پروژه (کارنمای معلمی)ترم اخر دانشگاه فرهنگیان

 دانلودپروژه دانشگاه فرهنگیان -قابل ویرایش-دانشجویان دانشگاه فرهنگیان-تربیت معلمی ها

 

این پروژه (کارنمای معلمی)مخصوص دانشجویان   ترم اخر فرهنگیان  مشتمل بر 43 صفحه به صورتWORD و با فهرست  مطالب  :

فهرست مطالب

چکیده .............2

مقدمه.................3

دیدگاه من نسبت به معلّمی...........4

آنچه دردانشگاه فرهنگیان آموختم......5

فعالیت هایی که کردم.........6

دوره تربیت معلّم و تبیین آن..........7

کارورزی، ابزار برای توسعه دانش حرفه معلمان دانشجو......9

نگاهی انتقادی به دوره کارورزی..........13

جایگاه من به عنوان معلّم آینده نظام تعلیم وتربیت..14

ازورودتاخروج ازدانشگاه.................16

هنر معلمی...21

جایگاه من به عنوان معلّم آینده نظام تعلیم وتربیت..25

راهکارهای بهسازی جایگاه معلّمی من کدامند؟....27

چه فکری برای آینده تحصیلی دارم؟.....28

من به عنوان بعد ازدانشگاه..........29

به کدام اصول و نظریه ها پایبند باشم؟..30

یک چالش پیش روی حرفه معلّمی و شیوه مواجهه با آن..33

مدیریت کلاس ازنظرمن...34

چالشهای فرا روی معلمان در عصر کنونی......37

منابع.........43

 

مقدمه

یکی از رسالت های دانشگاه فرهنگیان ایجاد امادگی در بین دانشجومعلمان و تامین منابع مورد نیاز در زمینه افزایش آگاهی دانشجو معلمان برای یک معلم پویا و کارامد و به روز می باشد و باید با برنامه ریزی جامعه به این امر جامه عمل بپوشاند اما از سال 91 که بنیان این دانشگاه به عنوان یکی از نهادهای رسمی و تخصصی در خصوص تربیت معلمان اینده بنا گردید.هیچ چیز به اندازه تعلیم و تربیت اهمیت ندارد اینده کشور در دست های اموزش و پرورش و معلمان کشور است.بهترین نسل ها و اماده ترین انها برای تعلیم و تربیت در اختیار اموزش و پرورش است.پایه اول شخصیت انسان ها در سنین نوجوانی و اغاز جوانی در اختیار اموزش و پرورش است.ثروت اصلی هر ملتی نیروی انسانی ان است اموزش و پرورش این ثروت را از بالقوه به بالفعل در می اورد. اعتقاد به مساله تعلیم و تربیت یک اعتقاد عمیق و بنیانی و اصولی است.اموزش و پرورش سنگ بنای اینده کشور است. دکتر هایم گینات وقتی معلم جوانی بوده به این مطلب اشاره می کند:من به این نتیجه رسیدم من عامل تصمیم گیرنده در کلاس هستم و این برخورد شخصی من است که جو خاصی بوجود می اورد.من به عنوان یک معلم دارای قدرت شگرفی هستم  و می توانم زندگی یک کودک را تیره و تاریا پر از سرور سازم. در تمام موقعیت ها این پاسخ من است که اوج یافتن یا فرو نشستن یک بحران و انسان شدن و یا وحشی شدن یک کودک را معلم تعیین می کند.بررسی های علمی نیز نشان می دهد که 35 درصد کودکان در هفت سال دوم زندگی دوست دارند همانند معلم خود باشند . از این رو اگر معلمان دانش اموزان را به رفتارها صفات و نگرش های خاصی دعوت کنند ولی خود در عمل به انها پایبند نباشند اموزش های شفاهی انان نیز تاثیر نخواهد گذاشت .

دیدگاه من نسبت به معلّمی

یادم می آید وقتی که پایه سوم دبستان بودم، به دلیل قوی بودن در درس هایم، معلّم از من می خواست که به دانش آموزان املاء بگویم و یا مشق هایشان را نگاه کنم. وقتی که این فعالیت ها را انجام می دادم، به حرفه معلّمی علاقه مند می شدم. به گونه ای که رفتارهای معلّم خود را تقلید می کردم و سعی می کردم شبیه او باشم. کمک کردن من به معلّم، تا پایان دوره ابتدایی تکرار شد. در پایه چهارم و پنجم نیز در قالب «معلّم یار» به روند تدریس کمک می کردم. این اقدامات در من شور و شوق فراوانی نسبت به معلّمی ایجاد کرده بود. وقتی که در خانواده در خصوص حرفه معلّمی صحبت می کردم، دوستان تحصیل کرده می گفتند که: «دیگر تربیت معلّم استخدامی ندارد که تو بتوانی معلّم شوی!». من نمی دانستم که استخدامی چگونه است و از کجا باید به حرفه معلّمی وارد شوم. تا اینکه دوران راهنمایی و سال اول دبیرستان را طی کردم و در پایه دوم دبیرستان وارد رشته تجربی شدم. پس از امتحانات پایانی دوره پیش دانشگاهی، در کنکور سراسری شرکت کردم. راستش را اگر بخواهید، زیاد نتوانسته بودم برای کنکور مطالعه کنم و با آمادگی در کنکور شرکت کنم. با دانسته های قبلی خود و اندکی هم مطالعه دست وپاشکسته، در کنکور شرکت کردم. رتبه کنکورم بد نبود. تا اینکه روز انتخاب رشته فرارسید. وقتی که عبارت «دانشگاه فرهنگیان» را در دفترچه انتخاب رشته مشاهده کردم، از افراد تحصیلکرده محل پرسیدم که این دانشگاه فرهنگیان چیست و چگونه می توانم وارد این دانشگاه شوم. همگی فقط یک عبارت را تکرار کردند: «این دانشگاه برای تحصیل معلّمان رسمی است، و شما نمی توانید وارد آن شوید». کمی ناامیدی را در وجود خود حس کردم. با یکی از معلّمانم تماس گرفتم. ایشان گفت که شما بیا به شهر تا باهم نزد یک مشاور برویم. نزد او رفتم. وقتی با مشاور، این موضوع را در میان گذاشتم، ایشان گفت که شما به راحتی می توانید وارد حرفه معلّمی شوید. اما ایشان از من خواست که رشته­ی روان شناسی را هم انتخاب کنم. پس از مشورت در خانواده و دوستان، در ابتدای صفحه انتخاب رشته، کد رشته های دانشگاه فرهنگیان را نوشتم. پس از طی کردن مراحل مصاحبه و گزینش، وارد دانشگاه فرهنگیان، پردیس باهنراصفهان شدم. 0

آنچه دردانشگاه فرهنگیان آموختم

پس ازآنکه وارد دانشگاه فرهنگیان شدم، هر استادی که به کلاس تشریف می آورد، تکرار می کرد: «اینجا دانشگاه است، دبیرستان نیست. شما الآن دانشجو هستید». این حرف ها باعث می شد تا با جدیت تمام، درسم را بخوانم. واحدهایی که می خواندیم، اکثراً روان شناسی و دروس معارف و روش های تدریس بود. آنجا متوجه شدم که فراگرفتن مهارت های تدریس، مهم تر از یادگیری حقایق علمی و متون کتب است تاآن که درسه ترم متوالی شاگرداول بودم درطول ترم ها همواره یکی از دغدغه های ذهنی من این بود که چگونه می توانم با بهره گیری از نظرات اساتید و مطالعه کتب مختلف، انتقال صحیح محتوا به دانش­آموزانم را بیاموزم و یادگیری را برای آن­ها لذّت­بخش کرده و زمینه یادگیری مادام العمر را برای آن ها فراهم کنم. زیرا اگر معروف ترین تعریف یادگیری را در نظر بگیریم، یادگیری عبارت خواهد بود از: فرایند ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است‏. ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار دانش آموزان و توان ذهنی آن ها، فقط با انتقال مطالب به آن ها میسر نخواهد بود. بلکه باید روش هایی را می آموختم که از طریق آن، یادگیری را هر چه آسان تر می کردم و دانش آموزانم از بودن در کلاس درس، لذت می بردند. این روش ها را «روش های تدریس اثربخش» می نامند. پس از مطالعه منابعی همچون کتب دکتر سیف، دکتر بیابانگرد، دکتر کدیور، گلاور و برونینگ، دیدگاهم نسبت به معلّمی، غنی تر گشت. تا قبل از آن، حس می کردم که معلّم اگر تنها به محتوای کتاب اشراف داشته باشد، می تواند بهترین تدریس را رقم زند. اما از روان شناسی یادگیری و آموزش (روان شناسی تربیتی) آموختم که تنها اشراف بر محتوای کتاب کافی نیست، بلکه یک معلّم به روش تدریس و مهارت های مدیریت کارآمد کلاس درس نیازمند است. پس از گفت وگو با اساتید محترم و بهره مندی از نظرات ارزشمند آنان و نشستن در کلاس های این بزرگواران، دریافتم که برای یادگیری اثربخش، روش ها و قواعدی مطرح شده است. نظریه ها و دیدگاه های فراوانی در حوزه تعلیم و تربیت وجود دارد که می توانند زمینه ساز یک تحول اساسی در روند تدریس اثربخش باشند. آنچه در این روند، مهم به نظر می رسد، شیوه مدیریت کلاس درس است. در عصر جدید یادگیری افراد در جهت کسب توانایی های طبقه بندی، تحلیل و ترکیب اطلاعات، مهارت های حل مسئله، مهارت های ارتباطی، مباحثه، مذاکره، مهارت های مدیریتی و فنّاورانه است و معلّم نقش تسهیل کنندگی و حمایت در یادگیری را بر عهده دارد. تفاوت های فردی دانش آموزان در عصر جدید، مورد حمایت و توجه واقع می شود و دانش آموزان به ساخت دانش خود می پردازند.

فعالیت هایی که کردم

فعالیت های من در دانشگاه فقط محدود به حضور در کلاس ها و کسب نمره نبود. بلکه هرروز که می گذشت شوق و اشتیاقم به جایگاه معلّمی بیش ازپیش دوچندان می گشت. یکی از فعالیت­های من در حوزه مشاوره تحصیلی وانتخاب رشته کنکورسراسری  بود.باکمک استادباتجربه جناب اقای دکترعباس پناهنده دراین زمینه موفقیت های کسب کردم  .

در این میان، دانشگاه فرهنگیان نیز برای ارتقای انگیزه دانشجومعلّمان به پژوهش و فعالیت های فرهنگی، در طی مراسماتی که در روز معلّم و هفته پژوهش برگزار می کرد، از پژوهشگران تقدیر و تشکر به عمل می آورد.

دوره تربیت معلّم و تبیین آن

دوره تربیت معلّم دانشگاه فرهنگیان، یکی از بهترین دوران زندگی من بود. در طی این چهار سال، توانستم با انسان های بزرگواری آشنا شوم. و در محضر اساتید از بنیان های تربیت، بهره مند شوم. به سبب نوپا بودن دانشگاه فرهنگیان، انتظاراتم بیشتر جنبه واقعیتی به خود گرفته بود و هیچ وقت دانشگاه فرهنگیان را با دانشگاه هایی که سالیان سال هست فعالیت می کنند، مقایسه نمی کردم. اما انتظاراتی در طی این چهار سال داشتم که هیچ وقت شاهد رونمایی از آن ها نشدم. یادم می آید، آقای دکتر حاجی بابایی، وزیر سابق آموزش وپرورش که خداوند حفظشان کند، وقتی دانشگاه فرهنگیان را معرفی می کرد، گفت هدف ما این است که دانشجومعلّم بدون هیچ دغدغه ذهنی، به تحصیل بپردازد و یک معلّم توانا بار آید. من به ایشان علاقه بسیاری داشتم. زیرا سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و برنامه درس ملی و صدها تحول اساسی در سیستم تعلیم و تربیت با تلاش های ایشان به ثمر رسیده بود. در روزهای نخست ورود به دانشگاه فرهنگیان، شاهد اعتراضات فراوانی از سوی دانشجویان به وضعیت رفاهی ازجمله غذا و خوابگاه و کسر حقوق بودم. راستش را بخواهید، خودم نیز دل خوشی خوبی از کسر حقوق ندارم. من نیمی از هفته را در دانشگاه درس می خواندم و بقیه روزها را به زادگاه خویش بازمی گشتم. اما همچنان 45 درصد از حقوقم کسر می شد. به خصوص در ایام تعطیلات عید و تعطیلات مابین ترم ها و تعطیلات سه ماه تابستان، کسر حقوق همچنان ادامه می یافت. انسان همواره به دنبال آرامش روحی است. اگر آرامش روحی فراهم نشود، انسان حالت پژمردگی به خود می گیرد. از وضعیت خوابگاه ها زیاد راضی نبودم. زندگی در یک خوابگاه بیست نفری برایم سخت بود. اگر هرکدام در یک ثانیه یک کلمه ادا می کردند، در هر ثانیه بیست کلمه ادا می شد و سیستم شنوایی انسان دوام این ظلم را نداشت! به هرحال روزها گذشت و ماه ها سپری شد، و ما با وعده های رفاهی مسئولان، تحصیل خویش را سپری کردیم. اما مطمئن هستم چند سال آینده، دانشگاه فرهنگیان امکانات و شرایط خوبی را برای دانشجومعلّمان فراهم خواهد کرد و به یک دانشگاه حرفه ای تبدیل خواهد شد.

در کنار محتوای روان شناسی و تربیتی، دروس معارف به مراتب در هر ترم تکرار می گشت. عده کثیری از دوستان به سبب تکراری بودن محتوای دروس معارف و همپوشانی محتوای این کتاب ها با یکدیگر، گلایه می کردند. سخن اصلی دوستان این بود که محتوای ارائه شده در دوره تربیت معلّم دانشگاه فرهنگیان، اکثراً حالت نظری داشته و با حوزه عمل حرفه معلّمی فاصله دارد. من خود با حذف دروس معارف موافق نیستم. زیرا یک معلّم در سیستم تعلیم و تربیت ایران اسلامی، باید به گونه ای تربیت شود که بتواند بر مبنای سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و برنامه درس ملی جمهوری اسلامی ایران، دانش آموزان را بر اساس جهان بینی اسلامی، به مراتبی از حیات طیبه برساند. این امر مستلزم ارزشی بار آمدن معلّم خواهد بود. یک معلّم برای ارتقای جهان بینی اسلامی در دانش آموزان و تربیت شهروندانی مطلوب، باید خود به عقاید دینی و ارزشی پایبند باشد. اما به نظر می رسد، جمع بندی محتوای معارف، در قالب چند کتاب و متناسب با حرفه معلّمی، می توانست بسیار مفید باشد. از آن­جایی که بزرگان دینی، معلّمی را شغل انبیا می­دانند، مسلماً بنیان های ارزشی اسلامی برای حرفه معلّمی، عقایدی دارد و این عقاید می­توانست در قالب چند کتاب  به دانشجومعلّمان عرضه شود تا زمینه ساز ارتقای توان ذهنی و شخصیتی معلّمان گردد.

در سرفصل برخی از این دروس، بررسی کتب ابتدایی وجود داشت اما هیچ وقت به جز یک مورد، ندیدم استادی در کلاس یک کتاب درس ابتدایی را بررسی کند تا با ساختار این کتاب ها آشنا شویم. تدریس می کردند و کنفرانس! ارائه می کردیم و ترم ها می گذشت و سال ها سپری می شد. مدتی نگذشت که عنوان رشته تحصیلی ما که علوم تربیتی، گرایش آموزش پیش دبستانی و دبستانی بود، به علوم تربیتی، گرایش آموزش ابتدایی تغییر نام یافت و برخی از دروس که ساعت ها در کلاس ها نشسته بودیم، حذف شدند و به جای آن، درس های جدیدی ارائه گشت. برخی دروس تطبیق یافتند اما دروسی همچون آیین زندگی قابل تطبیق نبود.

همان طور که در کتب مربوط به ارزشیابی های نوین مطرح می گردد، پوشه کار (کارپوشه) یکی از ابزارهای سنجش عملکرد فراگیر است. در دانشگاه فرهنگیان نباید با دید «پاس کردن» به دروس نگاه کرد. زیرا ازجمله وجه تمایز این دانشگاه با سایر دانشگاه ها این است که بُعد عملی و فرآیندی فعالیت های دانشجومعلّم باید به بعد نظری و تئوری برتری یابد. فعالیت هایی همانند طراحی آموزشی، تحلیل محتوای دروس، تحقیقات در خصوص نظام های آموزشی دنیا و... ازجمله فعالیت هایی هستند که متاسفانه پس از پایان ترم، به فراموشی سپرده می شود. درحالی که اگر همه  این موارد در قالب یک پوشه کار گردآوری شود و در نهایت پس از پایان دوره تربیت معلّم به آموزش وپرورش به منظور ارزیابی واگذار شود، می تواند جایگاه معلّمان را بهبود بخشد و تفاوتی بین معلّمان قائل شود. زیرا کسانی که همواره در طول این چهار سال، انواع فعالیت های علمی را انجام داده اند، نباید فعالیت هایشان مورد غفلت واقع شود، بلکه باید امتیازاتی در این خصوص در نظر گرفت.

اما در یک حالت کلی، دوره تربیت معلّم یک فرصتی بود تا بتوانم به بهسازی شخصیتی و علمی خود بپردازم و با اندیشه ای نو به عرصه معلّمی قدم گذارم.

کارورزی، ابزار که کمک زیادی به ماکرد

کارآمد شدن دانشجومعلّمان در هر زمینه، چیزی فراتر از آموخته های نظری کلاس درس را می طلبد و نتایج مثبتی که از همپا شدن علم با عمل حاصل می شود بر هیچ کس پوشیده نیست. دوره کارورزی امکان و فرصتی برای آشنایی دانشجومعلّمان با محیط کار محسوب می شود که نه تنها باعث افزایش قابلیت های آنان برای اشتغال در آینده می شود، بلکه به کارورزان قدرت انتخاب بیش تری در انجام وظایف ارائه شده می دهد تا بتوانند بهتر به علاقه مندی ها و گرایش های خود در زمینه های مختلف پی ببرند و نقاط ضعف و قوت کار خود را ارزیابی کنند. در روان­شناسی تربیتی نیز بحث کارورزی در قالب تئوری­های«کارآموزی شناختی»بیشتر و بهتر بحث می­شوند.

هیچ جانشینی برای تجربه عملی وجود ندارد و کارورزی ابزاری است برای تبدیل زبان عمل به تجربه و تلاشی است برای ایجاد حلقه هایی بین محیط عملی و مراکز آموزشی. همانند دیگر پروژه ها، مدیریت، اولین و مهم ترین عامل در شکل گیری یک برنامه کارورزی موثر است. با برنامه ریزی صحیح می توان اهداف یک کارورزی را با اهداف یک سازمان درهم آمیخت و کارورزی را به عنوان یک راهکار در کنار نیروهای دیگر، برای حل برخی از مسائل درون سازمان به کار برد. البته در این میان نباید از حمایت کارورزان چشم پوشی کرد. درنتیجه، برنامه ریزی و هدایت دانشجومعلّمان در امر کارورزی نه تنها تضمین کننده آینده آن ها خواهد بود، بلکه نیروی کار مناسبی را برای جامعه فردا آماده خواهد کرد.

عنوان کارورزی (1)، «مشاهده علمی و دقیق» بود. در این کارورزی، به توصیف هر آنچه در محیط آموزشی دیده بودیم، پرداختیم. از توصیف وضعیت فیزیکی مدرسه تا توصیف روابط عاطفی کارکنان با یکدیگر و با دانش آموزان، همگی در این کارورزی نوشته شد. ازآنجایی که مشاهده، یکی از ابزارهای اولیه برای گردآوری اطلاعات و آشنایی با روابط بین پدیده ها است، بهترین گزینه برای شروع حرفه کارورزی بود.

در کارورزی (2) مقرر شد تا یک مشکل آموزشی در مدرسه یافته و سپس با گردآروی اطلاعات و شواهد،نسبت به رفع آن مشکل اقدام نماییم. در اصل ما به «اقدام پژوهی» پرداختیم. اقدام پژوهی ترجمه انگلیسی"Action research"است که "Action" به معنای عمل، اقدام، کنش، کار، فعالیت، طرز کار و تاثیر است‏(ایرانی و بختیاری ، 1382، به نقل از قاسمی پویا، ص 42). و"research" نیز به معنی پژوهش (تحقیق) است. بنابراین"Action research"یعنی پژوهش متعهدانه یا پژوهش عمل گرا، لذا هر تحقیقی که به منظور ایجاد دگرگونی های اجتماعی به خصوص ایدئولوژی خاص محقق صورت گیرد، با تحقیق کاربردی از طرفی و با پژوهش های عملکردی از سوی دیگر متفاوت است(ایرانی و بختیاری، 1382، به نقل از ساروجانی، ص 42).

پژوهش در عمل، نوعی رویکرد پژوهشی است که در آن افرادِ مشغول در کاری،برای بهسازی و اصلاح وضع نامطلوب کار خود، با مشارکت افراد ذی نفع در آن به پژوهش و مطالعه می پردازند (قاسمی پویا، 1392، ص 42). این نوع پژوهش، در سطح تدریس و یادگیری، برنامه ریزی مواد آموزشی، سازمان دهی مدارس، ارزشیابی دانش آموزان و سایر فعالیت های آموزشی انجام می شود که در حقیقت ارائه دهنده روشی برای بهبود این فرایندها است (ساکی و دیگران، 1383، ص 61).

 در کارورزی (2) در مدرسه راهنمایی شهدای جناب ملک شهذ، توانستم در قالب اقدام پژوهی، اختلال در نوشتن یکی از دانش آموزان رابررسی کنم

در سومین کارورزی، زمان آن فرا رسیده بود تا مستقیماً به تدریس بپردازیم. رویکردی که در این کارورزی مد نظر قرار گرفته بود،«کنش پژوهی» نام داشت. برای ارائه یک تدریس موثر،اولین قدم این بود که برای موضوعی که می­خواهیم تدریس کنیم،یک طرح آموزشی و یا یک طرح فعالیت بنویسیم.در طرح آموزشی،سعی بر این است که با بهره­مندی از متد­های مختلف اثربخشی تدریس،تمامی اقدامات خود و دانش­آموزان را از مرحله­ی برقراری ارتباط با دانش­آموزان تا مرحله­ی سنجش عملکرد در قالب فرم خاصی، به رشته تحریر در آوریم. از آن­جایی که نوشتن،یکی از ابزارهای توسعه جایگاه حرفه­ای معلم است، در این کارورزی سعی بر این بود تا دانشجومعلّمان،هر آن­چه در فرآیند تدریس خود با آن مواجه شده­اند و اقداماتی که به منظور بهبود فرآیند یاددهی-یادگیری انجام داده­اند به صورت روایتی نوشته و سپس نقاط ضعف و قوت کار خود را سنجیده و برای تدریس مستقل و کارآمد آماده شوند.

و بالاخره در کارورزی چهار، که آخرین کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان است، در قالب درس پژوهی، به تدریس یک درس پرداختیم. وقتی معلّمان با هم به گفت­و­گو می­پردازند، مسلماً در خصوص مشکلات یادگیری­ دانش­آموزان خود نیز سخن­ می­گویند. درس پژوهی فرآیندی است که از طریق آن، معلّمان با کمک یکدیگر و با گفت­­و­گو پیرامون یک مشکل در کلاس­های درس، یک نقشه ذهنی از آن­چه قرار است بر روی آن کار کنند، رسم کرده و سپس طرح آموزشی متناسب با همان نقشه ذهنی را نیز نوشته و یکی از معلّمان به نمایندگی از گروه درس­پژوهی که متشکل از چندین معلّم است،به تدریس می­پردازد.بقیه معلّمان نیز در نقش داور، تدریس همکار خود را مورد نقد و کاوش قرار می­دهند.

در این کارورزی، موضوعی که بیشتر ذهن مرا به خود مشغول کرده بود،­ بحث جامعه­پذیری دانش­آموزان بود. اینکه چطور می­توانم دانش­آموزان را تا حدودی، شهروندانی آگاه و متعهد بار آورم. وقتی کتاب­های درسی پایه چهارم دبستان را بررسی کردم، در کتاب مطالعات اجتماعی دیدم که درس­هایی پیرامون شناخت محلّه و وظایف ما در برابر همسایگان وجود دارد.این موضوع را به استاد کارورزی پیشنهاد دادم و سعی کردم این مورد را در قالب درس­پژوهی به دانش­آموزان تدریس کنم.


پروژه

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید