مالیات بر حسب تعریف سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) پرداختی است الزامی و بلاعوض. مالیات ممکن است به شخص، مؤسسه، دارایی و غیره تعلق گیرد. چنین تعریفی پرداختهای تأمین اجتماعی را هم در بر میگیرد، حال آن که بر حسب مقررات و عرف مالیاتی ایران اصطلاح مالیات پرداختهای اخیر را شامل نمیگردد.
به مثابه یک نوع هزینه اجتماعی است که آحاد یک ملت در راستای بهرهبرداری از امکانات و منابع یک کشور موظفند آنرا پرداخت نمایند تا توانائیهای جایگزینی این امکانات و منابع فراهم شود.
مالیات در واقع انتقال بخشی از درآمدهای جامعه به دولت یا بخشی از سود فعالیتهای اقتصادی است که نصیب دولت میگردد زیرا ابزار و امکانات دست یابی به درآمد و سودها را دولت فراهم ساختهاست.
اقتصاددانان معمولاً از مالیات بر مصرف در مقابل مالیات بر درآمد حمایت میکنند، به عنوان مثال سیگار از جمله کالاهایی است که دولتها برای جلوگیری از مصرف آن مالیاتهای سنگین بر آن وضع میکنند، یا مالیات بر مصرف گازوئیل. بر اساس گزارشی که بنیاد خیریه بلومبرگ به تازگی توسط رویترز منتشر کردهاست، صنعت تنباکو ۱۰ درصد درآمدهای مالیاتی چین را به خود اختصاص داده، شرکتهای دخانیات مانند فیلیپ موریس حدود ۶ میلیون اندونزیایی را تحت استخدام دارند و به تنهایی بیش از شش میلیارد دلار مالیات غیرمستقیم به صندوق دولت میپردازد. دولتها برای جبران هزینههای خدماتی که به شهروندان انجام میدهند. از طریق وضع مالیاتی اقدام مینمایند و البته هدف از وضع مالیاتی برای اغلب کشورها جبران هزینه نیست زیرا از طریق مالیات نقدینگی دچار تغییرات میشود که بعد از جبران هزینه مهمترین عامل وضع مالیاتی میباشد.
از آنجاییکه پرداخت مالیات اجباریست و توسط نظامات حقوقی اعمال میشود برخی فلاسفه سیاست مالیات بستن را چون دزدی (یا برده داری یا نقض حقوق مالکیت)، یا استبداد میدانند و دولت را به جمعآوری مالیات از راه زور و ابزارهای اجباری متهم میکنند. اراده گرایان، آنارشیستهای فردگرا، آبجکتیویستها، آنارکو-کاپیتالیستها و لیبرترینها مالیات بستن را بمثابه تجاوز دولتی میدانند (اصل عدم تجاوز را ببینید). این دیدگاه که دموکراسی به مالیات بستن مشروعیت میبخشد را آنانی که هر نوع دولت از جمله قوانین برگزیده بهطور دمکراتیک اساساً تجاوزکارانهاند را رد میکنند. بنا بر لودویگ فن میزس، «جامعه در کل» بنا بر فردیت روشی، نباید چنین تصمیماتی بگیرد. مخالفین لیبرترین مالیات بستن مدعیند حفاظت دولتی، نظیر پلیس و نیروهای دفاعی را میتوان با جایگزینهای بازار از قبیل سازمانهای دفاعی خصوصی، سازمانهای حل اختلاف یا مشارکتهای داوطلبانه جایگزین کرد. والتر ای. ویلیمز استاد اقتصاد دانشگاه جورج میسن گفته «برنامههای باز توزیع درآمد دولتی همان نتیجهٔ دزدی را به بار میآورند. در واقع آن همانیست که یک دزد میکند؛ او درآمد را بازتوزیع میکند. تفاوت بین دولت و دزد بیشتر مسئله قانونی بودن است.»
کمونیستها و سوسیالیستها هم با مالیات بستن مخالفت کردهاند.
فهرست مطالب:
مقدمه
دامنه کاربرد
مبانی نظری مالیات بر درآمد
مبانی حسابداری مالیات بر درآمد
تفاوتهای دائمی
تفاوتهای موقت
روش های موجود در مبانی نظری مالیات بر درآمد
روش مالیات انتقالی
روش دارایی-بدهی
هزینه مالیات
نحوه محاسبه هزینه مالیات سال جاری
بدهی مالیات انتقالی
دارایی مالیات انتقالی
مالیات جاری
تقسیم سود
اندازه گیری دارائیها و بدهیهای مالیات جاری
مالیات انتقالی
محاسبه مبنای مالیاتی دارایی ها
محاسبه مبنای مالیاتی بدهی ها
مبنای مالیاتی اقلام فاقد مبلغ دفتری
مبانی مالیاتی در صورتهای مالی تلفیقی
نرخ ها و مبانی مالیاتی با توجه به قصد مدیریت
نمونه موارد رخ دهنده تفاوتهای موقتی
خلاصه آثار تفاوتهای موقتی
شناسائی مالیات انتقالی تفاوتهای موقتی
شناسائی تفاوتهای موقتی مشمول مالیات
شناسائی تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات
شناخت اولیه سرقفلی
شناخت اولیه دارائی یا بدهی
و...
به همراه مثال های حل شده مختلف در هر بخش.