استفهام انکاری و استفهام تاکیدی و انواع مصدر هفتم هشتم نهم و کنکوری ها

پرسش انکاری (استفهام انکاری)

 در شعر فارسی، اغلب جمله هایی که در آنها به ظاهر پرسش مطرح می شود، در واقع پرسشی نیستند بلکه می خواهند خبر یا دستوری را با تاکید بیش تر بیان کنند؛ به چنین جمله هایی پرسشی منفی یا استفهام انکاری می گویند. 

  • مور، چه می داند که بر دیواره ی اهرام می گذرد یا بر خشتی خام    (چه می داند= نمی داند)          موسوی گرمارودی
  • تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون/ کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد؟        حافظ

کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد؟ = به کوی حقیقت نمی توانی گذر کنی(راه یابی).

همان طور که گفتم گاهی، منظور از پرسش، بیان دستور است.

 

  • پیام است از مرگ موی سپید / به بودن چه داری تو چندین امید؟        فردوسی

چه (چرا ) داری تو چندین امید؟ = چندین امید نداشته باش.

گاهی لازم است هنگام معنا کردن جمله ی پرسشی منفی، از «باید» یا «نباید» استفاده کنیم.

 

 

  • چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم؟ / که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را        شهریار

چه (چرا) زنم ... دم؟ = نباید دم بزنم.

  • گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز / که خیمه سایه ی ابر است و بزمگه لب کشت[1]         حافظ

چرا نزند؟ = باید بزند(«کِشت » خواندید یا «کُشت»؟ )

  • چه سازی و درمان این کار چیست؟ / بر این رفته تا چند خواهی گریست؟         فردوسی

در مصراع اول، مقصود شاعر از جمله ی پرسشی، واقعاً بیان پرسش است. (چه قصدی داری و درمان این کار چیست؟) اما در مصراع دوم استفهام انکاری دیده می شود؛ براین رفته تا چند خواهی گریست؟= برای این رفته (مرده) نباید بیش از این گریه کنی (گریه کردن کافی است.)

 در پرسش انکاری، پرسش به صورت مثبت و پاسخ منفی است. در پرسش تاکیدی، پرسش منفی و پاسخ مثبت است. آیا پایان کار همۀ ما مرگ نیست؟ بله، هست.( پرسش تاکیدی )

تمرین : در کدام یک از بیت های زیر جمله ی پرسشی منفی (استفهام انکاری) دیده نمی شود؟

  • 1- تا چند زمین نهاد بودن / سیلی خور خاک و باد بودن؟                                               نظامی
  • 2- گردن چه نهی به هر قفایی[2] / راضی چه شوی به هر جفایی؟                                نظامی
  • 3- تهمتن چنین داد پاسخ که نام / چه پرسی؟ کز این پس نبینی تو کام                           فردوسی
  • 4- که گفتت برو دست رستم ببند؟ / نبندد مرا دست چرخ بلند                                        فردوسی
  • 5- چه باید مرا جنگ زابلستان / و گر جنگ ایران و کابلستان؟                                          فردوسی
  • 6- که ای نفس، من درخور آتشم / به خاکستری روی درهم کشم؟                                  سعدی
  •  7- اگر هفت کشور به شاهی تو راست / چرا رنج و سختی همه بهر ماست؟                    سعدی    
  • 8-  بگفتا حکایت کن ای نیک بخت / که چون (چگونه) سهل شد بر تو این کارِ سخت؟           سعدی

پاسخ:

در بیت های چهارم، هفتم و هشتم پرسش منفی دیده نمی شود.

 



[1] - معنای بیت: گدایی چون من که امروز به جای سایه ی خیمه پادشاهی، ابر بر سر او سایه افکنده است و بزمگاه او لب کشتزاران سرسبز است، نباید خود را از پادشاهان کم تر بینگارد و حق دارد که ادعای پادشاهی کند(مانند پادشاهان خوشبخت و بی نیاز است).

[2]- قفا: در این جا یعنی «پس گردنی»

تعداد    23  اسلاید وفایل پاورپوینت در حالت به صورت فشرده در قالب  winzipقابل دانلود می باشد.

فایل پاورپوینت است با برنامه آفیس باز می شود

پرسش انکاری (استفهام انکاری) در شعر فارسی، اغلب جمله هایی که در آنها به ظاهر پرسش مطرح می شود، در واقع پرسشی نیستند بلکه می خواهند خبر یا دستوری را با تاکید بیش تر بیان کنند؛ به چنین جمله هایی پرسشی منفی یا استفهام انکاری می گویند. مور، چه می داند که بر دیواره ی اهرام می گذرد یا بر خشتی خام (چه می داند= نمی داند) موسوی گرمارودی تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون/ کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد؟ حافظ کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد؟ = به کوی حقیقت نمی توانی گذر کنی(راه یابی). همان طور که گفتم گاهی، منظور از پرسش، بیان دستور است. پیام است از مرگ موی سپید / به بودن چه داری تو چندین امید؟ فردوسی چه (چرا ) داری تو چندین امید؟ = چندین امید نداشته باش. گاهی لازم است هنگام معنا کردن جمله ی پرسشی منفی، از «باید» یا «نباید» استفاده کنیم. چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم؟ / که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را شهریار چه (چرا) زنم ... دم؟ = نباید دم بزنم. گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز / که خیمه سایه ی ابر است و بزمگه لب کشت[1] حافظ چرا نزند؟ = باید بزند(«کِشت » خواندید یا «کُشت»؟ ) چه سازی و درمان این کار چیست؟ / بر این رفته تا چند خواهی گریست؟ فردوسی در مصراع اول، مقصود شاعر از جمله ی پرسشی، واقعاً بیان پرسش است. (چه قصدی داری و درمان این کار چیست؟) اما در مصراع دوم استفهام انکاری دیده می شود؛ براین رفته تا چند خواهی گریست؟= برای این رفته (مرده) نباید بیش از این گریه کنی (گریه کردن کافی است.) در پرسش انکاری، پرسش به صورت مثبت و پاسخ منفی است. در پرسش تاکیدی، پرسش منفی و پاسخ مثبت است. آیا پایان کار همۀ ما مرگ نیست؟ بله، هست.( پرسش تاکیدی ) تمرین : در کدام یک از بیت های زیر جمله ی پرسشی منفی (استفهام انکاری) دیده نمی شود؟ 1- تا چند زمین نهاد بودن / سیلی خور خاک و باد بودن؟ نظامی 2- گردن چه نهی به هر قفایی[2] / راضی چه شوی به هر جفایی؟ نظامی 3- تهمتن چنین داد پاسخ که نام / چه پرسی؟ کز این پس نبینی تو کام فردوسی 4- که گفتت برو دست رستم ببند؟ / نبندد مرا دست چرخ بلند فردوسی 5- چه باید مرا جنگ زابلستان / و گر جنگ ایران و کابلستان؟ فردوسی 6- که ای نفس، من درخور آتشم / به خاکستری روی درهم کشم؟ سعدی 7- اگر هفت کشور به شاهی تو راست / چرا رنج و سختی همه بهر ماست؟ سعدی 8- بگفتا حکایت کن ای نیک بخت / که چون (چگونه) سهل شد بر تو این کارِ سخت؟ سعدی پاسخ: در بیت های چهارم، هفتم و هشتم پرسش منفی دیده نمی شود. [1] - معنای بیت: گدایی چون من که امروز به جای سایه ی خیمه پادشاهی، ابر بر سر او سایه افکنده است و بزمگاه او لب کشتزاران سرسبز است، نباید خود را از پادشاهان کم تر بینگارد و حق دارد که ادعای پادشاهی کند(مانند پادشاهان خوشبخت و بی نیاز است). [2]- قفا: در این جا یعنی «پس گردنی»

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید