بررسي رابطه بين تفکر سيستمي با مديريت دانش در بين کارکنان آموزش و پرورش شهرستان رامسر

بررسي رابطه بين تفکر سيستمي با مديريت دانش در بين کارکنان آموزش و پرورش

تعداد صفحه: 90
فرمت فايل: ورد DOC
قابليت ويرايش دارد


1-1- مقدمه 7
2-1- بيان مساله 8
3-1- اهداف تحقيق 9
5-1- فرضيات تحقيق 10
6-1- روش پژوهش 10
7-1- روش گردآوري اطلاعات 10
8-1- روش تجزيه و تحليل اطلاعات 11
9-1- تعريف واژگان و اصطلاحات تخصصي 11
1-9-1- مديريت دانش 11
2-9-1- تفکر سيستمي 12
1-2- مقدمه 14
2-2- تعريف مديريت دانش 14
3-2- آغاز مديريت دانش 19
4-2- روند تاريخي حرکت سازمان‌ها به سوي سازمان‌هاي دانش‌محور 21
5-2- مدل مديريت دانش نوناكا 24
6-2- دانش سازماني و انواع آن 27
7-2- تعريف سيستم 29
1-2-2- سيستم چيست؟ 32
2-7-2- محيط سيستم 33
3-7-2- سيستم بسته 34
4-7-2- حالت سيستم 34
5-7-2- سيستم ايستا 34
6-7-2- سيستم ديناميک 35
7-7-2- سيستم هومواستاتيک 35
8-2- تفکر سيستمي 35
1-8-2- تعريف پيتر سنج از تفکر سيستمي 36
9-2- تاريخچه نظريه سيستم‌ها 37
1-9-2- تحولات دانشگاه: 37
2-9-2- تحولات متدولوژي علم 40
10-2- نظريه سيستم‌ها 41
11-2- تفکر سيستمي و سيستم‌هاي متفکر 42
12-2- سازمان در قالب سيستم (ديدگاه مديريتي به سيستم‌ها) 44
13-2- بررسي متغيرهاي موثر بر سيستم‌پذيري (وجود تفکر سيستمي در کارکنان و مديران) 45
1-13-2- اجزاي سازمان در نگرش سيستمي 45
14-2- مرور ادبيات تفکر سيستمي 46
فصل سوم: روش‌شناسي پژوهش 52
1-3- مقدمه 53
2-3- روش پژوهش 53
4-3- نوع پژوهش 54
5-3- مراحل انجام پژوهش 55
6-3- قلمرو پژوهش 55
7-3- جامعه آماري 55
8-3- روش گردآوري اطلاعات 56
9-3- روايي و پايايي ابزار مورد استفاده 56
3.9.1. پايايي 57
10-2- روش تجزيه و تحليل داده‌ها 58
فصل چهارم: تجزيه و تحليل داده‌ها 59
1-4- مقدمه 60
4-4- بررسي توصيفي شاخص‌هاي تفکر سيستمي 60
5-4- آمار استنباطي 65
6-4- بررسي فرضيه‌هاي تحقيق 65
1-6-4- فرضيه اصلي 65
2-6-4- فرضيه فرعي اول 66
3-6-4- بررسي زير شاخص‌هاي عوامل اقتضايي تفکر سيستمي 66
4-6-4- فرضيه سوم 67
7-4- رتبه‌بندي شاخص‌ها 69
1-7-4- رتبه بندي شاخص‌هاي عامل تفکر سيستمي 69
فصل پنجم: بحث و نتيجه‌گيري 71
1-5- مقدمه 72
2-5- نتيجه‌گيري از فرضيات اصلي 72
3-5- پيشنهادهاي پژوهش 76
1-3-5- پيشنهادهاي حاصل از تحقيق 76
2-3-5- محدوديت‌هاي پژوهش 77
منابع و مواخذ 79



فصل اول: کليات


1-1- مقدمه
نياز جامعه به جامع‌نگري نسبت به امور - چه در سطح خرد و چه در سطح کلان- تنها با توجه به ناکارآمدي و ناهنجاري‌هاي موجود مي‌تواند بديهي انگاشته شود. چرا که فقدان يکپارچه‌نگري، سامان کارها و سازمان را به هم خواهد ريخت. در حالي که تجهيز به تفکر سيستمي و به کارگيري آن عاملي اساسي براي شناخت محسوب مي‌شود. هدف تفکر سيستمي ايجاد انگيزه يادگيري به منظور خلق بينشي مشترک براي تصميم‌گيري درست و آگاهانه است. امروزه شناخت اين تفکر و تجهيز به آن ضرورتي براي درک بهتر پديده‌ها به شمار مي‌رود که ضرورت داشتن چنين تفکر و بينشي در سازمان‌ها بيشتر احساس مي‌شود زيرا در صورت فقدان يکپارچگي، سازمان به هدف خود نائل نمي‌گردد. ساختار سيستماتيک به معني ارتباطات دروني و کليدي عوامل با يکديگر است، که بر روي رفتار مجموعه در طول زمان اثر مي‌گذارد. نکته بسيار حائز اهميت اين است که زماني که از لفظ ساختار سيستميک صحبت به ميان مي‌آيد، منظور تنها ساختار خارج از وجود تک تک افراد نيست. طبيعت سيستم‌هايي که انسان‌ها در آن دخيل هستند، بسيتر ظريف و پيچيده است. چرا که ما جزئي از ساختار آن هستيم. اين مطلب بدان معني است که ما معمولا قدرت لازم را دارا هستيم تا ساختاري که درون آن فعاليت مي‌کنيم را تغيير دهيم. اگر چه در اکثر مواقع توان درک اين قابليت را نداريم، در حقيقت معمولا قادر به دريافتن نحوه عملکرد ساختارها نمي‌باشيم و اغلب احساسمان چنين است که وادار به انجام عملي شده‌ايم.
مديرت دانش يک مدل تجاري ميان رشته‌اي است که با همه جوانب دانش شامل خلق، کدگذاري، تسهيم و استفاده از دانش براي ارتقاي يادگيري و نوآوري در بافت سازمان سروکار دارد. مديريت دانش، هم با ابزارهاي تکنولوژيکي و هم با روش‌هاي جاري سازماني شمال توليد دانش جديد، کسب دانش با ارزش از منابع خارجي، استفاده از اين دانش در تصميم‌گيري، وارد کردن دانش در فرآيندها، محصولات و خدمات، کدگذاري اطلاعات در اسناد و مدارک، نرم‌افزارها و پايگاه داده‌ها، تسهيل رشد دانش، انتقال دانش به ساير بخش‌هاي سازمان و درنهايت اندازه‌گيري دارايي‌هاي دانشي و اثرگذاري مديريت دانش سروکار دارد (لئونارد ، 2007). در اين فصل به مواردي از قبيل، بيان مساله، اهداف پزوهش، سوالات پژوهش، فرضيات پژوهش، روش پژوهش و روش تجزيه و تحليل داده‌ها پرداخته خواهد شد.
2-1- بيان مساله
امروزه با پيچيدگي رقابت، نوآوري به عنوان يکي از مزيت‌هاي اصلي براي حيات شرکت‌ها محسوب مي‌شود. همه سازمان‌ها براي بقا نيازمند ايده‌هاي نو و بديع هستند. ايده‌هاي نو و بديع همچون روحي در کالبد سازمان دميده مي‌شود و آن را از نيستي و فنا نجات مي‌دهد. ظهور نوآوري دانش نه تنها سازمان را قادر مي‌سازد نسبت به رقبا مزيت رقابتي به دست آورند بلکه ابزار سودمندي را براي ارتقاي عملکرد سازماني ارائه مي‌کند. دانش به عنوان منبع عمده براي نوآوري و بهره‌وري سازماني از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار است. هدف عمده مديريت دانش ايجاد سازماندهي محيطي است که درآن افراد دانش خود را توسعه داده‌، با يکديگر تبادل نموده، دانش ديگران را با دانش خود ترکيب کرده و نهايتا آن را به کار ببندند. کاربرد دانش به نوبه خود به نوآوري سازمان منجر خواهد شد، از اين رو است که مديريت دانش غالبا به عنوان منبع و مرجع اصلي نوآوري شناخته شده است و از الزامات اساسي فرآيند نوآوري در سازمان، محسوب مي‌شود.
به دنبال اهميت دارايي‌هاي دانشي، لزوم توجه سازمان‌ها به مديريت دارايي‌هاي دانشي خود، بيش از پيش فزوني يافته است (احمدپور دارياني, 1381). در بيشتر سازمان‌ها به دليل فقدان سيستمي که اولا کارکنان را به مستند کردن تجارب و دانايي‌هاي کاري خود وادار کند و ثانيا قادر باشد تا شرح مشاغل را با اطلاعات علمي روز تنظيم کند و در اختيار کارکنان قرار دهد، دستيابي به دانش لازم براي اجراي نقش‌ها و وظايف مختلف تا اندازه‌اي مشکل به نظر مي‌رسد (برور, 1383).
مديريت دانش رويکردي ساخت‌يافته است که رويه‌هايي براي شناسايي، ارزيابي، سازماندهي، ذخيره‌سازي و به کارگيري دانش به منظور تامين نيازها و اهداف سازمان را در خود جاي مي‌دهد (دانپورت & پروساک, 1379).
مشورهاي جهان با تکيه بر نوآوري، در پي افزايش بهره‌وري و بهبود وضعيت اقتصادي هستند و يکي از دلايل عمده اين توجه، وجود رقابت فزاينده بين جوامع است. انعطاف‌پذيري و واکنش سريع در برابر شرايط متغير محيطي، استفاده بهتر از منابع انساني و دانش موجود در نزد آن‌ها و همچنين اتخاذ تصميمات بهتر، دستاوردهاي مديريت دانش براي سازمان‌هاي امروزين است. ادبياتت مديريت دانش، نوآوري را به عنوان عامل حياتي براي شرکت‌ها در جهت ايجاد ارزش و حفظ مزيت رقابتي در محيط بشدت پيچيده و پوياي امرزوي قلمداد مي‌کند. ابداعات نوآوري گرايش بسيار شديدي به دانش، تخصص و تعهدات کارکنان به عنوان ورودي‌هاي کليدي در فرآيند خلق ارزش دارد. اين در حالي است که شرکت‌ها با نوآوري‌پذيري بالاتر، در پاسخ به تغييرات محيطي و همچنين گسترش قابليت‌هاي جديد که به آنها براي دستيابي به عملکرد بالاتر کمک مي‌کند، موفق‌تر خواهند شد. از طرف ديگر ديدگاه دانش محور، شرکت‌ها را به عنوان مخازن دانش و شايستگي مجسم مي‌کند. اين مقاله سعي مي‌کند رابطه بين مديريت دانش و تفکر سيستمي را در سازمان آموزش و پرورش مورد بررسي قرار دهد.
3-1- اهداف تحقيق
هر تحقيقي براي رسيدن به هدفي در جامعه صورت مي گيرد، زيرا پژوهش و کنجکاوي از تمايلات بشر است و اين حس باعث دست يابي به راه حل هاي مفيد و مناسب در مقابل مسائل مطرح شده است.
هدف اصلي از اين پژوهش بررسي ارتباط بين تفکر سيستمي و مديريت دانش در سازمان آموزش و پرورش مي‌باشد.
5-1- فرضيات تحقيق
- بين تفکر سيستمي و مديريت دانش در سازمان آموزش و پرورش ارتباط معني‌داري وجود دارد.
- بين عوامل اقتضائي تفکر سيستمي با مديريت دانش در سازمان آموزش و پرورش ارتباط معني‌داري وجود دارد.
- بين عوامل بنيادي تفکر سيستمي با مديريت دانش در سازمان آموزش و پرورش ارتباط معني‌داري وجود دارد.
6-1- روش پژوهش
روش تحقيق به کار رفته در اين پژوهش را مي‌توان بر حسب هدف يک تحقيق کاربردي به شمار آورد. چرا که نتايج بدست آمده مي‌تواند براي موسسات مورد مطالعه قابل استفاده باشد. بر حسب نوع پژوهش، اين پژوهش را مي‌توان يک پژوهش توصيفي به شمار آورد. همچنين بر اساس روش پژوهش نيز مي‌توان اين پژوهش را يک پژوهش ميداني دانست.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید