لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 55صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
فصل دوم
(پیشینه تحقیق)
2-1- مقدمه:
ازبهداشت روانی تعاریف بسیار زیادی شده است که در این تحقیق به برخی از آنها اشاره می شود. سازمان بهداشت جهانی در تعریف بهداشت روانی یا سلامت فکر گفته است : سلامت فکر عبارتست از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانی فر، 1370).در این تعریف اساسی بهداشت روانی سازگاری با دیگران و محیط زندگی است که فرد می کوشد راه درست یا مناسب زندگی کردن در یک محیط معین و با آنها که با او زندگی می کنند را کشف و به کار بگیرد. به عبارت دیگر، این که چگونه با نیازهای متفاوت خود کنار بیاید و با تدبیر منطقی خود را با محیطی که الزاما همه عوامل آن به نفع او نیست تطبیق دهد بسیار پراهمیت است. این تطبیق ممکن است از طریق تغییر در خود، در صورت امکان در محیط فیزیکی یا جامعه انجام می گیرد.نمی توان آنها را به سهولت آسیب های جسمانی مورد مطالعه قرار داد(میلانی فر، 1370).کاپلان و بارونBarron
(1952) می گویندبهداشت روانی حالت خاصی از روان است که سبب بهبود، رشد و کمال شخصیت انسان می گردد و به فرد کمک می کند که با خود ودیگران سازگاری داشته باشد (میلانی فر،1373).کاپلان و بارون، علاوه بر موضوع سازگاری، به جنبه کیفی رشد و کمال شخصیت و به تعادل رسیدن آن توجه می کنند.مزلو بهداشت روانی را حاصل تامین نیازها و شکوفا شدن استعدادهای ذاتی انسانها می داند. اریک فروم سلامت فکر را نیل به بلوغ بر اساس خصوصیات و قوانین طبعیت آدمی می داند .بهداشت روان بخشی جدائی ناپذیر از بهداشت عمومی است که فرد را از عناصر شناختی، عاطفی و همچنین از توانایی های خود در ایجاد رابطه با دیگران آگاه می گرداند. انسان با داشتن تعادل روانی، بهتر می تواند بر استرس های زندگی فائق آید، کارهای روزانه را پربارتر و سودمندتر گرداند و فرد مفیدی برای جامعه باشد.پاردایم غالب قرن گذشته برای میزان وقوع و سیر مشکلات جسمی از منظره زیست پزشکی بوده است. این
دیدگاه اثر مهمی بر پیشگیری و مهار مشکلات جسمی داشته است . در واقع در نیمه اول قرن بیستم نتایج موفقیت آمیز زیادی در کاهش بیماری های مختلف مرگ و میر به دست آمده است. با این حال عوامل اصلی به وجود آورنده مرگ و معلولیت در آغاز قرن 20 متفاوت از گذشته است(ولاندرlandr
،2000).تمایز بین روان شناختی و جسمی پزشکی را با گسترش مرزهای دانش امری بیهوده می دانند و معتقدند تحولات جدید در حوزه ایمنی شناسی عصبی روانی یا در حوزه رابطه بین عوامل ژنتیکی و رفتاری تنها بخشی از حقیقت برای روانشناسان است و استفاده از این اصول برای بیماران با ا ختلال های جسمانی مختلف الهام بخش بوده است (کپتین و وینمن ،2004).امروز سلامت روان توجه روزافزون محققان شاخه های علوم را به خود جلب کرده و به تبع آن شمار قابل توجهی از پژوهش ها را به خود اختصاص داده است . از این روست که می توان در ادبیات سلامت از تعاریف متعدد با روی آوردهایی متکثر سراغ گرفت(چاهن ،2000).شفیع آبادی سلامت روانی را داشتن هدفی انسانی در زندگی، سعی در حل عاقلانه مشکلات، سازش با محیط اجتماعی بر اساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمان کار ی و مسئولیت پیروی از اصل نیکوکاری و خیرخواهی می داند(شفیع آبادی وناصری 1365).
مفهوم سلامت روان یا سلامت روان شناختی، جنبه ای از مفهوم کلی سلامت جسمی، روانی و اجتماعی است، سلامت روانی علاوه بر بدن سالم، به محیط و شرایط زندگی سالم نیاز دارد. (خدا رحیمی،1374). هدف اصلی سلامت روانی کمک به همۀ افراد در رسیدن به زندگی کامل تر، شادتر،هماهنگ تر، شناخت وسیع و پیشگیری از بروز اختلالات خلقی، عاطفی و رفتاری است . مقابله بابیماریهای روانی برای ایجاد جامعه سالم از وظایف اصلی دو لت ها و افراد جامعه است و هر اجتماع که خواستار بهزیستی و شادکامی افراد خود است ، باید مردم سازگار و هماهنگ پرورش دهد(میلانی فر،1378). به عقیدۀ آدلر( 1973 )، سلامت روان یعنی داشتن اهداف مشخص، روابط خانو ادگی و اجتماعی مطلوب، کمک به همنوعان و کنترل عواطف و احساسات خود است. الگوی ر اجرز از شخصیت سالم و سلامت روان ، انسانی است، بسیار کارآمد و با کنش و کارکردکامل که از تمام تواناییها و استعدادهایش بهره می گیرد و دارای ویژگیهایی
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 55صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
فصل دوم
(پیشینه تحقیق)
2-1- مقدمه:
ازبهداشت روانی تعاریف بسیار زیادی شده است که در این تحقیق به برخی از آنها اشاره می شود. سازمان بهداشت جهانی در تعریف بهداشت روانی یا سلامت فکر گفته است : سلامت فکر عبارتست از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانی فر، 1370).در این تعریف اساسی بهداشت روانی سازگاری با دیگران و محیط زندگی است که فرد می کوشد راه درست یا مناسب زندگی کردن در یک محیط معین و با آنها که با او زندگی می کنند را کشف و به کار بگیرد. به عبارت دیگر، این که چگونه با نیازهای متفاوت خود کنار بیاید و با تدبیر منطقی خود را با محیطی که الزاما همه عوامل آن به نفع او نیست تطبیق دهد بسیار پراهمیت است. این تطبیق ممکن است از طریق تغییر در خود، در صورت امکان در محیط فیزیکی یا جامعه انجام می گیرد.نمی توان آنها را به سهولت آسیب های جسمانی مورد مطالعه قرار داد(میلانی فر، 1370).کاپلان و بارونBarron
(1952) می گویندبهداشت روانی حالت خاصی از روان است که سبب بهبود، رشد و کمال شخصیت انسان می گردد و به فرد کمک می کند که با خود ودیگران سازگاری داشته باشد (میلانی فر،1373).کاپلان و بارون، علاوه بر موضوع سازگاری، به جنبه کیفی رشد و کمال شخصیت و به تعادل رسیدن آن توجه می کنند.مزلو بهداشت روانی را حاصل تامین نیازها و شکوفا شدن استعدادهای ذاتی انسانها می داند. اریک فروم سلامت فکر را نیل به بلوغ بر اساس خصوصیات و قوانین طبعیت آدمی می داند .بهداشت روان بخشی جدائی ناپذیر از بهداشت عمومی است که فرد را از عناصر شناختی، عاطفی و همچنین از توانایی های خود در ایجاد رابطه با دیگران آگاه می گرداند. انسان با داشتن تعادل روانی، بهتر می تواند بر استرس های زندگی فائق آید، کارهای روزانه را پربارتر و سودمندتر گرداند و فرد مفیدی برای جامعه باشد.پاردایم غالب قرن گذشته برای میزان وقوع و سیر مشکلات جسمی از منظره زیست پزشکی بوده است. این
دیدگاه اثر مهمی بر پیشگیری و مهار مشکلات جسمی داشته است . در واقع در نیمه اول قرن بیستم نتایج موفقیت آمیز زیادی در کاهش بیماری های مختلف مرگ و میر به دست آمده است. با این حال عوامل اصلی به وجود آورنده مرگ و معلولیت در آغاز قرن 20 متفاوت از گذشته است(ولاندرlandr
،2000).تمایز بین روان شناختی و جسمی پزشکی را با گسترش مرزهای دانش امری بیهوده می دانند و معتقدند تحولات جدید در حوزه ایمنی شناسی عصبی روانی یا در حوزه رابطه بین عوامل ژنتیکی و رفتاری تنها بخشی از حقیقت برای روانشناسان است و استفاده از این اصول برای بیماران با ا ختلال های جسمانی مختلف الهام بخش بوده است (کپتین و وینمن ،2004).امروز سلامت روان توجه روزافزون محققان شاخه های علوم را به خود جلب کرده و به تبع آن شمار قابل توجهی از پژوهش ها را به خود اختصاص داده است . از این روست که می توان در ادبیات سلامت از تعاریف متعدد با روی آوردهایی متکثر سراغ گرفت(چاهن ،2000).شفیع آبادی سلامت روانی را داشتن هدفی انسانی در زندگی، سعی در حل عاقلانه مشکلات، سازش با محیط اجتماعی بر اساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمان کار ی و مسئولیت پیروی از اصل نیکوکاری و خیرخواهی می داند(شفیع آبادی وناصری 1365).
مفهوم سلامت روان یا سلامت روان شناختی، جنبه ای از مفهوم کلی سلامت جسمی، روانی و اجتماعی است، سلامت روانی علاوه بر بدن سالم، به محیط و شرایط زندگی سالم نیاز دارد. (خدا رحیمی،1374). هدف اصلی سلامت روانی کمک به همۀ افراد در رسیدن به زندگی کامل تر، شادتر،هماهنگ تر، شناخت وسیع و پیشگیری از بروز اختلالات خلقی، عاطفی و رفتاری است . مقابله بابیماریهای روانی برای ایجاد جامعه سالم از وظایف اصلی دو لت ها و افراد جامعه است و هر اجتماع که خواستار بهزیستی و شادکامی افراد خود است ، باید مردم سازگار و هماهنگ پرورش دهد(میلانی فر،1378). به عقیدۀ آدلر( 1973 )، سلامت روان یعنی داشتن اهداف مشخص، روابط خانو ادگی و اجتماعی مطلوب، کمک به همنوعان و کنترل عواطف و احساسات خود است. الگوی ر اجرز از شخصیت سالم و سلامت روان ، انسانی است، بسیار کارآمد و با کنش و کارکردکامل که از تمام تواناییها و استعدادهایش بهره می گیرد و دارای ویژگیهایی
word