لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مبانی نظری و پیشینه پژوهشی خود تعیین گری
فهرست مطالب:
تعریف نیاز
2-2-1- نظریههای قدیمی نیاز
-2-2-2نظریه خود تعیینگری
-3-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه یادگیری اجتماعی
-4-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه کنترل
-5-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه اهداف پیشرفت
-6-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه مدیریت وحشت
-7-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه سیالی
-8-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه دلبستگی
2-2-9- عوامل مختلف در ارضای نیازها
-10-2-2پیامدهای عدم ارضای نیازها
- تعریف نیاز
نياز يك مفهوم عمومي است كه در زمينه هاي مختلف كاربرد نسبتاً وسيعي دارد وتعاريف متعددي از آن ارائه مي شود. اين تعاريف اگرچه همگي يك نوع مفهوم يا احساس مشتركي را انتقال میدهند با وجود اين ، از مناظر و ابعاد مختلف و بعضاً متفاوتي به آن مینگرند. اهميت اين ديدگاهها در تعريف واژه هايي مانند نياز از آن جهت است كه عملاً طرح ريزي و اقدام در زمينه سنجش و رفع نيازها و به سهم خود نتايج حاصل از آن قرارمي گيرد.
در يك تعريف عمومي ، نياز چيزي است كه براي ارضاء و تحقق يك هدف قابل دسترس ، ضروري يا مفيد است . به طوركلي برداشتها و تعاريف ارائه شده درخصوص نيازها را مي توان به چهار دسته زير طبقه بندي كرد:
- نياز به عنوان فاصله بين وضع موجود و وضع مطلوب : يكي از متداول ترين ومقبول ترين تعريف از نيازها است ، نياز به موقعيتي دلالت دارد كه در آن وضعيت موجوديا حاضر با وضعيت مطلوب فاصله دارد. وضعيت مطلوب يا موردنظر دربرگيرنده ايده آلها، هنجارها، ترجيحات ، انتظارات و ادراكات مختلف درباره آنچه كه بايد باشد،است .
-نياز به عنوان يك خواست يا ترجيح : اين برداشت از نياز عموماً داراي كاربردگسترده اي است . آنچه هسته اصلي اين نظريه تشكيل مي دهد. آن است كه نظرات وعقايد افراد و گروهها درخصوص نيازها كانون اصلي نيازسنجي است.
-نياز به عنوان يك عيب يا كاستي : از اين رو ديدگاه عدم وجود دانش ، مهارت و توانايي يا نگرشي و يا ابزار و وسايلي كه منجر به ايجاد اشكال در عملكرد بهينه شود نياز تلقي مي شود. در اين مفهوم نياز هنگامي مطرح مي شود كه در يك مورد خاص سطح حداقل رضايت به دست نمي آيد يا نمي تواند به دست آيد.
-برداشت تركيبي : از اين ديدگاه آنچه كه بين وضع موجود و وضع مطلوب قرار دارد،آنچه كه ترجيحات، علايق و انتظارات افراد را شكل مي دهد و سرانجام آنچه كه برعملكردهاي مطلوب اثرمنفي دارد، همگي نشانگر نياز هستند.
نيازهاي انسان بسيار متنوع هستند اما شايد بتوان آنها را در دو طبقه کلی، نيازهای روانی و مادی جای داد. به طور کلی میتوان گفت: هر نوع فعاليت آگاهانه انسان در نهايت به سوی ارضای نيازها هدايت میشود (بابايی، 1378؛1) عامل حرکت، تلاش و فعاليت انسان نياز است. شناخت نيازهای اساسی فرد و فراهم کردن شرايط و امکاناتی که وی بتواند در حد مناسب و متعادل به رفع نيازهای خود بپردازد، از سويي موجب پيشگيری از مشکلات، اختلالات و نابسامانیهای جسمی و روانی میشود و از سوی ديگر مراتب رشد و شکوفايي استعدادهای او را هر چه بيشتر ميسر میسازد (ميرزابيگی، 1379: 9).
يکی از متداولترين تعاريف ارائه شده از نياز، تعريف آن به عنوان خواست يا ترجيحات افراد است. به عبارت روشـنتر خواستههـای افراد در زمينههای گوناگون، نيازهای آنها را تشکيل میدهد,(سوریانوSoriyanoo
، 1995؛74). اين تعريف ذهنی است و مشکلاتی در اندازهگيری آن وجود دارد. تعريف نياز به عنوان نقص، مشکل يا مسأله، دقيقتر از تعريف قبلی است. هرچند در اين تعريف نيز مشخص کردن حداقل سطح رضايت، کار دشواری می
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مبانی نظری و پیشینه پژوهشی خود تعیین گری
فهرست مطالب:
تعریف نیاز
2-2-1- نظریههای قدیمی نیاز
-2-2-2نظریه خود تعیینگری
-3-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه یادگیری اجتماعی
-4-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه کنترل
-5-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه اهداف پیشرفت
-6-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه مدیریت وحشت
-7-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه سیالی
-8-2-2 رابطه نظریه خود تعیین گری با نظریه دلبستگی
2-2-9- عوامل مختلف در ارضای نیازها
-10-2-2پیامدهای عدم ارضای نیازها
- تعریف نیاز
نياز يك مفهوم عمومي است كه در زمينه هاي مختلف كاربرد نسبتاً وسيعي دارد وتعاريف متعددي از آن ارائه مي شود. اين تعاريف اگرچه همگي يك نوع مفهوم يا احساس مشتركي را انتقال میدهند با وجود اين ، از مناظر و ابعاد مختلف و بعضاً متفاوتي به آن مینگرند. اهميت اين ديدگاهها در تعريف واژه هايي مانند نياز از آن جهت است كه عملاً طرح ريزي و اقدام در زمينه سنجش و رفع نيازها و به سهم خود نتايج حاصل از آن قرارمي گيرد.
در يك تعريف عمومي ، نياز چيزي است كه براي ارضاء و تحقق يك هدف قابل دسترس ، ضروري يا مفيد است . به طوركلي برداشتها و تعاريف ارائه شده درخصوص نيازها را مي توان به چهار دسته زير طبقه بندي كرد:
- نياز به عنوان فاصله بين وضع موجود و وضع مطلوب : يكي از متداول ترين ومقبول ترين تعريف از نيازها است ، نياز به موقعيتي دلالت دارد كه در آن وضعيت موجوديا حاضر با وضعيت مطلوب فاصله دارد. وضعيت مطلوب يا موردنظر دربرگيرنده ايده آلها، هنجارها، ترجيحات ، انتظارات و ادراكات مختلف درباره آنچه كه بايد باشد،است .
-نياز به عنوان يك خواست يا ترجيح : اين برداشت از نياز عموماً داراي كاربردگسترده اي است . آنچه هسته اصلي اين نظريه تشكيل مي دهد. آن است كه نظرات وعقايد افراد و گروهها درخصوص نيازها كانون اصلي نيازسنجي است.
-نياز به عنوان يك عيب يا كاستي : از اين رو ديدگاه عدم وجود دانش ، مهارت و توانايي يا نگرشي و يا ابزار و وسايلي كه منجر به ايجاد اشكال در عملكرد بهينه شود نياز تلقي مي شود. در اين مفهوم نياز هنگامي مطرح مي شود كه در يك مورد خاص سطح حداقل رضايت به دست نمي آيد يا نمي تواند به دست آيد.
-برداشت تركيبي : از اين ديدگاه آنچه كه بين وضع موجود و وضع مطلوب قرار دارد،آنچه كه ترجيحات، علايق و انتظارات افراد را شكل مي دهد و سرانجام آنچه كه برعملكردهاي مطلوب اثرمنفي دارد، همگي نشانگر نياز هستند.
نيازهاي انسان بسيار متنوع هستند اما شايد بتوان آنها را در دو طبقه کلی، نيازهای روانی و مادی جای داد. به طور کلی میتوان گفت: هر نوع فعاليت آگاهانه انسان در نهايت به سوی ارضای نيازها هدايت میشود (بابايی، 1378؛1) عامل حرکت، تلاش و فعاليت انسان نياز است. شناخت نيازهای اساسی فرد و فراهم کردن شرايط و امکاناتی که وی بتواند در حد مناسب و متعادل به رفع نيازهای خود بپردازد، از سويي موجب پيشگيری از مشکلات، اختلالات و نابسامانیهای جسمی و روانی میشود و از سوی ديگر مراتب رشد و شکوفايي استعدادهای او را هر چه بيشتر ميسر میسازد (ميرزابيگی، 1379: 9).
يکی از متداولترين تعاريف ارائه شده از نياز، تعريف آن به عنوان خواست يا ترجيحات افراد است. به عبارت روشـنتر خواستههـای افراد در زمينههای گوناگون، نيازهای آنها را تشکيل میدهد,(سوریانوSoriyanoo
، 1995؛74). اين تعريف ذهنی است و مشکلاتی در اندازهگيری آن وجود دارد. تعريف نياز به عنوان نقص، مشکل يا مسأله، دقيقتر از تعريف قبلی است. هرچند در اين تعريف نيز مشخص کردن حداقل سطح رضايت، کار دشواری می