لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
تاریخچه مشارکت:
اگرچه مشارکت به عنوان یکی از مفاهیم علوم اجتماعی از نیمه دوم قرن بیستم بطور جدی مورد توجه و بحث صاحبنظران علوم اجتماعی قرار گرفته است، ولی تاریخ دیرینهای دارد. مشارکت به معنای عام آن قدمتی به اندازه تاریخ انسان دارد، چرا که بقا نوع انسان درگرو همکاری و همیاری آنها با یکدیگر در مقابله با حوادث طبیعی و حیوانات از یکسو و در دوستی خانواده، همسر و فرزندان و گروههای همنوع خویش از سوی دیگر بوده است. مثلا در دورههایی از تاریخ، مشارکت انسانها بصورت شکار دستهجمعی حیوانات و یا فعالیتهای مشترک روی زمینهای کشاورزی بوده است. مشارکت در حیات اجتماعی، باعث تکوین و استمرار جامعه انسانی و مظاهر آن و نیز گسترش و عمق نهادهای اجتماعی نظیر خانواده، اقتصاد، سیاست، آموزش و پرورش و ... شده است. همه عناصر و اجزا جامعه انسانی در پرتو مشارکت و همکاری مشترک بین انسانها و گروههای اجتماعی تکوین یافته و در طول تاریخ حیات انسانی بر عمق و وسعت آن افزوده شده است.
با آنکه درمورد خاستگاه مشارکت نزد صاحبنظران اختلافنظر وجود دارد، برخی آن را ناشی از ضرورتها و برخی دیگر آن را ناشی از فطرت طبیعی انسان میدانند، در هر صورت نقش و کارکرد مشارکت به عنوان یک فرایند اجتماعی انکارناپذیر است. در عصر حاضر نیز مشارکت و همکاری آزادانه اساسیترین و بنیانیترین عامل توسعه پایدار است.
- معنا و مفهوم مشارکت:
مشارکت دارای مفهومی غنی در علوم اجتماعی است، در اینجا برای درک مناسبتر فضای مفهوم مشارکت به برخی از تعاریف آن اشاره میشود:
در لغتنامه دهخدا مشارکت به معنای «شرکت کردن» تعریف شده است. فرهنگ انگلیسی آکسفورد نیز مشارکت یا participation را به عنوان «عمل یا واقعیت شرکت کردن، بخشی از چیزی را داشتن یا تشکیل دادن» دانسته است (رهنما، 1377: 115).
واندرسمن مشارکت را فرایندی میداند که اعضا در تصمیمگیری در نهاد، برنامهها و تاثیرات این تصمیمگیری، شریک باشند (Wandersman، 2000).
اوکلی برای تعریف مشارکت به بیان سه تفسیر در خصوص مشارکت میپردازد که عبارتند از:
1) مشارکت به عنوان سهم داشتن، 2) مشارکت به عنوان سازماندهی و 3) مشارکت به عنوان توانمند سازی (اوکلی و همکاران، 1370: 8-9).
به نظر رحمان مشارکت فعالیت سازمانیافته از طرف مردم متحد و منسجم است که اساس آن را متقاعد شدن افراد به کنش جمعی تشکیل میدهد (rahman ، 1993: 150). بر این مبنا مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را برمیانگیزد تا برای دستیابی به هدفهای گروهی یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شوند (طوسی، 1370: 54).
«آرنشتاین، مشارکت را فرایند سهیمشدن در قدرت جهت تاثیرگذاری بر رفتار دولت میداند. از نظر وی مشارکت، توزیع مجدد قدرت است که در سطوح مختلف اتفاق میافتد. وی هشت سطح مشارکت را بر روی نردبانی به نام نردبان مشارکت آرنشتاین از یکدیگر تفکیک میکند. پلههای این نمودار شامل: 1. کنترل شهروندی، 2. قدرت تفویض شده، 3. شراکت، 4. تسکین بخشیدن، 5. مشاوره، 6. اطلاع رسانی، 7. درمان، 8. دستکاری و ظاهرفریبی میباشد» (Arnstein،1971).
گاارد و بیسر بیشتر به بعد عمل و تعهدآمیز مشارکت توجه کردهاند ، آنان مشارکت را چنین تعریف میکنند: «مشارکت را میتوان به صورت تعهد مشترک در پرداختن به مسائل توسعه بر اساس تقسیم توافق شده وظایف و مسئولیتها تعریف کرد. مشارکتها حول هدفهای مشترک شکل میگیرد و شرکاء پیگیری یک یا چند فعالیت را در راستای یک هدف، به صورت مشترک یا به صورت ردیفی ، به عهده میگیرند .مشارکتها ممکن است بسته به هدف مورد دستیابی، موقت یا برای مدتی طولانی باشد» (گاارد و بیسر به نقل از تاچر و کمپوس، ۱۳۸۲ : ۸۴).
اکسلرد بر ویژگی داوطلبانه، انتخابی و غیرانتفاعی بودن مشارکت تاکید دارد که بر مبنای این ویژگیها مشارکت اجتماعی در شکل نهادیاش از نهادهایی چون مجامع دولتی، نهاد خانواده و موسسات انتفاعی مجزا میشود (Axelrod ،1950: 14). مهمترین ویژگی فعالیتهای مشارکت، داوطلبانه و ارادی بودن آنهاست. در مجموع مشارکت اجتماعی به آن دسته از فعایتهای ارادی دلالت دارد که از طریق آنها اعضای یک جامعه در امور محله، شهر و روستا شرکت کرده و بصورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی مشارکت دارند و انجمنهای داوطلبانه مهمترین عرصه شکلگیری و ساماندهی فعالیتهای مشارکتی در جامعه محسوب میگردند.
گائوتري، معتقد است جهت ايجاد بسترهاي لازم براي مشاركت حداكثري مردمي 4 شرط عمده لازم و اساسي است. 1- ايدئولوژي مشاركت (بعد هنجاري)، 2- نهادهاي مشاركتي (بعد سازماني)، 3- اطلاعات كافي و 4- امكانات مادي و تخصصي لازم. وی در تعریف مشارکت مینویسد: «مشارکت فرایندی اجتماعی، عمومی، یکپارچه، چندگانه، چند بعدی و چند فرهنگی است که هدف آن کشاندن همه مردم به ایفای نقش در همه
مراحل توسعه است» (Gaotri ، 1986: 37). با توجه به این تعریف میتوان «ویژگیهای زیر را برای مشارکت درنظر گرفت:
مشارکت فرایندی چندجانبه است، زیرا میتواند دربرگیرنده اشکال گوناگون فعالیت اجتماعی مانند: فعالیت سیاسی، فرهنگی، آموزشی و ... باشد.
مشارکت فرایندی چند بعدی است، زیرا مشروعیت خود را نه تنها از دولت بلکه از خاستگاههای تاریخی و خودمختاری اجتماعی (اتحادیههای کارگری) نیز میگیرد.
مشارکت فرایندی چند فرهنگی است، زیرا درصدد است همه اجزای فرهنگی و قومی تشکیل دهنده جامعه را دربر بگیرد» (کائوتری و همکاران، 1379: 36).
بانک جهانی برای مشارکت مردمی دلایل زیر را ارائه میدهد :
مردم محلی برخوردار از مقدار زیادی تجربه و بینش درباره اینکه چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید انجام شود و چرایی آن میباشند ؛
همکاری مردم محلی در طراحی پروژهها میتواند تعهد آنها نسبت به پروژه را افزایش دهد. همکاری مردم محلی میتواند به آنها برای توسعه مهارتهای فنی و مدیریتیشان کمک کند و شاید فرصتهای شغلیابی آنها را افزایش دهد ؛
همکاری مردم محلی در افزایش منابع در دسترس برای برنامه مؤثر است ؛
همکاری مردم محلی راهی برای تحقق یادگیری اجتماعی (هم برای طراحان و هم برای ذینفعان) برنامه میباشد . یادگیری اجتماعی به معنای توسعه همکاری بین متخصصان و مردم محلی است که در آن هر یک از گروهها از دیگری میآموزد (1966 - World Bank).
از منظر جامعهشناسی باید بین مشارکت به عنوان عمل و تعهد (عمل مشارکت) و به عنوان حالت و وضع (امر شرکت کردن) تمیز قایل شد. مشارکت در معنای اول، داشتن شرکتی فعالانه در گروه را میرساند و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد، و در معنای دوم، از تعلق گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن خبر میدهد (بیرو، 1366: 275).
در مجموع بايد گفت اظهار نظرها و تعاريف ارائه شده در مورد مشاركت، بازتاب الگوي اعتقادي و نظري به كار گرفته شده است. تلقي مشاركت صرفاً به عنوان جزيي كميتپذير كه ميبايست در يك پروژه تزريق گردد، امكانپذير نيست. مشاركت اساساً فرايندي كيفي است كه اگر قرار است موثر باشد، تغييراتي بنيادين در انديشه و عمل ميطلبد (اوكلي و مارسدن، 47:1370).
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
تاریخچه مشارکت:
اگرچه مشارکت به عنوان یکی از مفاهیم علوم اجتماعی از نیمه دوم قرن بیستم بطور جدی مورد توجه و بحث صاحبنظران علوم اجتماعی قرار گرفته است، ولی تاریخ دیرینهای دارد. مشارکت به معنای عام آن قدمتی به اندازه تاریخ انسان دارد، چرا که بقا نوع انسان درگرو همکاری و همیاری آنها با یکدیگر در مقابله با حوادث طبیعی و حیوانات از یکسو و در دوستی خانواده، همسر و فرزندان و گروههای همنوع خویش از سوی دیگر بوده است. مثلا در دورههایی از تاریخ، مشارکت انسانها بصورت شکار دستهجمعی حیوانات و یا فعالیتهای مشترک روی زمینهای کشاورزی بوده است. مشارکت در حیات اجتماعی، باعث تکوین و استمرار جامعه انسانی و مظاهر آن و نیز گسترش و عمق نهادهای اجتماعی نظیر خانواده، اقتصاد، سیاست، آموزش و پرورش و ... شده است. همه عناصر و اجزا جامعه انسانی در پرتو مشارکت و همکاری مشترک بین انسانها و گروههای اجتماعی تکوین یافته و در طول تاریخ حیات انسانی بر عمق و وسعت آن افزوده شده است.
با آنکه درمورد خاستگاه مشارکت نزد صاحبنظران اختلافنظر وجود دارد، برخی آن را ناشی از ضرورتها و برخی دیگر آن را ناشی از فطرت طبیعی انسان میدانند، در هر صورت نقش و کارکرد مشارکت به عنوان یک فرایند اجتماعی انکارناپذیر است. در عصر حاضر نیز مشارکت و همکاری آزادانه اساسیترین و بنیانیترین عامل توسعه پایدار است.
- معنا و مفهوم مشارکت:
مشارکت دارای مفهومی غنی در علوم اجتماعی است، در اینجا برای درک مناسبتر فضای مفهوم مشارکت به برخی از تعاریف آن اشاره میشود:
در لغتنامه دهخدا مشارکت به معنای «شرکت کردن» تعریف شده است. فرهنگ انگلیسی آکسفورد نیز مشارکت یا participation را به عنوان «عمل یا واقعیت شرکت کردن، بخشی از چیزی را داشتن یا تشکیل دادن» دانسته است (رهنما، 1377: 115).
واندرسمن مشارکت را فرایندی میداند که اعضا در تصمیمگیری در نهاد، برنامهها و تاثیرات این تصمیمگیری، شریک باشند (Wandersman، 2000).
اوکلی برای تعریف مشارکت به بیان سه تفسیر در خصوص مشارکت میپردازد که عبارتند از:
1) مشارکت به عنوان سهم داشتن، 2) مشارکت به عنوان سازماندهی و 3) مشارکت به عنوان توانمند سازی (اوکلی و همکاران، 1370: 8-9).
به نظر رحمان مشارکت فعالیت سازمانیافته از طرف مردم متحد و منسجم است که اساس آن را متقاعد شدن افراد به کنش جمعی تشکیل میدهد (rahman ، 1993: 150). بر این مبنا مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را برمیانگیزد تا برای دستیابی به هدفهای گروهی یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شوند (طوسی، 1370: 54).
«آرنشتاین، مشارکت را فرایند سهیمشدن در قدرت جهت تاثیرگذاری بر رفتار دولت میداند. از نظر وی مشارکت، توزیع مجدد قدرت است که در سطوح مختلف اتفاق میافتد. وی هشت سطح مشارکت را بر روی نردبانی به نام نردبان مشارکت آرنشتاین از یکدیگر تفکیک میکند. پلههای این نمودار شامل: 1. کنترل شهروندی، 2. قدرت تفویض شده، 3. شراکت، 4. تسکین بخشیدن، 5. مشاوره، 6. اطلاع رسانی، 7. درمان، 8. دستکاری و ظاهرفریبی میباشد» (Arnstein،1971).
گاارد و بیسر بیشتر به بعد عمل و تعهدآمیز مشارکت توجه کردهاند ، آنان مشارکت را چنین تعریف میکنند: «مشارکت را میتوان به صورت تعهد مشترک در پرداختن به مسائل توسعه بر اساس تقسیم توافق شده وظایف و مسئولیتها تعریف کرد. مشارکتها حول هدفهای مشترک شکل میگیرد و شرکاء پیگیری یک یا چند فعالیت را در راستای یک هدف، به صورت مشترک یا به صورت ردیفی ، به عهده میگیرند .مشارکتها ممکن است بسته به هدف مورد دستیابی، موقت یا برای مدتی طولانی باشد» (گاارد و بیسر به نقل از تاچر و کمپوس، ۱۳۸۲ : ۸۴).
اکسلرد بر ویژگی داوطلبانه، انتخابی و غیرانتفاعی بودن مشارکت تاکید دارد که بر مبنای این ویژگیها مشارکت اجتماعی در شکل نهادیاش از نهادهایی چون مجامع دولتی، نهاد خانواده و موسسات انتفاعی مجزا میشود (Axelrod ،1950: 14). مهمترین ویژگی فعالیتهای مشارکت، داوطلبانه و ارادی بودن آنهاست. در مجموع مشارکت اجتماعی به آن دسته از فعایتهای ارادی دلالت دارد که از طریق آنها اعضای یک جامعه در امور محله، شهر و روستا شرکت کرده و بصورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی مشارکت دارند و انجمنهای داوطلبانه مهمترین عرصه شکلگیری و ساماندهی فعالیتهای مشارکتی در جامعه محسوب میگردند.
گائوتري، معتقد است جهت ايجاد بسترهاي لازم براي مشاركت حداكثري مردمي 4 شرط عمده لازم و اساسي است. 1- ايدئولوژي مشاركت (بعد هنجاري)، 2- نهادهاي مشاركتي (بعد سازماني)، 3- اطلاعات كافي و 4- امكانات مادي و تخصصي لازم. وی در تعریف مشارکت مینویسد: «مشارکت فرایندی اجتماعی، عمومی، یکپارچه، چندگانه، چند بعدی و چند فرهنگی است که هدف آن کشاندن همه مردم به ایفای نقش در همه
مراحل توسعه است» (Gaotri ، 1986: 37). با توجه به این تعریف میتوان «ویژگیهای زیر را برای مشارکت درنظر گرفت:
مشارکت فرایندی چندجانبه است، زیرا میتواند دربرگیرنده اشکال گوناگون فعالیت اجتماعی مانند: فعالیت سیاسی، فرهنگی، آموزشی و ... باشد.
مشارکت فرایندی چند بعدی است، زیرا مشروعیت خود را نه تنها از دولت بلکه از خاستگاههای تاریخی و خودمختاری اجتماعی (اتحادیههای کارگری) نیز میگیرد.
مشارکت فرایندی چند فرهنگی است، زیرا درصدد است همه اجزای فرهنگی و قومی تشکیل دهنده جامعه را دربر بگیرد» (کائوتری و همکاران، 1379: 36).
بانک جهانی برای مشارکت مردمی دلایل زیر را ارائه میدهد :
مردم محلی برخوردار از مقدار زیادی تجربه و بینش درباره اینکه چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید انجام شود و چرایی آن میباشند ؛
همکاری مردم محلی در طراحی پروژهها میتواند تعهد آنها نسبت به پروژه را افزایش دهد. همکاری مردم محلی میتواند به آنها برای توسعه مهارتهای فنی و مدیریتیشان کمک کند و شاید فرصتهای شغلیابی آنها را افزایش دهد ؛
همکاری مردم محلی در افزایش منابع در دسترس برای برنامه مؤثر است ؛
همکاری مردم محلی راهی برای تحقق یادگیری اجتماعی (هم برای طراحان و هم برای ذینفعان) برنامه میباشد . یادگیری اجتماعی به معنای توسعه همکاری بین متخصصان و مردم محلی است که در آن هر یک از گروهها از دیگری میآموزد (1966 - World Bank).
از منظر جامعهشناسی باید بین مشارکت به عنوان عمل و تعهد (عمل مشارکت) و به عنوان حالت و وضع (امر شرکت کردن) تمیز قایل شد. مشارکت در معنای اول، داشتن شرکتی فعالانه در گروه را میرساند و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد، و در معنای دوم، از تعلق گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن خبر میدهد (بیرو، 1366: 275).
در مجموع بايد گفت اظهار نظرها و تعاريف ارائه شده در مورد مشاركت، بازتاب الگوي اعتقادي و نظري به كار گرفته شده است. تلقي مشاركت صرفاً به عنوان جزيي كميتپذير كه ميبايست در يك پروژه تزريق گردد، امكانپذير نيست. مشاركت اساساً فرايندي كيفي است كه اگر قرار است موثر باشد، تغييراتي بنيادين در انديشه و عمل ميطلبد (اوكلي و مارسدن، 47:1370).