لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
پیشینه و مبانی نظری درمان فراشناخت
اختلال بدشكلي بدن و فراشناخت
فراشناخت عبارت است از هر نوع دانش يا فرآيند شناختي كه در آن ارزيابي يا كنترل شناختي وجود داشته باشد. از يك نظر آن را ميتوان به عنوان يك جنبهي عمومي از شناخت در نظر گرفت كه در تمام فعاليتهاي شناختي نقش دارد. نخستين بار آدرين ولز، درمان فراشناختي را معرفي كرد (Flavell, 1979).
علت پديد آمدن درمان فراشناختي پر نمودن نقصهاي درمان شناختي بود، اين روش درماني از رفتار درماني شناختي . Cognitive Behavior Therapy (CBT)
متفاوت است. زيرا به جاي اين كه درمان شامل چالش با افكار و باورها در مورد تروما و يا مواجهههاي مكرر و طولاني مدت با خاطرات مربوط به تروما باشد، شامل ارتباط با افكار به طريقي است كه مانع ايجاد مقاومت و يا تحليل ادراكي پيچيده شود و بتواند راهبردهاي تفكر ناسازگار در مورد نگراني و همچنين نظارت غير قابل انعطاف بر تهديد را از بين ببرد. نظريههاي شناختي در مورد آن چه كه باعث به وجود آمدن الگوهاي غير مفيد تفكر ميشوند توضيحات مختصري ارايه كردهاند وجود باورهاي منفي به طور مشخص نميتوانند دربارهي الگوي تفكر و پاسخهاي متعاقب آن توضيحي ارايه دهند. آن چه در اين جا مورد نياز است به حساب آوردن عواملي است كه تفكر را كنترل كرده و وضعيت ذهن را تغيير ميدهند. اين عوامل اساس نظريهي فراشناختي است (Wells, 2000).
تحقيقات مختلف نشان دادند كه بين جنبههاي خاصي از فراشناخت با اختلالات روانشناختي رابطهاي وجود دارد (Wells, 1994). مطالعهي Cooper and Osman (2007)، نشان داد كه افراد مبتلا به اختلال بدشكلي بدن از لحاظ كنترل فكر در مورد بدشكلي ظاهر، باورهاي مثبت و منفي دربارهي نگراني نسبت به بدشكلي ظاهر، راهبردهاي كنترل فراشناختي، رفتارهاي ايمني نسبت به افكار و تصاوير در مورد بدشكلي ظاهر و عينيت دادن به افكار و تصاوير مربوط به بدشكلي ظاهر خود از افراد گروه شاهد، متفاوت ميباشند.
تحقيقاتي كه در مورد درمان فراشناختي بر روي اختلالات هيجاني انجام شدهاند عبارتند از مطالعهي Wells و همکاران (2012) كه با استفاده از مدل فراشناختي بر روي افراد مبتلا به اختلال اختلال وسواسي جبري دريافتند كه تمام بيماران در پس آزمون، بهبودي معنيداري را در علايم اختلال وسواسي جبري نشان دادند كه اين نتايج در 3 و 6 ماه بعد نيز باقي ماندند.
در مطالعهاي Ross and Van (2008)، با استفاده از مدل فراشناختي ولز جهت درمان اختلال اختلال وسواسي جبري بر روي گروهي از بيماران ( 6 زن و 6 مرد) و در دامنه ي سني 21 تا 58 سال دريافتند كه در پس آزمون و در 3 و 6 ماه از دورهي پيگيري 7 بيمار، علايم كامل بهبودي را نشان دادند. مطالعاتي نيز كاربرد موفقيت آميز مدل فراشناختي را در درمان اختلال اضطراب منتشر و درمان اختلال استرس پس از سانحه نشان دادهاند.
نظریه و ماهیت درمان فراشناختی . Metacognitive Therapy
افکار مهم نیستند، اما پاسخ شما به این افکار مهماند. همه، افکار منفی دارند و هرکسی گاهی افکار منفی خود را باور میکند. اما همه دچار اضطراب، افسردگی و ناراحتی هیجانی پایدار و مداوم نمیشوند. پرسش مهم این است: چه چیزي افکار را کنترل کرده و تعیین میکند که آیا فرد میتواند خود را از شر این افکار منفی رها سازد یا این که در دام ناراحتی عمیق و مداوم گرفتار میشود؟
فرض کنید که فراشناختها مسئول کنترل سالم و ناسالم ذهن هستند. به علاوه، این اثر بر این اصل استوار است که آنچه هیجانها و نحوهي کنترل آنها را تعیین میکند، نه «چیستی» افکار فرد (به چه فکر می کند) بلکه چگونگی تفکّر فرد است. تفکر را میتوان به اُرکستر بزرگی تشبیه نمود که نوازندگان و آلات موسیقی
زیادي در آن حضور دارند. براي تولید یک پیش درآمد قابل قبول، وجود دفتر نُت و رهبر ارکستر ضروري است. فراشناخت به مثابهي دفتر نُت و رهبر پشت تفکر است.
فراشناخت، کاربرد شناخت دربارهي شناخت است. فراشناخت فراوردهها . products
و فرایندهاي . process
آگاهی را پایش . monitor
(نظارت)، کنترل و ارزیابی . appraise
میکند. براي بسیاري از ما، تجربهي ناراحتی هیجانی، گذرا و کوتاه مدت است، چون راههاي مقابلهي انعطافپذیر با عقاید منفی ساختهي ذهنمان (مانند افکار و باورها) را آموختهایم. رویکرد فراشناختی بر این باور است که افراد به این دلیل در دام ناراحتی هیجانی گرفتار میشوند که فراشناختهاي آنها به الگوي خاصی از پاسخدهی . responding
به تجربههاي درونی . inner experiences
منجر میشود که موجب تداوم هیجان منفی و تقویت باورهاي منفی میشود. این الگو سندرم شناختی-توجهی . cognitive attentional syndrome (CAS)
خوانده میشود که شامل نگرانی، نشخوار فکري . rumination
، توجه تثبیت شده . fixated attention
و راهبردهاي خودتنظیمی . self-regulatory strategies
یا رفتارهاي مقابلهاي ناسازگارانه است. گوشه اي از این الگوي مخرّب را میتوان در پاسخ یکی از بیماران مشاهده کرد. از این بیمار پرسیده شد:
«مهمترین چیزي که در جریان درمان فراشناختی افسردگی آموختی ، چیست؟» او پاسخ داد: «مشکل اصلی من این نیست که افکار منفی دربارهي خودم دارم، مشکل اصلی نحوهي پاسخدهی من به این افکار است، دریافتم که عملکرد من مانند ریختن بنزین روي آتش است. من قبلاً متوجه این فرایند نبودم». این بیمار متوجه شد که پاسخهایش به افکار منفی خود، ناخواسته به شکلگیري سبک تفکر ناسازگارانهاي منجر شده بود که خود انگارهي منفی او را تقویت میکرد.
درمان فراشناختی بر این اصل استوار است که فراشناخت براي درك نحوهي عملکرد شناخت و نحوهي تولید تجربههاي هشیارانهي ما دربارهي خودمان و جهان اطرافمان بسیار مهم است. فراشناخت چیزهایی را که به
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
پیشینه و مبانی نظری درمان فراشناخت
اختلال بدشكلي بدن و فراشناخت
فراشناخت عبارت است از هر نوع دانش يا فرآيند شناختي كه در آن ارزيابي يا كنترل شناختي وجود داشته باشد. از يك نظر آن را ميتوان به عنوان يك جنبهي عمومي از شناخت در نظر گرفت كه در تمام فعاليتهاي شناختي نقش دارد. نخستين بار آدرين ولز، درمان فراشناختي را معرفي كرد (Flavell, 1979).
علت پديد آمدن درمان فراشناختي پر نمودن نقصهاي درمان شناختي بود، اين روش درماني از رفتار درماني شناختي . Cognitive Behavior Therapy (CBT)
متفاوت است. زيرا به جاي اين كه درمان شامل چالش با افكار و باورها در مورد تروما و يا مواجهههاي مكرر و طولاني مدت با خاطرات مربوط به تروما باشد، شامل ارتباط با افكار به طريقي است كه مانع ايجاد مقاومت و يا تحليل ادراكي پيچيده شود و بتواند راهبردهاي تفكر ناسازگار در مورد نگراني و همچنين نظارت غير قابل انعطاف بر تهديد را از بين ببرد. نظريههاي شناختي در مورد آن چه كه باعث به وجود آمدن الگوهاي غير مفيد تفكر ميشوند توضيحات مختصري ارايه كردهاند وجود باورهاي منفي به طور مشخص نميتوانند دربارهي الگوي تفكر و پاسخهاي متعاقب آن توضيحي ارايه دهند. آن چه در اين جا مورد نياز است به حساب آوردن عواملي است كه تفكر را كنترل كرده و وضعيت ذهن را تغيير ميدهند. اين عوامل اساس نظريهي فراشناختي است (Wells, 2000).
تحقيقات مختلف نشان دادند كه بين جنبههاي خاصي از فراشناخت با اختلالات روانشناختي رابطهاي وجود دارد (Wells, 1994). مطالعهي Cooper and Osman (2007)، نشان داد كه افراد مبتلا به اختلال بدشكلي بدن از لحاظ كنترل فكر در مورد بدشكلي ظاهر، باورهاي مثبت و منفي دربارهي نگراني نسبت به بدشكلي ظاهر، راهبردهاي كنترل فراشناختي، رفتارهاي ايمني نسبت به افكار و تصاوير در مورد بدشكلي ظاهر و عينيت دادن به افكار و تصاوير مربوط به بدشكلي ظاهر خود از افراد گروه شاهد، متفاوت ميباشند.
تحقيقاتي كه در مورد درمان فراشناختي بر روي اختلالات هيجاني انجام شدهاند عبارتند از مطالعهي Wells و همکاران (2012) كه با استفاده از مدل فراشناختي بر روي افراد مبتلا به اختلال اختلال وسواسي جبري دريافتند كه تمام بيماران در پس آزمون، بهبودي معنيداري را در علايم اختلال وسواسي جبري نشان دادند كه اين نتايج در 3 و 6 ماه بعد نيز باقي ماندند.
در مطالعهاي Ross and Van (2008)، با استفاده از مدل فراشناختي ولز جهت درمان اختلال اختلال وسواسي جبري بر روي گروهي از بيماران ( 6 زن و 6 مرد) و در دامنه ي سني 21 تا 58 سال دريافتند كه در پس آزمون و در 3 و 6 ماه از دورهي پيگيري 7 بيمار، علايم كامل بهبودي را نشان دادند. مطالعاتي نيز كاربرد موفقيت آميز مدل فراشناختي را در درمان اختلال اضطراب منتشر و درمان اختلال استرس پس از سانحه نشان دادهاند.
نظریه و ماهیت درمان فراشناختی . Metacognitive Therapy
افکار مهم نیستند، اما پاسخ شما به این افکار مهماند. همه، افکار منفی دارند و هرکسی گاهی افکار منفی خود را باور میکند. اما همه دچار اضطراب، افسردگی و ناراحتی هیجانی پایدار و مداوم نمیشوند. پرسش مهم این است: چه چیزي افکار را کنترل کرده و تعیین میکند که آیا فرد میتواند خود را از شر این افکار منفی رها سازد یا این که در دام ناراحتی عمیق و مداوم گرفتار میشود؟
فرض کنید که فراشناختها مسئول کنترل سالم و ناسالم ذهن هستند. به علاوه، این اثر بر این اصل استوار است که آنچه هیجانها و نحوهي کنترل آنها را تعیین میکند، نه «چیستی» افکار فرد (به چه فکر می کند) بلکه چگونگی تفکّر فرد است. تفکر را میتوان به اُرکستر بزرگی تشبیه نمود که نوازندگان و آلات موسیقی
زیادي در آن حضور دارند. براي تولید یک پیش درآمد قابل قبول، وجود دفتر نُت و رهبر ارکستر ضروري است. فراشناخت به مثابهي دفتر نُت و رهبر پشت تفکر است.
فراشناخت، کاربرد شناخت دربارهي شناخت است. فراشناخت فراوردهها . products
و فرایندهاي . process
آگاهی را پایش . monitor
(نظارت)، کنترل و ارزیابی . appraise
میکند. براي بسیاري از ما، تجربهي ناراحتی هیجانی، گذرا و کوتاه مدت است، چون راههاي مقابلهي انعطافپذیر با عقاید منفی ساختهي ذهنمان (مانند افکار و باورها) را آموختهایم. رویکرد فراشناختی بر این باور است که افراد به این دلیل در دام ناراحتی هیجانی گرفتار میشوند که فراشناختهاي آنها به الگوي خاصی از پاسخدهی . responding
به تجربههاي درونی . inner experiences
منجر میشود که موجب تداوم هیجان منفی و تقویت باورهاي منفی میشود. این الگو سندرم شناختی-توجهی . cognitive attentional syndrome (CAS)
خوانده میشود که شامل نگرانی، نشخوار فکري . rumination
، توجه تثبیت شده . fixated attention
و راهبردهاي خودتنظیمی . self-regulatory strategies
یا رفتارهاي مقابلهاي ناسازگارانه است. گوشه اي از این الگوي مخرّب را میتوان در پاسخ یکی از بیماران مشاهده کرد. از این بیمار پرسیده شد:
«مهمترین چیزي که در جریان درمان فراشناختی افسردگی آموختی ، چیست؟» او پاسخ داد: «مشکل اصلی من این نیست که افکار منفی دربارهي خودم دارم، مشکل اصلی نحوهي پاسخدهی من به این افکار است، دریافتم که عملکرد من مانند ریختن بنزین روي آتش است. من قبلاً متوجه این فرایند نبودم». این بیمار متوجه شد که پاسخهایش به افکار منفی خود، ناخواسته به شکلگیري سبک تفکر ناسازگارانهاي منجر شده بود که خود انگارهي منفی او را تقویت میکرد.
درمان فراشناختی بر این اصل استوار است که فراشناخت براي درك نحوهي عملکرد شناخت و نحوهي تولید تجربههاي هشیارانهي ما دربارهي خودمان و جهان اطرافمان بسیار مهم است. فراشناخت چیزهایی را که به