هفت خوان رستم 13 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏هفت خوان رستم
‏خوان اوّل:‏ ‏بيشه شير
‏ ‏رستم براي رها کردن کي کاوس از بند ديوان بر رخش نشست و بشتاب رو براه گذاشت. رخش شب و روز مي تاخت و رستم دو روزه راه را به يک روز مي بريد، تا آنکه رستم گرسنه شد و تنش جويان خورش گرديد. دشتي برگور پديدار شد. رستم پي بر رخش فشرد و کمند انداخت و گوري را به بند در آورد. با پيکان تير آتشي برافروخت و گور را بريان کرد و بخورد. آنگاه لگام از سر رخش باز کرد و او را بچرا رها ساخت و خود به نيستاني که نزديک بود درآمد و آنرا بستر خواب ساخت و جاي بيم را ايمن گمان برد و بخفت و برآسود.
‏ ‏اما آن نيستان بيشه شير بود. چون پاسي از شب گذشت شير درنده به کنام خود باز آمد. پيلتن را بر بستر ني خفته و رخش را در کنار او چمان ديد. با خود گفت نخست بايد اسب را بشکنم و آنگاه سوار را بدرم. پس دمان بسوي رخش حمله برد. رخش چون آتش بجوشيد و دودست را برآورد و بر سر شير زد و دندان بر پشت او فرو برد. چندان شير را برخاک زد تا وي را ناتوان کرد و از هم دريد.
‏ ‏رستم بيدار شد، ديد شير دمان را رخش از پاي درآورده. گفت «اي رخش ناهوشيار، که گفت که تو با شير کارزار کني؟ اگر بدست شير کشته مي شدي من اين خود و کمند و کمان وگرز و تيغ و ببر بيان را چگونه پياده به مازندران مي کشيدم؟»
‏ ‏اين بگفت و دوباره بخفت و تا بامداد برآسود.
‏ ‏خوان دوم: بيابان بي آب
‏ ‏چون خورشيد سر از کوه برزد تهمتن برخاست و تن رخش را تيمار کرد و زين بروي گذاشت و روي براه آورد. چون زماني راه سپرد بياباني بي آب و سوزان پيش آمد. گرماي راه چنان بود که اگر مرغ برآن مي گذشت بريان مي شد. زبان رستم چاک چاک شد و تن رخش از تاب رفت. رستم پياده شد و ژوبين در دست چون مستان راه مي پيمود. بيابان دراز و گرما زورمند و چاره ناپيدا بود. رستم بستوه آمد و روي به آسمان کرد و گفت «اي داور دادگر، رنج و آسايش همه از توست. اگر از رنج من خشنودي رنج من بسيار شد. من اين رنج را برخود خريدم مگر کردگار، شاه کاوس را زنهار دهد و ايرانيان را از چنگال ديو برهاند که همه پرستندگان و بندگان يزدان اند. من جان و تن در راه رهائي آنان گذاشتم. تو که دادگري و ستم ديدگان را در سختي ياوري کار مرا مگردان و رنج مرا بباد مده. مرا دستگيري کن و دل زال پير را بر من مسوزان.»

 

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید