لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
(داروینیسم و نئو داروینیسم)
مقدمه:
نقش پيش فرضهاي انسانشناختي در نظريه پردازيهاي مربوط به علوم انساني بر كسي پوشيده نيست. به طور كلي سمتگيريهاي كلي نظريههاي هر دانشمند با مباني انسانشناختي او هماهنگ و سازگار است به گونهاي كه هرگونه تحول و تغيير در مباني و پيشفرضها به طور طبيعي، جهتگيري نظريههاي او را دگرگون ميكند.
در تعليم و تربيت نيز همين قاعده حاكم است. اهداف هر نظام و مكتب تربيتي بر اساس اصولي تعيين ميشود كه درباره انسان و جايگاه او در جهان تعريف ميشود. نظام تربيتي كه به كرامت انسان و آزادي و اختيار و مسئوليت پذيري انسان در برابر سرچشمه هستي و وجود گرايشها و استعدادهاي مشترك فطري انسان اعتقاد دارد و مكتبي كه انسان را منحصراً به آنچه در رفتارهاي ظاهري او بروز مييابد، خلاصه ميكند و نگاهي صرفاً مادي به انسان دارد و ارزش هاي روحي و معنوي را نفي ميكند، از حيث تصويري كه از تعليم و تربيت و اهداف آن دارند يكي نيستند.
يكي از نظريههاي بسيار بحثانگيز و مسأله ساز و تأثيرگذار بر انسانشناسي و در نتيجه بر تعليم و تربيت در غرب، نظرية تحول انواع داروين (1882-1809) بود. اين نظريه در مغرب زمين، تحولات شگرفي در معارف ديني و غير ديني ايجاد كرد و مكاتب مختلفي را به وجود آورد كه هر يك به گونهاي بر جهانبيني مردم تأثير گذاشته، انسانشناسي آنها را دگرگون كرده است. با اين نظريه بود كه تفسير متون ديني متحول شد؛ تقريرهاي رايج از برهان اتقان صنع در اثبات وجود خالق جهان متزلزل گرديد. اين نظريه بود كه انسان را از مقام جانشيني خداوند ساقط، و او را ميموني تكامل يافته معرفي كرد و مطالعات انسانشناسي را به مطالعات زيستي درباره انسان به عنوان يك حيوان پيچيدهتر محدود كرد. اخلاق و ارزشهاي انساني برگرفته از آموزههاي وحياني، متزلزل و اخلاق عملي بر محور نظريه كامل و با تقليد از قوانين جاري در طبيعت جايگزين آن شد. (پيرمرادي، 18:1374) درباره سيطره
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
(داروینیسم و نئو داروینیسم)
مقدمه:
نقش پيش فرضهاي انسانشناختي در نظريه پردازيهاي مربوط به علوم انساني بر كسي پوشيده نيست. به طور كلي سمتگيريهاي كلي نظريههاي هر دانشمند با مباني انسانشناختي او هماهنگ و سازگار است به گونهاي كه هرگونه تحول و تغيير در مباني و پيشفرضها به طور طبيعي، جهتگيري نظريههاي او را دگرگون ميكند.
در تعليم و تربيت نيز همين قاعده حاكم است. اهداف هر نظام و مكتب تربيتي بر اساس اصولي تعيين ميشود كه درباره انسان و جايگاه او در جهان تعريف ميشود. نظام تربيتي كه به كرامت انسان و آزادي و اختيار و مسئوليت پذيري انسان در برابر سرچشمه هستي و وجود گرايشها و استعدادهاي مشترك فطري انسان اعتقاد دارد و مكتبي كه انسان را منحصراً به آنچه در رفتارهاي ظاهري او بروز مييابد، خلاصه ميكند و نگاهي صرفاً مادي به انسان دارد و ارزش هاي روحي و معنوي را نفي ميكند، از حيث تصويري كه از تعليم و تربيت و اهداف آن دارند يكي نيستند.
يكي از نظريههاي بسيار بحثانگيز و مسأله ساز و تأثيرگذار بر انسانشناسي و در نتيجه بر تعليم و تربيت در غرب، نظرية تحول انواع داروين (1882-1809) بود. اين نظريه در مغرب زمين، تحولات شگرفي در معارف ديني و غير ديني ايجاد كرد و مكاتب مختلفي را به وجود آورد كه هر يك به گونهاي بر جهانبيني مردم تأثير گذاشته، انسانشناسي آنها را دگرگون كرده است. با اين نظريه بود كه تفسير متون ديني متحول شد؛ تقريرهاي رايج از برهان اتقان صنع در اثبات وجود خالق جهان متزلزل گرديد. اين نظريه بود كه انسان را از مقام جانشيني خداوند ساقط، و او را ميموني تكامل يافته معرفي كرد و مطالعات انسانشناسي را به مطالعات زيستي درباره انسان به عنوان يك حيوان پيچيدهتر محدود كرد. اخلاق و ارزشهاي انساني برگرفته از آموزههاي وحياني، متزلزل و اخلاق عملي بر محور نظريه كامل و با تقليد از قوانين جاري در طبيعت جايگزين آن شد. (پيرمرادي، 18:1374) درباره سيطره