تحقیق در مورد داستان يوسف و زليخا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏داستان يوسف و زليخا:
‏داستان يوسف و زليخا: قرآن داستانهايى را كه در آنها رد پايى از مسائل عشقى و جنسى ديده مى شود، در نهايت متانت و در ((هاله اى از تقدس و اشارات لطيف و بديع )) طرح و بيان مى كند و از ميان اين داستانها مى توان به داستان عشقى يوسف و زليخا اشاره كرد كه فرازى از داستان يوسف (ع ) را در سوره اى كه به همين نام آمده دربر گرفته است ؛ ((داستانى كه از عشق سوزان و آتشين يك زن زيباى هوس آلود با جوانى ماهرو و يكدل سخن مى گويد. گويندگان و نويسندگان هنگامى كه با اين گونه صحنه ها روبرو مى شوند، يا ناچارند براى ترسيم چهره قهرمانان و صحنه هاى اصلى داستان جلوى زبان و يا قلم را رها نموده و به اصطلاح حق سخن را ادا كنند - گو اينكه هزار گونه تعبيرات تحريك آميز يا زننده و غيراخلاقى به ميان آيد - و يا مجبور مى شوند براى حفظ نزاكت و عفت زبان و قلم ، پاره اى از صحنه ها را در پرده اى از ابهام بپيچند و به خوانندگان و شنوندگان به طور سربسته تحويل دهند... ولى قرآن در ترسيم صحنه هاى حساس اين داستان به طرز شگفت انگيزى "دقت در بيان " را با "متانت و عفت " به هم آميخته و بدون اينكه از ذكر وقايع چشم بپوشد و اظهار عجز كند، تمام اصول اخلاق و عفت را نيز به كار بسته است )). به همين دليل قرآن در مقدمه داستان آن را زيباترين داستان خوانده و در امتيازبندى داستانها بهترين امتياز را به اين داستان مى دهد و مى فرمايد: ((نحن نقص عليك احسن القصص )) (ما بهترين داستان را به زيباترين اسلوب براى تو بازگو مى كنيم ). ((قصه يوسف به آن طريق كه قرآن سروده بهترين سراييدن است ، زيرا با اينكه قصه عاشقانه است طورى بيان كرده كه ممكن نيست كسى چنين داستانى را عفيف تر و پوشيده تر از آن بسرايد)). اين فراز از داستان يوسف (ع ) در قرآن را مى آوريم تا بتوانيم نكات زيباى هنرى و ظرافتهاى ادبى و اخلاقى آن را كه با بيانى شيوا و تعابيرى زيبا آمده است ، بررسى كنيم و زبان به تحسين اعجاز هنرى آن بگشاييم . قرآن اين فراز از داستان را اين گونه آغاز مى كند: ((و راودته التى هو فى بيتها عن نفسه و غلقت الابواب و قالت هيت لك قال معاذ الله انه ربى احسن مثواى انه لايفلح الظالمون .)) و آن زنى كه يوسف در خانه وى بود، از او تمناى كامجويى كرد و درها را بست و گفت : بيا. گفت : پناه مى برم به خدا كه مربى من است و منزلت مرا نيكو داشته است ، كه ستمگران رستگار نمى شوند. از نكته هاى قابل تاءمل در اين داستان كه نظر انديشمندان مسلمان و مفسران قرآن را به خود جلب نموده است و به اعجاز هنرى آن پرداخته اند، آيه فوق است . استاد جعفر سبحانى پيرامون هنر قصه گويى در سوره يوسف و اينكه اين آيه چگونه با حفظ عفت و عدم پرده درى به يك مساءله جنسى و كامجويى پرداخته است

 

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید