کد فایل 1222807
قیمت: 52٬000 تومان
سکه طلا سال ها بود که خووان دزدی می کرد شبی از شب هالابه لای درخت ها نوری را دید جلو رفت و به کلبه ای رسید از لای در داخل کلبه را نگاه کرد پیرزنی پشت یک میز چوبی نشسته بود خووان آنچه را که می دید باور نمی کرد یک سکه طلا در دست های پیرزن می درخشیدصدای پیرزن را شنید که می گفت «من ثروتمندترین آدم دنیا