لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
فرهنگ چيست ؟
نگاهي از بام تيره و هوس آلود سده بيست به روزگاران گذشته ،جهان را پهنه دگرگونيهاي بيشمار نشان مي دهد . دگرگونيهايي كه گاه نابودي و نامرادي ، و زماني اميد و كامروايي به ارمغان آورده اند ،و پرونده زندگي انسان را از لحظه هاي زشت و زيبا آكنده اند . بررسي مجموعه فراز و نشيبهاي تاريخ ،بشر را بدين حقيقت رهنمون مي كند كه : پديده هاي خوب و بد جوامع انساني چيزي جز بازتاب روشن فرهنگها نيست به عبارت ديگر فرهنگ ، خاستگاه همه پيشرفتها ،نوآوريها و منشأ همه عقب ماندگي به شمار مي آيد .
فرهنگ
هر چه وسيع و جامع بودن مفهوم فرهنگ ،شناخت و شناساندن همه جانبه آن را دشوار ساخته است اما از ديرباز هر يك از انديشمندان ،به فراخور آگاهيهاي خويش ، در اين حقيقت نگريسته و تعاريفي از آن را ارائه داده اند . اما مع الوصف هر يك از اين تعاريف پيرايه هايي از كاستي را نيز به همراه داشته و به تنهايي نمي تواند تعريف كاملي از فرهنگ به شمار آيد .
به عنوان مثال ( تايلر ) – دانشور آمريكايي – مي گويد :
(( در روزگار ما اين كلمه ( فرهنگ ) بر همه ابزارهايي كه در اختيار ماست دلالت دارد . و همچنين بر همه رسمها و باورها ،دانشها ،هنرها ، نهادها ،و سازمانها ي جامعه . انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به بركت آن ،موجود اجتماعي مي شود . و با مردم پيرامون خود از صدها جهت ، همرنگي و همنوايي مي يابد ، و از مردم جوامع ديگر متمايز مي شود . ))
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
فرهنگ چيست ؟
نگاهي از بام تيره و هوس آلود سده بيست به روزگاران گذشته ،جهان را پهنه دگرگونيهاي بيشمار نشان مي دهد . دگرگونيهايي كه گاه نابودي و نامرادي ، و زماني اميد و كامروايي به ارمغان آورده اند ،و پرونده زندگي انسان را از لحظه هاي زشت و زيبا آكنده اند . بررسي مجموعه فراز و نشيبهاي تاريخ ،بشر را بدين حقيقت رهنمون مي كند كه : پديده هاي خوب و بد جوامع انساني چيزي جز بازتاب روشن فرهنگها نيست به عبارت ديگر فرهنگ ، خاستگاه همه پيشرفتها ،نوآوريها و منشأ همه عقب ماندگي به شمار مي آيد .
فرهنگ
هر چه وسيع و جامع بودن مفهوم فرهنگ ،شناخت و شناساندن همه جانبه آن را دشوار ساخته است اما از ديرباز هر يك از انديشمندان ،به فراخور آگاهيهاي خويش ، در اين حقيقت نگريسته و تعاريفي از آن را ارائه داده اند . اما مع الوصف هر يك از اين تعاريف پيرايه هايي از كاستي را نيز به همراه داشته و به تنهايي نمي تواند تعريف كاملي از فرهنگ به شمار آيد .
به عنوان مثال ( تايلر ) – دانشور آمريكايي – مي گويد :
(( در روزگار ما اين كلمه ( فرهنگ ) بر همه ابزارهايي كه در اختيار ماست دلالت دارد . و همچنين بر همه رسمها و باورها ،دانشها ،هنرها ، نهادها ،و سازمانها ي جامعه . انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به بركت آن ،موجود اجتماعي مي شود . و با مردم پيرامون خود از صدها جهت ، همرنگي و همنوايي مي يابد ، و از مردم جوامع ديگر متمايز مي شود . ))