اَلرَّجاءُ
کانَتْ مَجْموعَهٌ مِنَ الْحَیَواناتِ فی غابَهٍ: أَسَدٌ وَ ثَعْلَبٌ وَ ذِئْبٌ وَ غَزالَهٌ وَ کَلْبٌ وَ …
فی یَومٍ مِنَ الْأیّامِ جاءَ سِتَّهُ صَیّادینَ وَ حَفَروا حُفرَهً عَمیقَهً؛ ثُمَّ سَتَروها لِصَیدِ الْحَیَواناتِ وَ بَیعِها لِحَدیقَهِ الْحَیَواناتِ. وَقَعَ الثَّعْلَبُ وَ الْغَزالَهُ فِی الْحُفرَهِ بَغتَهً؛ فَطَلَبا مُساعَدَهً؛ لکِنَّ الْحَیَواناتِ هَرَبْنَ؛ لِأَنَّهُنَّ سَمِعْنَ مِنْ بَعیدٍ أَصواتَ الصَّیّادینَ. حاوَلَ الثَّعلَبُ وَ الْغَزالَهُ لِلنَّجاهِ.
گروهی از جانوران در جنگلی بودند؛ شیر، روباه، گرگ، آهو، سگ و…
در روزی از روزها شش شکارچی آمدند و چاله عمیقی کندند، سپس آن را برای شکار حیوانات و فروش آنها به باغ وحش پوشاندند. (پنهان کردند).
ناگهان روباهی و آهویی در چاله افتادند و کمک خواستند. اما حیوانات فرار کردند؛ زیرا از دور صدای شکارچیها را شنیدند. روباه و آهو برای رهایی تلاش کردند.
پاورپوینت قابل ویرایش با محیط حرفه ای