نگران بود!
مدّتی بود خبری از او نداشت. نکند برای پدر...
پدرش را خیلی دوست می داشت.
پنج ساله بود که مادرش خدیجه از دنیا رفته بود و از آن پس، آن دو بهترین دوست و همدم یک دیگر بودند.
وحالا پدر به جنگ با دشمنان رفته است.
به یاد چند روز قبل افتاد. هنگام رفتن پدر.
و...
نظرات کاربران
نظرتان را ارسال کنید
فایل های دیگر این دسته
-
قیمت: 27٬240 تومانگرامر زبان انگلیسی بخش سوالات پرسشی (Wh Question )
-
قیمت: 27٬240 تومانگرامر زبان انگلیسی بخش منفی و سوالی کردن (Negative Question)
-
قیمت: 32٬200 تومانسوالات چهارجوابی آزمون نرم افزار اتوکد
-
قیمت: 24٬200 توماننمونه سوال بنویسیم دوم ابتدایی از فصل اول
-
قیمت: 24٬200 توماننمونه سوال ریاضی دوم ابتدایی از فصل اول
-
قیمت: 24٬200 توماننمونه سوال ریاضی سوم دبستان فصل اول
-
قیمت: 35٬763 تومانحل المسائل فیزیک الکترونیک استریتمن
-
قیمت: 35٬763 تومانحل المسائل الکترومغناطیس چنگ
-
قیمت: 33٬795 تومانحل المسایل مبانی ماشین های الکتریکی چاپمن
-
قیمت: 33٬795 تومانحل المسایل مبانی ماشین های الکتریکی فیتزجرالد
