کد فایل 1214021
قیمت: 35٬000 تومان
بنام خدا تهی دست دختری خرد به مهمانی رفت در صف دخترکی چند خزید آن یک افکند برابروی گره وین یکی جامه به یک سوی کشید این یکی وصله زانوش نمود وان به پیراهن تنگش خندید آن ز ژولیدگی مویش گفت وین زبیرنگی رویش پرسید گرچه آهسته سخن می گفتند همه را گوش فرا داد وشنید گفت خندید به افتاده سپهر زان ش