کد فایل 1244953
قیمت: 25٬000 تومان
حکایت ازباب سوم فضیلت قناعت گلستان سعدی دو امیر زاده در مصر بودند یکی علم آموخت و دیگر مال اندوخت. عاقبه الاَمر این یکی علاّمه عصر گشت و آن دگر عزیز مصر شد. باری توانگر به چشم حقارت در درویش فقیه نظر کرد و گفت: من به سلطنت رسیدم و این همان گونه در مسکنت بمانده است. گفت ای برادر شکر نعمت باری عزّ ا