لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (..pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 298 صفحه
قسمتی از متن PowerPoint (..pptx) :
فصل اول زیبایی آفرینش جهان جمله فروغ روی حق دان حق اندر وی ز پیدایی است پنهان زنگ آفرینش اندرز پدر چشمه ی معرفت جلوه ی روی خدا روان خوانی:ای کمیل زنگ آفرینش صبح یک روز نو بهاری بود روزی از روزهای اول سال بچه ها درکلاس جنگل سبز جمع بودند دور هم خوش حال بچه ها گرم گفت وگو بودند باز هم در کلاس غوغا بود هریکی برگ کوچکی در دست باز انگار زنگ انشابود تا معلم زگرد راه رسید گفت با چهره ای پر از خند ه باز موضوع تازه ای داریم آرزوی شما در آینده شبنم از روی برگ گل برخاست گفت می خواهم آفتاب شوم ذره ذره به آسمان بروم ابر باشم دوباره آب شوم دانه آرام بر زمین غلتید رفت وانشای کوچکش را خواند گفت باغی بزرگ خواهم شد تا ابد سبز سبز خواهم ماند غنچه هم گفت گرچه دل تنگم مثل لبخند باز خواهم شد با نسیم بهار وبلبل باغ گرم راز ونیاز خواهم شد جوجه گنجشک گفت :می خواهم فارغ از سنگ بچه ها باشم روی هر شاخه جیک جیک کنم دردل آسمان رها باشم جوجه ی کوچک پرستو گفت: کاش با باد رهسپار شوم تا افق های دور کوچ کنم باز پیغمبر بهار شوم جوجه های کبوتران گفتند: کاش می شد کنار هم باشیم توی گلدسته های یک گنبد روز وشب زائر حرم باشیم زنگ تفریح را که زنجره زد باز هم در کلاس غوغا شد هر یک از بچه ها به سویی رفت ومعلم دوباره تنها شد باخودش زیر لب چنین می گفت : آرزوهایتان چه رنگین است! کاش روزی به کام خود برسید بچه ها آرزوی من این است!
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (..pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 298 صفحه
قسمتی از متن PowerPoint (..pptx) :
فصل اول زیبایی آفرینش جهان جمله فروغ روی حق دان حق اندر وی ز پیدایی است پنهان زنگ آفرینش اندرز پدر چشمه ی معرفت جلوه ی روی خدا روان خوانی:ای کمیل زنگ آفرینش صبح یک روز نو بهاری بود روزی از روزهای اول سال بچه ها درکلاس جنگل سبز جمع بودند دور هم خوش حال بچه ها گرم گفت وگو بودند باز هم در کلاس غوغا بود هریکی برگ کوچکی در دست باز انگار زنگ انشابود تا معلم زگرد راه رسید گفت با چهره ای پر از خند ه باز موضوع تازه ای داریم آرزوی شما در آینده شبنم از روی برگ گل برخاست گفت می خواهم آفتاب شوم ذره ذره به آسمان بروم ابر باشم دوباره آب شوم دانه آرام بر زمین غلتید رفت وانشای کوچکش را خواند گفت باغی بزرگ خواهم شد تا ابد سبز سبز خواهم ماند غنچه هم گفت گرچه دل تنگم مثل لبخند باز خواهم شد با نسیم بهار وبلبل باغ گرم راز ونیاز خواهم شد جوجه گنجشک گفت :می خواهم فارغ از سنگ بچه ها باشم روی هر شاخه جیک جیک کنم دردل آسمان رها باشم جوجه ی کوچک پرستو گفت: کاش با باد رهسپار شوم تا افق های دور کوچ کنم باز پیغمبر بهار شوم جوجه های کبوتران گفتند: کاش می شد کنار هم باشیم توی گلدسته های یک گنبد روز وشب زائر حرم باشیم زنگ تفریح را که زنجره زد باز هم در کلاس غوغا شد هر یک از بچه ها به سویی رفت ومعلم دوباره تنها شد باخودش زیر لب چنین می گفت : آرزوهایتان چه رنگین است! کاش روزی به کام خود برسید بچه ها آرزوی من این است!
فرمت فایل پاورپوینت می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد