↓↓لینک دانلود و خرید پایین توضیحات ↓↓
فرمت فایل: word
(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:22
قسمتی از متن فایل دانلودی:
مقدمه
در طول تاريخ افراد زيادي در مورد حقوق زنان سخن گفته اند، اما سخن و رفتارشان باهم يکسان نبوده است، اما حضرت امام خميني(ره) يکي از افرادي است که حرف و سخنش با عمل و کردارش در رابطه با زنان يکسان بوده است.ما به مناسبت 14 خرداد ماه سالروز رحلت حضرت امام خميني(ره) به بيان مطالبي در خصوص نظرات امام در مورد بانوان مي پردازيم.
زن و مرد داراي يک حقيقت وجودي هستند.
در دين مقدس اسلام که از جانب خداي متعال بر پيامبر اکرم(ص) نازل شده است: بيان شده است که زن و مرد با يک حقيقت وجودي آفريده شده اند و هر دوي آنها از يک حقيقت سر چشمه گرفته اند و قرآن کريم به طور کلي تفاوتهاي بين زن و مرد را به طور کلي نفي مي کند. همان کسي که در مرحله آفرينش از يک حقيقت سخن مي گويد، در مرحله عمل و تکليف نيز از هر دوي آنها به عنوان انسان ياد مي کند. و مي فرمايد: ان اکرمکم عندا.. اتقاکم(1)
حضرت امام خميني(ره) نيز بر اين نکته تاکيد دارد: و مي فرمايد: از نظر حقوق انساني تفاوتي بين زن و مرد نيست، زيرا که هر دو انسان هستند، زن حق دخالت در سرنوشت خويش را همانند مرد دارد. بله در بعضي موارد تفاوت هايي بين زن و مرد وجود دارد که به حيثيت انساني آنها ارتباط ندارد.(2)
مادر موجودي بي همتا
يکي ديگر از مسايلي که بسيار مورد توجه حضرت امام(ره) بوده است، نقش والاي زنان به عنوان مادر بوده است.در اين مورد مي فرمايد: شما خانم ها شرف مادري داريد که در اين شرف از مردها جلو هستيد، و مسئوليت تربيت بچه را در دامن خودتان داريد، اول مدرسه اي که بچه دارد، دامان مادر است، مادر خوب بچه خوب تربيت مي کند و خداي نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بيرون مي آيد و چون بچه ها آن علاقه اي که به مادر دارند به هيچ کس ندارند و در دامن مادر هستند با تمام چيزهايي که دارند، آرزوهايي که دارند خلاصه مي شود در مادر و همه چيز را در ما در مي بينند حرف مادر، خلق مادر، عمل مادر، در بچه ها اثر دارد.(3)
حضور در سازندگي
يکي ديگر از صحنه هاي حضور زنان بعد از جنگ تحميلي، سازندگي ويرانه هاي شهرهاي مورد حمله بوده است.
حضرت امام(ره) در اين مورد بيان داشته است:
“همه ملت ايران، چه بانوان و چه مردان بايد اين خرابه اي که براي ما گذاشته اند، بسازند، با دست مرد تنها درست نمي شود. مرد و زن بايد اين خرابه را بسازند.”(4)
مشارکت سياسي
بانوان ايراني به برکت انقلاب اسلامي و راهنمايي هاي حضرت امام(ره) از بينش سياسي خاصي بهره مند شدند:
- بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در اين مورد بيان کرده است:
زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد، زنها در جمهوري اسلامي بايد راي بدهند همان طوري که مردان حق راي دارند، زنها هم حق راي دارند.(5)
بينش امام خميني در ارتباط با زن در عرفان اسلامي و ابن عربي
عرفا مسئله وجود زن را از ديدگاه ديگري مورد بحث قرار داده و سعي كردهاندمقام و موقعيت زن را از يك ديدگاه وجودي و الهي تبيين كنند. ذكورت و انوثت، يامرد و زن بودن ميبايد معلل به علل حقيقي وجودي باشد و مادام كه ما اين مسئله رااز يك ديدگاه وجودي الهي تبيين و تعليل نكرده باشيم نميتوانيم گفت كه ما به رازآفرينش زن پي بردهايم در حالي كه ميبينيم متفكران ديگر، غالباً مسئله را از يكديدگاه سطحي و ظاهري مورد تحليل و بررسي قرار دادهاند، نظر عرفا، خاصهعرفاي كامل مكمل درباره شأن و مقام وجودي زن چيزي ديگر بوده است. كه ما دراينجا به بيان برخي از اقوال آنان در اين خصوص ميپردازيم. در اين جا نظر ابن عربيكه يكي از عرفاي نامي است را مورد بررسي قرار ميدهيم.
يكي ا ز مسائلي كه ابن عربي در كتاب فصوص الحكم مطرح ميسازد مقام زن ومرتبه او در نظام وجود است و جالب اين كه ابن عربي اين مسأله را در يكي ازمهمترين فصولي كه به مقام محمدي اختصاص داده مطرح ميسازد. شايسته ذكراست كه ابن عربي در اين كتاب درباره بيست و هفت پيامبري كه نام آنها در قرآن ذكرشده است، بحث ميكند و در هر فصي از فصوص اين كتاب با اشاره به آيات ورواياتي كه درباره پيامبري وارد شده است به بحث درباره مقام و مرتبه آن پيامبر ومنزلت او در مدارج معرفت و قرب الهي ميپردازد. در آخرين فص از فصوص اينكتاب كه در حقيقت خاتم فصوص است ابن عربي به مسئله مقام زن و محبت او، سهماو در معرفت الهي، اشاره ميكند و آن را از اختصاصات مقام محمدي كه كمال مرتبهنبوت است ميداند بحث درباره مقام و شان الهي زنان بخش اعظم فص محمدي راشامل ميشود.
تمامي بحث ابن عربي درباره اين حديث نبوي است كه جُبِّبَ اِليَّ مِنْ دُنياكَمثَلاثٌ، النِشاءُ وَ الطيبُ و جُعِلَتْ قُرّةُ عَيني فِي الصَلوةِ؛ يعني خداوند از اين دنيايشما محبت سه چيز را در دل من قرار داده است، زنان، عطر و نماز و نور ديده وآرامش دل را در نماز قرار داده است. ابن عربي سعي ميكند با بحث درباره اينحديث مقام ممتاز حضرت رسول (ص) را در ميان پيامبران الهي مشخص سازد و ازاين رهگذر دو مسأله محبت و معرفت الهي را كه اين حديث بر آن دلالت ميكند وكمال نوع انسان در آن نهفته است و كمال آن در مرتبه حقيقت محمديه به ظهوررسيده است گوشزد نمايد.
به نظر ابن عربي ازا بن حيث محبت زن در وجود مرد سرشته شده است كه زنجزئي از حقيقت مرد است و اين شوق متقابل مرد به زن نمودار شوق اصل به فرع وفرع به اصل خويش است.
بشنوازني چون حكايت ميكندو از جدائيها شكايت ميكند
كزنيستان تا مرا ببريده اندازنفيرم مرد و زن ناليدهاند
هركسي كود و رماند از اصل خويشبازجويد روزگار وصل خويش
پس هر اصلي طالب فرع و هر كلي مشتاق به جزء است و در واقع محبت زنانفرعي است از يك اصل وجودي و محبت كلي كه در همه كائنات سريان دارد و آنحب الهي يا حب حق به خلق است كه اصل وجود و ايجاد است و اگر اين حبوجودي در ميان نبود از عالم و آدم خبري نبود. چنانكه در حديث آمده است كهكُنْتُ كَنْزاً مَخْفياً فَاَحْبَيْتُ اَنْ اُعْرَفٌ فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَيْ اُعْرَفْ
اما حب الهي دو جنبه مختلف دارد يكي حب حق به خلق و ديگري حب وشوق خلق به حق است. اما شوق حق به خلق شديدتر از شوق خلق به حق است،چنان كه در حديث قدسي خطاب به حضرت داود آمده است كه «يا داود اِني اشدشوقاً اليهم» يعني از داود شوق من به لقاي بندگان من بسي بيشتر از اشتياق آنان بهديدار فن است. ابن عربي در اين رهگذر دلايلي را ميآورد مبني بر اين كه شوق اصل،به فرع، بسي بيشتر از شوق فرع به اصل خويش است، چون فرع در حقيقت چيزيجز اصل نيست و شوق فرع به اصل در حقيقت شوق اصل به خويشتن است كه درمظهر عبد مشتاق اشتياق به خويش است. پس اشتياق حق به خلق شامل اشتياقخلق به حق نيز ميشود و بر هر دو معناي اشتياق دلالت ميكند و از اين حيث بسيكاملتر از اشتياق عبد و خلق به حق است.
محبت از نظر ابن عربي به نحو دوام ميان حق و خلق وجود دارد و مادام كه حبو محبت دوام دارد شوق لقا و وصال هم علي الدوام استمرار خواهدداشت، زيراظهور حق در عالم، در صور خلق دائمي است و علت آن نيز حب ذاتي حق برايظهور و اظهار است و چون لازمه حب فناي مطلق است، او موجودات عالم را فانيدر اين محبت ميبيند. وجود به مثابه دايرهاي است از محبت كه آغاز آن فراق و پايانآن وصال است.
اين لقاي الهي در اين عالم براي اهل شهود و مقربان الهي حاصل ميشود،كساني كه در اين عالم از تعينات و انيات مجازي خويش فاني شده و از قيود طبيعتو مشتيهات نفساني بريده و به موت ارادي كه همان مرتبه فنا باشد متحقق گشته و باتحقق به مرتبه فنا به كمال محبت و عين قرب رسيده باشند. كمال ظهور اين حب دراين عالم، از ديدگاه ابن عربي، در مظهر انساني آن، در محبت ميان مرد و زن ديدهميشود و خود بيان كاملي در اين نشأه ناسوتي از مرتبه فناست كه به تعبير او در نكاحبه منصه ظهور ميرسد. محبت انساني جوهاي از مشاهده نور جمال حق است كه ازافق وجود زن تجلي كرده است.
*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***