بهزیستی و رضایت مندی از زندگی در بین پرستاران بیمارستان ها» نشان دادند که؛ بین سلامت روانی با احساس بهزیستی و رضایت مندی از زندگی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. - سينها و همکاران (2011) در پژوهشی با عنوان «ارتباط بين نگرش هاي مذهبي و رفتارهاي خطرساز در جوانان» دريافتند كه؛ جوانان مذهبي، به صورت معناداري، رفتارهاي خطرسازي چون مصرف سيگار و الكل، پرسه زدن در خيابان و فعاليت هاي جنسي نامشروع را كم ترانجام مي دهند. - فينی (2011) در پژوهشی با عنوان «رابطه بين همبستگی خانواده و روش های حل تعارض و رضايت زناشويی ايمنی دلبستگی با رضايت زناشويی زوجين» در بین گروهی از زنان متأهل شاغل در شرکت های خصوصی به این نتیجه رسید که بین همبستگی خانواده و رضایت زناشویی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. - ميت ماسگروبر (2011) در پژوهشی با عنوان «بررسي ذهن آگاهي و فراهيجان در تنظيم هيجاني» بيان كرده است که نشانه هاي روان شناختي سلامت رواني به ميزان زيادي توسط ذهن آگاهي و فراهيجان پيش بيني مي شود و مؤلفه هاي فوق در تنظيم هيجانات نيز نقش عمده اي دارند. - آرگیل (2010) در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه بین روانشناسی و نگرش مذهبی در دانشجویان» نتیجه گرفت که؛ ابعاد متفاوت نگرش مذهبی، پیش بینی کننده معناداری برای مقیاس های سازگاری و شایستگی اجتماعی دانشجویان بود. - فرارو و همکاران (2010) در پژوهشی با عنوان «مقایسه نگرش مذهبی در بین مردان و زنان» نتیجه گرفتند که؛ بین نگرش مذهبی زنان و مردان تفاوت معنی داری وجود دارد، به طوری که نگرش مذهبی زنان بیشتر از مردان است. - آناتا (2009) در تحقیقی با عنوان «بررسی علل فرار دختران از خانه در کشور هند» نتیجه گرفتند که؛ علت اصلی فرار دختران از منزل؛ آزار جسمی و منسی و مسامحه و غفلت والدین یا برادر بود. - بیدرمن و همکاران (2009) در مطالعه ای با عنوان «نقش همبستگی خانواده در افزایش مهارت های سازگاری در دانشجویان دختر رشته های روانشناسی» دریافتند که درمان مبتنی بر همبستگی خانواده نقش سازنده ای در حل مسأله، تکانشوری، پردازش اطلاعات، فرایند تصمیم گیری، نوآوری، خلاقیت و افزایش یادگیری دارد. - تایلر و کاوس (2009) پژوهشی با عنوان «میزان شیوع آزار جسمی و جنسی بر روی نوجوانان فراری» نشان داده اند که این نوجوانان نرخ بالای آزار جسمی و جنسی را تجربه نموده و اغلب آنها آزار تجربه شده را شدیداً خشونت آمیز درجه بندی کردند. - سالیوان (2009) در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه بین آزار جسمی و جنسی و فرار از خانه» نشان داد که ارتباط معناداری بین آزار جسمی و جنسی و فرار از خانه وجود دارد. - لوت و شیفلد (2009) در پژوهشی با عنوان «تأثیر همبستگی خانواده بر کاهش اختلالات رفتاری و بهبود روابط بین شخصی در بین زوجین زوجین بالای 50 سال» دریافتند که افزایش همبستگی خانواده به کاهش اختلالات رفتاری و بهبود روابط بین شخصی کمک می کند. - دروال (2008) در تحقیقی با عنوان «نقش همبستگی خانوادگی در روابط میان زوجین در کشور مالزی» که در بین نمونه 400 نفره زوجین نازا به روش همبستگی و با استفاده از روش آماری پیرسون انجام شد به این نتیجه رسید که؛ همبستگی خانوادگی، روابط میان زوجین را افزایش می دهد، ارتباط را بهبود می بخشد و حل مسأله را تسهیل می کند. - سانچز و ناپو (2008) در تحقیقی با عنوان «مطالعه تأثیر جهت گیری مذهبی با میزان اعتیاد در بین نوجوانان دبیرستانی» نتیجه گرفتند که؛ مذهب درمانی در دانش آموزان معتاد تأثیر مثبتی بر بهبودی آنان داشته است. - گوادز و همکاران (2008) در مطالعه خود با عنوان «رابطه بین سابقه فرار از خانه با سن افراد فراری» نتیجه گرفتند که 5/83 درصد از بی خانمان ها سابقه فرار از منزل داشته اند و متوسط سن اولین فرار آنها 5/14 سالگی بوده است. - پنلی و توماکا (2007) در تحقیقی با عنوان «بررسی همبستگی بین پدیده فرار و خصوصیات روانی در دختران فراری» نتیجه گرفتند که؛ متغیرهای روانی، تاریخچه طولانی از اثرگذاری بر سبک مقابله ای با مشکلات زندگی، تنیدگی و رفتار فرار را نشان داد. - جانسون و همکاران (2007) در تحقیقی با عنوان «تأثیر انسجام و همبستگی خانوادگی با بروز مشکلات عاطفی و رفتاری در نوجوانان» نشان دادند که انسجام یا همبستگی خانوادگی تأثیر بسزایی بر میزان بروز مشکلات عاطفی و رفتاری در نوجوانان دارد. - تروینو و همکاران (2007) در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه بین نگرش مذهبی با بهبود سلامت، کیفیت زندگی و افزایش عزت نفس» نتیجه گرفتند که؛ باورهای مذهبی به بهبود سلامت، کیفیت زندگی و افزایش عزت نفس منجر می شود. همچنین نگرش مذهبی با افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و خودبیمارانگاری رابطه منفی دارند. منابع و مأخذ منابع فارسي 1- آقامحمدی، سمیه؛ کجباف، محمدباقر؛ نشاط دوست، حمیدطاهر؛ عابدی، احمد؛ کاظمی، زینب و صادقی، سعید. (1390). اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر روابط اجتماعی دختران فراری. مجله روانشناسی بالینی، سال 3، شماره 2، صص 89-79. 2- ابراهیمی، احترام. (1384). بررسی و مقایسه رابطه بین سبک هاي مقابله با فشار روانی، خلاقیت هیجانی و سلامت روانی در دختران دانشجوي ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه تربیت معلم تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تربیت معلم تهران. 3- ابراهیمی قوام، صغری و خطیب زاده، متین. (1392). بررسی وضعیت خانوادگی دختران فراری با تأکید بر سوء استفاده از آنان. دوفصلنامه مطالعات پلیس زن، سال 7، شماره 19، صص 92-78. 4- احمدی فروشانی، سیدحبیب اله؛ یزدخواستی، فریبا و عریضی، حمیدرضا. (1392). اثربخشی روان نمایشگری با محتوای معنوی بر شادی، لذت و سلامت روان دانشجویان. فصلنامه روانشناسی کاربردی، سال 7، شماره 2، صص 23-7. 5- اسدي، حمید؛ حسینی رضی، ثریا و جلیلی، پروین. (1391). پیش بینی خطر خودکشی دانشجویان بر اساس اعتقادات مذهبی، حمایت اجتماعی، راهبردهاي مقابله اي و سلامت عمومی، فصلنامه روانشناسی کاربردی، دوره 4، شماره 16، صص 101-87. 6- اسمخانی اکبری نژاد، هادی؛ اعتمادی، احمد و نصیرنژاد، فریبا. (1389). خودکارآمدی و رابطه آن با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر. مجله زن و مطالعات خانواده، سال 2، شماره 8، صص 25-13. 7- امیدوار، هدایت؛ امیدوار، خسرو و امیدوار، عظیم. (1392). تعیین اثربخشی راهبردهای مدیریت زمان بر سلامت روانی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان. پایان نامه کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران. 8- ایمانی فرد، عفت و کامگار، منوچهر. (1390). مقایسه خشونت خانوادگی و نگرش های ناکارآمد در دختران فراری و عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. 9- بلوردی، زهیر مصطفی؛ بلوردی، طیبه و غیوری، مهدیه. (1392). تحلیل جامعه شناختی رابطه دینداری با سلامت روان در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سیرجان. فصلنامه مطالعات جامعه شناختی جوانان، سال 3، شماره 9، صص 62-47. 10- بهادری خسروشاهی، جعفر؛ هاشمی نصرت آباد، تورج و باباپور خیرالدین، جلیل. (1390). مقایسه نگرش مذهبی، ادراک استرس و سلامت روان در دانشجویان سیگاری و غیرسیگاری. فصلنامه سلامت و روانشناسی، دوره 1، شماره 3، صص 133-117. 11- پایندان، طیبه. (1389). مقایسه تاب آوری، سلامت روان، پرخاشگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی شهر اهواز با کنترل وضعیت اجتماعی-اقتصادی. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز. 12- پیرخائفی، علیرضا؛ برجعلی، احمد؛ دلاور، علی؛ و اسکندري، حسین. (1391). تأثیر آموزش خلاقیت بر مؤلفه هاي فراشناختی تفکر خلاق دانشجویان. فصلنامه رهبري و مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، دوره 2، شماره 3، صص 61-51. 13- تمنایی فر، محمدرضا؛ منصوری نیک، اعظم و فیروزی، سمیه. (1392). بررسی مقایسه ای سلامت روانی و هوش هیجانی دختران فراری و عادی. مجله یافته های نو در روانشناسی، سال 8، شماره 26، صص 107-95. 14- چراغعلی گل، هایده؛ رستمی، امیرمسعود و ابوالمعالی، خدیجه. (1391). مقایسه جو خانواده دختران فراری و غیرفراری 20-12 ساله. پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن. 15- حسن طهرانی، طیبه؛ کرمی کبیر، ناهید؛ چراغی، فاطمه؛ بکائیان، مهدی و یعقوبی، یاسمن. (1391). بررسی ارتباط هوش هیجانی با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان پرستاری دانشکده نیشابور. مجله علمی دانشکده پرستاری و مامایی همدان، دوره 20، شماره 3، صص 42-35. 16- خسروی، زهره؛ آقاجانی، مریم. (1382). بررسی رابطه بین سلامت روان، منبع کنترل و شیوه مقابله ای دانش آموز دختر سال اول مقطع متوسطه شهر تهران. مطالعات زنان،1 (11): 54-19. 17- دادخواه، بهروز و محمدي ، محمدعلي و مظفري، ناصر. (1389). وضعيت سلامت رواني دانشجويان در دانشگاه علوم پزشكي اردبيل،1383. مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي اردبيل. دوره 6، شماره 1، صص 36-31. 18- ديباج نيا پروين، بختياري مريم. (1388). وضعيت سلامت رواني دانشجويان دانشكده توان بخشي دانشگاه شهيد بهشتي. مجله علمي- پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي اردبيل، سال 1، شماره 4، صص 31-27. 19- رفعتی، فوزیه؛ پیله ورزاده، مطهره؛ محمدی سلیمانی، محمدرضا؛ سالاری، سعادت و پرمهر، آسیه. (1391). ارتباط نمایه توده بدن با افسردگی و سلامت روان در دانشجویان پرستاری جیرفت. مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران، دوره 14، شماره 2، صص 141-135. 20- ريحانى، طاهره. (1388). بررسى اثربخشى آموزش مؤلفه هاى هوش هيجانى بر سلامت روان دختران فرارى شهر تهران. پايان نامه كارشناسى ارشد در رشته روانشناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبايى تهران. 21- ساكي، كوروش، كيخاني، ستار و قیاسی، محمد. (1386). بررسي وضعيت سلامت رواني دانشجويان علوم پزشكي ايلام. مجله علمي – پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي ايلام، سال 10، شماره 3 ، صص 15-11. 22- سالمی، صفورا؛ زهتاب نجفی، عادله و سلطانی، بهاره. (1392). بررسی ویژگی های شخصیتی و روانشناختی زنان و دختران فراری شهر کرمانشاه. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام، دوره 21، شماره 3، صص 29-22. 23- سامانی، سیامک. (1391). مدل علی برای همبستگی خانوادگی و استقلال عاطفی و سازگاری. پایان نامه دکتری روان شناسی دانشگاه شیراز. 24- سراج خرمی، ناصر و صفرزاده، سحر. (1391). مقایسه ویژگی های روانشناختی، جو عاطفی خانواده و اندیشه پردازی خودکشی بین دختران فراری و عادی شهر اهواز. مجله یافته های نو در روانشناسی، سال 7، شماره 23، صص 148-129. 25- صابری اسفیدواجانی، محسن؛ مولوی نجومی، مرضیه؛ ملکوتی، کاظم؛ اسمعیلی شاهرودی مقدم، زهرا؛ بحرینی، مهشید؛ جعفری، آسیه و مهاجرپور، امیرمحمد. (1389). بررسی فراوانی عوامل مرتبط با خانه گریزی دختران فراری ارجاع داده شده به یکی از مراکز پزشکی قانونی استان تهران. مجله علمی پزشکی قانونی، دوره 16، شماره 1، صص 20-14. 26- صفرزاده، سحر. (1390). بررسی ابعاد شخصیتی و ساختار خانوادگی دختران فراری. فصلنامه علمی پژوهشی زن و فرهنگ، سال 2، شماره 7، صص 61-47. 27- عنبری، زهره؛ جمیلیان، حمیدرضا؛ رفیعی، محمد؛ قمی، مهین و مسلمی، زهرا. (1392). رابطه رضایت از رشته تحصیلی با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک. مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی، شماره 13، دوره 6، صص 497-489. 28- فلاحی خشکناب، مسعود؛ رسولی، پریسا؛ نصیری، الهه و رهنما، مژگان. (1392). بررسی وضعیت سلامت روان دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشجویی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. مجله پژوهش پرستاری، دوره 8، شماره 4، صص 26-18. 29- کاظمی، زینب؛ طاهر نشاط دوست، حمید؛ کجباف، محمدباقر؛ عابدی، احمد؛ آقامحمدی، سمیه و صادقی، سعید. اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر صمیمیت اجتماعی دختران فراری. مجله مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، سال 10، شماره 3، صص 162-139. 30- محمدزاده، جهانشاه؛ خسروی، افرا و اکبری، مهناز. (1391). بررسی وضعیت سلامت روانی و عوامل مؤثر بر آن در میان دانشجویان دانشگاه ایلام. مجله تحقیقات نظام سلامت، سال 8، شماره 5، صص 805-799. 31- نریمانی، محمد؛ زاهد، عادل و گل پور، رضا. (1391). رابطه ذهن آگاهی، سبک های مقابله ای و هوش هیجانی با سلامت روانی در دانشجویان. فصلنامه علوم تربیتی، سال 5، شماره 19، صص 105-91. منابع انگلیسی 32- Argyl, M. (2009). Psychology and Religion, an Introduction, (first edition). San Francisco: Jossey-Bass. 33- Austin, O.; Mayer. J. D., & Warner. R. M. (2011). Self efficacy. Risk-taking behavior and mental health as predictors of personal growth initiative among university undergraduates. Journal of research in educational psychology.vol 4 n 12. 34- Benyard, F. (2006). Effect of gender and creativity on mental health of adolescents. Social Science Research Network. 35- Berk, G. (2009). Creativity and mental health: A profile of writers and musicians department of psychiatry. NIMHANS. bangalore. India. 36- Biderman, G. ; Mounteauxm, M. & Mick, E. (2009). Young adult outcome of attentiondeficit/ hyperactivity disorder: Finding in non referred subjects. American Journal of Psychiatry, 162, 1083-1089. 37- Chauhanss, D. (1991). Schizotype and mental health amongst poets. Visual artists. And mathematicians. Journal of research in personality vol ( 40). 38- Crespi, T. D., & Sabatelli, R. M. (1993). Adolescent Runaways and Family Strife: A Conflict-Induced Differentiation Framework. Adolescence, 28(112), 867. 39- Drwal, J. (2008). The relationship among attachment styles, empathic accuracy, and relationship satisfaction. Unpublished doctoral dissertation, university Connecticut. 40- Egall, E.; Kroll, J.; Carry, K.; Johnson, M & Erickson, P. (2013). Personality scale and religiosity in a US outpatient sample. Personality and Individual Difference Journal, 37(4), Pp: 1023- 1031. 41- Feeny, M. (2011). Goals and marital satisfaction: Perceived support for personal goals and collective efficacy for collective goals. J. Soc. Clin. Psychol.,21:157-164.http://cat.inist.far/?aModel=afficheN &cpsidt=1369 5553. 42- Ferraro, K. F & Kelly-Moor, J.A. (2010). Religious consolation among men and women: Do health problem spur seeking?. Journal of Scientific Study in Religion, 39(2),Pp:220-234. 43- Gandy, P. (2007). A psychoeducational group treatment model for adolescents with behavior problems based on an integration of Bowen theory (BT) and Rationalemotive therapy (RET). Doctoral dissertation of California school of professional psychology. 44- Gillum, R. F. (2012). Frequency of Attendance at Religious Services, Overweight, and Obesity in American Women and Men: The Third National Health and Nutrition Examination Survey. Annals of Epidemiology, 16: 655-660. 45- Greef, A. p. (2014). Characteristic of families that function well. Journal of family, 121. 948-963. 46- Gwads, M.; Gostnell,k.Molenski.C. Willis, B.Nish, N. Nolan,C.T. Tharaken, M,S. Ritchie, S.A. (2008). The Initiation of tlomeless youth in to the street Economy.Journal of Adolescence, XX.1-21. 47- Jagger, C. (2010) Mental health indicators in Europe international seminar on the measurement of disability. New York. 48- Johnson, H. D., Lavoie, J. C., &Mahony, M. (2007). Interparental conflict and family cohesion predictors of loneliness, social anxiety and social avoidance in late adolescence. Journal of Adolescent Research, 16, 304-318. 49- Khong, L .Y. (2009). Runaway Youth in Singapour: Exploring demographics, motivation, and environment, J. child & serv Rev.; (31):125-139. 50- Lapsley, DK. (2012). A factor analytic and psychometric examination of pathology of separation-individuation. J Clin Psychol. 2001 Jul; 57(7):915-32. 51- Mitmansgruber, S.L. (2009). The mental health of student in higher Education. Journal of Psychology. 5(4), 80-89. 52- Ogden, J.(2007). Health psychology.Open University Press. 8-Sarafino, E.P. (2005). Health psychology: Biopsychoscial interactions(5th Ed).New York: Wiley. 53- Parker, J. S. & Benson, M. J. (2013). Parent-Abolescent relations and adolescent functioning: Self-esteen, substance abuse, and delinquency. Adolescence. Roslyn Heights: Fall, Vol. 39, Iss. 155; pg. 519, 12 pgs. 54- Penly, J. A., & Tomaka, J. (2007). Associations among the Big five, emotional responses, and coping with acute stress. Personality and Individual Differences, 32, 1215-1228. 55- Rew, L., & Wong, Y, J. (2013). A systematic review of associations among religiosity/spirituality and adolescent health attitudes and behaviors. Journal of Adolescent Health, 38: 433-442. 56- Saewyc, E. M., & Edinburgh, L. D. (2010). Restoring healthy developmental trajectories for sexually exploited young runaway girls: Fostering protective factors and reducing risk behaviors. Journal of Adolescent Health, 46, 180–188. 57- Sanchez, Z., & Nappo, S. A. (2008). Religious treatments for drug addiction. Social Science & Medicine, 67, 638- 646. 58- Sarafino. A. (2005). Coping styles and psychological health in adolescents and young adults: a comparison of moderator. Australian Journal of Psychology, 52(3): 155-163. 59- Schroeder, C., Gordon, B. N. (2012). Assessment and treatment of childhood problems A clinician’s Guide. (2nd ed.). The Guilford press. 60- Sharlin, S. A., & Mor-Barak, N. (1992). Runaway girls in distress; Motivation, background, and personality. Adolescence, 27(106), 387-398 61- Sinha, J, W., Cnaan, R, M., & Gelles, R, G. (2011). Adolescent risk behaviors and religion. Findings from a national study, 30: 231-249. 62- Siqueira, L., Diab, M., Bodian, C., & Rolnitzky, L. (2007). Adolescents becoming smokers: the roles of stress and coping methods. Journal Adolesc Health, 27(6): 399-408. 63- Stanley, SM; Bradbury, TN & Markman, HJ. (2011). Structural flaws in the bridge from basic research on marriage interventions for couples: illustrations from Gottman, Coan and Swanson. J Marriage Fam, 62(1), 256-264. 64- Stein, J. A., Milburn, N. G., Zane, J. I., & Rotheram-Borus, M. J. (2011). Paternal and Maternal Influences on Problem Behaviors among Homeless and Runaway Youth. American Journal of Orthopsychiatry, 79(1), 39-50. http://dx.doi.org/10.1037/a0015411. 65- Sullivan, P.M., Nutson, J.F. (2009). The prevalence of Disabilitis and maltreatment among run away children. Child Abuse and Neglect,24 – 1275-1288. 66- Trevino, KM & etal, (2007). Religious coping and physiological, psychological, social, and spiritual outcomes in patients with HIV/AIDS: Cross-sectional and longitudinal findings, AIDS and Behavior (online). 67- Tyler,K.A.,Cauce,A.M.(2009).Perpetrators of early physical and sexual abuse among homeless and runaway adolescents. 68- Zullig, K. J., Valois, R. F., Huebner, E. S., & Drane, J. W. (2011). Adolescent health-related quality of life and perceived satisfaction with life. Quality of Life Research, 14, 1573-1584.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

کسب درآمد 2 میلیون تومان روزانه (تضمین شده با گارانتی بازگشت وجه)
لوکس فایل بزرگترین سایت فروش فایل
لوکس فایل بزرگترین سایت فروش فایل
ایردراپ12
اد ممبر بینهایت کانال،ربات و گروه تلگرام

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید