↓↓ لینک دانلود و خرید پایین توضیحات ↓↓
فرمت فایل: word
(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:26
قسمتی از متن فایل دانلودی:
فهرست
مقدمه
موقعيت انسان در جهان قبل از رنسانس
ظهور اومانسيم جديد
انسان از ديدگاه اسلام
انسان از ديدگاه اگزيستانسياليزم
اما در اسلام
1ـ ماهيت انسان
2ـ آزادي انسان و تقدير الهي
3ـ حوزه انتخاب و نقش هدايت
4ـ هدفداري انساني
5ـ انسان مسئول
6ـ مراقبت و اضطراب
7ـ انسان بيپناه نيست
8ـ اتكا به نفس و بيم و اميد
انسان از ديدگاه متريالسيم ديالكتيك
ديد اسلام در اين مسايل
نتيجهگيري
منابع و مأخذ
مقدمه
در عصر ما انسان از نظر دستيابي به ساز و برگ زندگي به مرحلة پرشكوهي رسيده است. اكتشافات و اعترافات بيشمار برايش امكاناتي فراهم كرده تا پيش از اين در نظرش افسانهاي بيش نبود.
دستگاههاي برقي خودكار و ابراز الكترونيك، بسياري از ناشدنيهاي جهان را براي انسان عصر ناشدني كرده است.
با فشار بر يك دكمه، آب و هوا، گرما و سرما، خوراك و پوشاك و هر چه بخواهد برايش آماده است.
اما همين انساني كه داراي دانستههاي زيادي است، در مورد خويشتن خيلي چيزها را نميداند، در مورد آن نظرهاي متفاوتي است، هر كسي تعريفي از آن دارد، بر اين اساس فرقهها و گروههاي مختلفي تشكيل شدهاند، در واقع، انسان خود را به صورت كاملاً جزئي ميشناسدو نتوانسته است به طور كامل ماهيت خويش را بشناسد!!
در اين تحقيق دربارة وجود انسان، اينكه انسان از كجا آمده و چه مسيري را طي خواهد كرد و به كجا خواهيد رسيد بحث خواهیم كرد.
موقعيت انسان در جهان غرب قبل از رنسانس
در آن زمان فلسفة اسكولاستيك اينگونه بيان ميشد كه، خداي پرداخته كليساي قرون وسطي را با آميزهاي از اساطير مذهبي به جاي «انسان» نشاند. همان خداياني كه با انسان رابطة خصمانه داشتند و از دست يافتن انسان به آتش مقدس و معرفت و قدرت هراس داشتند. انسان راند زمان رقيب خود ميدانستند كه بايد به هر ترتيب او را مهارش كنند.
ربالنوعها كه سوئمداران قواي طبيعت تصور ميشدند. از اينكه انسان بتواند بر اين نيروها فائق آيد و طبيعت را تسخير كند بيم داشتند. داستان بهشت آدم هم تلاشي از طرف خدا معرفي شد براي نادان نگه داشتن انسان و شجرة مصنوعه كه آدم نبايستي از آن بخورد، درخت معرفت وانمود شد كه انسان از دست يافتن به آن مصنوع شد كه مبادا با خدا به رقابت برخيزد!
و بالاخره، عصيان آدم را موجب طرد و گناه ابدي انسان دانستند، كه سرانجام خدا براي نجات انسان توسط روحالقدس در كالبد عيسي ميرود و اين روحانيت، مخصوص جانشينان عسي و ارباب كليسا ميشود. و از اين ديد، انسان ذاتاً گناهكار و منفور و مطرود به حساب ميآيد و اين فقط كارگردانان مذهبي هستند كه با روج و ريحان الهي سر و كار دارند و كليه خزانههاي غيب در دستشان است. انسان بايد براي نجات خويش به دامان آنان متوسل شود.
و...