پرسشنامه شیوه های فرزندپروری والدینی ادراک شده EMBU-S (docx) 3 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 3 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
پرسشنامه شیوههای فرزندپروری والدینی ادراک شده ((EMBU-S:
این پرسشنامه که برای ارزیابی سبکهای فرزندپروری ادراک شده ساخته شده است، دارای 23 آیتم است و بر روی طیف لیکرت (1= نه هرگز تا 4= بله اغلب اوقات) قرار گرفته است و 3 بعد طرد (1، 4، 7، 13، 15، 16 و 21)، صمیمیت عاطفی (2، 6، 9، 12، 14، 19 و 23) و فزون حمایتگری (3، 5، 8، 10، 11، *17، 18، 20 و 22) را میسنجد. آیتم 17 تنها آیتمی است که به صورت برعکس نمره گزاری میشود. در تحقیقی اعتبار و روایی این پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت، آلفای کرونباخ برای سه خرده مقیاس صمیمیت عاطفی، فزون حمایتگری و طرد به ترتیب 65/0، 71/0 و 68/0 گزارش شد همچنین ضریب اعتبار برای سه خرده مقیاس صمیمیت عاطفی، طرد و فزون حمایتگری به ترتیب 73/0، 72/0 و 50/0 بدست آمد (دیریک، یورولماز و کارانسی، 2014). دو نمونه از سؤالات پرسشنامه مذکور بدین شرح است: 1- والدینم بدون آنکه به من اجازه دهند تا علت را بدانم، عصبی و بیحوصله میشدند. 2- والدینم مرا تحسین میکردند.
شیوه نمره گذاری:
نه هرگز=1، بله اما به ندرت = 2، بله اغلب اوقات = 3، بله اکثر اوقات = 4
*سوال 17 به صورت معکوس نمرهگذاری میشود.
سولات مربوط به هر آیتم:
Rejection: 1، 4، 7، 13، 15، 16، 21
Emotional Warmth: 2، 6، 12، 14، 19، 23
Overprotection: 3، 5، 8، 10، 11، 17*، 18، 20، 22
لازم به ذکر است سوال 9 با توجه به مقاله مورد استفاده، نمره گذاری نشده بود و با توجه به محاسبات آماری می بایست حذف می گردید.
منبع:
Dirik, G., Yorulmaz, O., & Karanci, A. N. (2014). Assessment of Perceived Parenting Attitudes In Childhood: Turkish Form of The S-EMBU for Children. Journal of Psychiatry, ????, 1-7.
ردیفعبارتهانه هرگزبله، اما به ندرتبله، اغلب اوقاتبله، اکثر اوقات1والدینم بدون آنکه به من اجازه دهند تا علت را بدانم، عصبی و بیحوصله میشدند.2والدینم مرا تحسین میکردند.3آرزو میکردم والدینم کمتر درباره آنچه که در حال انجام دادنش بودم، نگران شوند.4والدینم بیشتر از آنکه حقم بود، مرا تنبیه بدنی میکردند.5وقتی به خانه میآمدم باید به والدینم در مورد کارهایی که انجام داده بودم، گزارش میدادم.6والدینم سعی میکردند تا دوره نوجوانیام جالب و آموزنده باشد. (برای مثال کتابهای خوب برایم میخریدند، ترتیبی میدادند تا به اردو بروم، مرا به باشگاه میبردند) 7والدینم از من انتقاد میکردند و میگفتند چقدر در مقابل دیگران تنبل و بیعرضه هستم.8والدینم مرا از انجام کارهایی که بچههای دیگر اجازه انجام دادن آن را داشتند منع میکردند، چون میترسیدند اتفاقی برای من بیفتد.9والدینم مرا تشویق میکردند که بهترین باشم.10والدینم ناراحت میشدند یا به شیوهای نشان میدادند که من رفتار مناسبی نداشتهام، آنگاه به شدت احساس گناه میکردم.11فکر میکنم نگرانی والدینم درباره اینکه اتفاقی ممکن است برای من بیفتد بیش از حد بود.12اگر اوضاع بر وفق مرادم نبود، احساس میکردم والدینم تلاش مینمودند تا مرا آرام و تشویق کنند.13من به عنوان "گاو پیشانی سفید" یا "سپربلای" خانواده تلقی میشدم.14والدینم با کلمات و اشارات نشان میدادند که دوستم دارند.15احساس میکردم که والدینم برادران یا خواهرانم را بیشتر از من دوست دارند.16والدینم طوری با من رفتار میکردند که احساس شرمندگی میکردم.17اجازه داشتم هرجا که دوست دارم بروم بدون اینکه والدینم خیلی نگران شوند.18احساس میکردم والدینم در هر کاری که من انجام میدادم، دخالت میکردند.19احساس میکردم بین من و والدینم مهر و محبت وجود داشت.20والدینم محدودیتهای قاطعانهای در مورد اینکه اجازه انجام چه کاری را دارم یا ندارم، میگذاشتند سپس آنها را با جدیت رعایت میکردند.21والدینم حتی برای مسائل کم اهمیت و بیارزش (اشتباهات کوچک) مرا به سختی تنبیه میکردند. 22والدینم برای من تصمیم میگرفتند که چگونه لباس بپوشم یا چه ظاهری داشته باشم.23احساس میکردم هنگامی که در کاری که به عهده گرفته بودم موفق میشدم، والدینم احساس غرور میکردند.