جریان مذهبی اسرائیل در عرصه سیاست

جریان مذهبی اسرائیل در عرصه سیاست
1. مقدمه
سومین جریان سیاسی اسرائیل جریان مذهبی می باشد. بر اساس تقسیم بندی سیاسی می توان جریان مذهبی در اسرائیل را به دو دسته کلان " صهیونیسم مذهبی " و " جریان هاردی " تقسیم کرد. البته خود جریان هاردی در ذیل خود دارای تقسیم بندی هایی است که در طول فصل به آن اشاره خواهیم کرد. جریان مذهبیِ هاردی در اسرائیل طیف وسیعی از زیر جریان های مختلف و متنوعی را در برمی گیرد. به طورکلی این زیرجریانات، که ما سعی می کنیم با توجه به اهمیت هر یک از آن ها، در طول فصل از واژه جریان برای معرفی آن ها استفاده کنیم، بر پایه اندیشه یک یا چند نفر بنا شده است و بر خلاف احزاب و نهادهای سیاسی که معمولاً دارای مانیفست (اساسنامه)، اعضای کادر مشخص، اهداف و برنامه های معینی هستند، این جریانات صرفاً مبین باورهای سیاسی و غیر سیاسی یک یا چند نفر در محدوده جغرافیایی کوچکی بوده و فاقد سطح وسیعی از گستردگی جغرافیایی و جمعیتی می باشند. در ذیل عبارت جریان هاردی و یا همان ارتدکس، سه جریان مهم و اصلی وجود دارد که البته از میان این سه جریان تنها یکی از آن ها، ارتدکس سنتی، امروزه در چرخه مسائل سیاسی و اجتماعی اسرائیل حضور فعال دارد و دو جریان دیگر صرفاً اندیشه هایی بودند که هیچ گاه در مقام عمل نتوانستند برای خود عرض اندام کنند و بی ثمر رها شدند.
اگر بخواهیم این سه جریان مذهبی و یا بهتر بگوییم زیرجریان های هاردی را روی نمودار معرفی کنیم به ترتیب از سمت چپ به راست و بر اساس شاخص هایی همچون میزان رادیکال بودن و تعصب دینی و همچنین نوع اهداف و نحوه رابطه با سایر جریانات و گروه های سیاسی عبارت اند از : ارتدکس سنتی ، ارتدکس جدید و در نهایت ارتدکس مدرن . نمودار انواع جریانات ارتدکس به شرح ذیل است:
ارتدکس سنتی ← ارتدکس جدید ← ارتدکس مدرن
ارتدکس سنتی که رادیکال ترین و انعطاف ناپذیرترین جریان مذهبی در یهود – از لحاظ دینی و نه سیاسی – می باشد را با اندیشه های موشه سُفِر (1839 – 1762)، یکی از مشهورترین خاخام های یهودیان در نیمه اول قرن نوزدهم در سرتاسر اروپا، می شناسند؛ شاخص ترین ممیزه او از سایر خاخام ها را می توان در مخالفت او با اعمال هر گونه تغییر در فلسفه آیین یهود و أیضاً مسائل اجتماعی و سیاسی و پایبندی به سنن انبیاء یهود و تورات و همچنین رسم و رسومات تاریخی یهود دانست. امروزه در میان بازیگران سیاسی اسرائیل، احزابی چون «آگودات اسرائیل»، «دگل تورات» و «شاس» نمایندگان این نحله فکری هستند که در طول فصل، ایدئولوژی و نقش آن ها در سیاست خارجی این رژیم را شرح خواهیم داد. دومین جریان از سری جریانات مذهبی در جامعه اسرائیل، جریان ارتدکس جدید یا نئو ارتدکس می باشد که سمسون رافائل هیرخ (1888 – 1808) را پدر این جریان می نامند؛ هیرخ به نسبت جریان نخست از خود انعطاف بیشتری نشان داده و تا حدی با جهان مدرن شده و سکولار امروزی کنار می آمد. سومین و آخرین جریان، ارتدکس های مدرن هستند که قرابت و شباهت های بسیار زیادی با جریان پیشین دارند هر چند این جریان که توسط آزریل هیلدِ شیمِر(1899 – 1820) تئوریزه شده است تفاوت هایی با نئو ارتدکسی دارد ولی در مقایسه با دو جریان قبلی بیشتر پذیرای دنیای سکولار بوده و تفسیرهای جدید و نوینی از دین یهود و همچنین مسئله دولت و ملت اسرائیل داشته که در طول فصل شرح داده خواهد شد.
در کنار جریان هاردی، دیگر جریان مذهبی تحت عنوان صهیونیسم مذهبی وجود دارد. این جریان در طول بیش از یک قرنی که از فعالیتش می گذرد، فراز و نشیب و پستی بلندی های زیادی را از چشم گذرانده است. به طور کلی در باب ایدئولوژی این جریان سه رویکرد غالب در طول حیات آن وجود داشته است. این سه رویکرد علی رغم تفاوت هایی که در ایدئولوژی و شیوه مبارزاتی خود با یکدیگر داشتند ولی هر سه در یک اصل با هم توافق داشتند و آن هم برپایی حکومتی دینی بر اساس آموزه های تورات می باشد. رویکرد اول نگاه نسبتاً معتدلی است که در بدو تأسیس نماینده صهیونیست های مذهبی یعنی جنبش میزراخی وجود داشته است. بر اساس رویکرد حاکم بر میزراخی، صهیونیست های مذهبی هدف سازمان جهانی صهیونیسم را پذیرفته و به عضویت در آن درآمدند. آن ها بخش کوچکی ازWZO بودند و خیلی بازیگر تعیین کننده و مهمی به حساب نمی آمدند چرا که بسیاری از یهودیان در پی گسترش امواج روشنفکری و غالب شدن فضای مدرنیته و به انزوا رفتن دین و کلیسا، از باورهای مذهبی سنتی خود فاصله گرفته و همرنگ جو غالب و حاکم بر اروپا شدند. به همین دلیل یهودیان مذهبی از همان ابتدای فعالیت جنبش صهیونیسم، در اقلیت بودند.
رهبران میزراخی و در رأس آن ها خاخام اسحاق یعقوب رینِس معتقد بودند آنچه که اولویت دارد اتحاد یهودیان حول محور دولتی یهودی است و بازگشت به فلسطین نباید اولویت شماره یک آن ها باشد و این دولت یهودی می تواند در هر کجای دنیا برپا شود. به همین دلیل بود که آن ها با پیشنهاد دولت انگستان برای مهاجرت یهودیان به اوگاندا و تأسیس دولت یهودی در آنجا موافق بودند. طرحی که با مخالفت بخش اعظمی از اعضای WZO منتفی شد. دومین رویکردی که بر جریان صهیونیسم مذهبی مسلط بود، مربوط به اندیشه های ربای کوک پدر و ربای کوک پسر (ربای در زبان انگلیسی به معنای خاخام می باشد که ما در این فصل از همین واژه استفاده می کنیم) می شود. این پدر و پسر چیزی بیش از شش دهه رهبری جنبش را بر عهده داشتند و ایدئولوگ اصلی جریان به حساب می آمدند. علی رغم تفاوت های اندکی که در آراء این دو نفر با یکدیگر دیده می شود، ولی اشتراکات زیاد میان آن ها، باعث شده است که از ربای کوک پسر به عنوان ادامه دهنده و تکمیل کننده راه پدر نام ببرند. هر دوی آن ها جنبش صهیونیسم را وسیله و دست خداوند برای زمینه سازی جهت ظهور ماشیح (ماشیح و یا همان مسیح نام منجی یهودیان است که در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و بر اساس اعتقاد آنان، قوم یهود را بر سایر اقوام برتری خواهد داد) و اعمال سروری و حکمرانی یهود بر سراسر دنیا قلمداد کرده و به شدت از آن حمایت می کردند. آن ها فلسطین را سرزمین اصلی و موطن ملی و دینی قوم یهود دانسته و بر تأسیس دولتی یهودی در فلسطین تاکید داشتند و اجماع یهودیان برای برپایی دولت – ملت در هر کشور و مکان دیگری را رد کرده و آن را وسیله ای برای دور شدن از تاریخ، سنت و هویت دینی و ملی یهود می دانند چرا که معتقدند تأسیس دولتی یهود در هر مکانی غیر از فلسطین سبب انحراف از اراده الهی و تعویق در ظهور ماشیح می شود. لازم به ذکر است که در حال حاضر نیز همین رویه بر جریان صهیونیسم مذهبی حاکم می باشد. رویکرد سوم مربوط به جنبش گوش امونیم است که افراطی ترین و تندروترین رویکردی بود که حدود دو دهه نبض جریان صهیونیسم مذهبی را در دست داشت.
آن ها به دنبال تحمیل خواسته ها و مطالبات خود بر دولت صهیونیست مبنی بر بیرون کردن فوری فلسطینیان از منازلشان به هرقیمیتی حتی با توسل به زور و خشونت و اسکان یهودیان در آن مناطق، کرانه باختری رود اردن و نوار غزه، بودند. ملاحظات ساختاری نظام بین الملل برای آن ها بی معنی بوده و با ارائه تفسیرهایی از دین سعی در انجام وظیفه دینی خود (به زعم خودشان) و ایجاد دولتی مذهبی، از نیل تا فرات، داشتند. کرانه باختری رود اردن از جمله بخش شرقی اورشیم (بیت المقدس شرقی)، نوار غزه، بلندی های جولان و صحرای سینا حداقل مناطقی بود که آن ها سعی در فلسطینی زدایی، بومی زدایی و در نتیجه یهودی سازی آن داشتند. رویکرد اخیر کوتاه ترین عمر را نسبت به دو رویکرد دیگر داشته و بی تردید اصلی ترین علت افت و زوال آن ها (گوش امونیم)، در پیش گرفتن رویکردهای افراطی و رادیکال بوده است.

جریان مذهبی اسرائیل در عرصه سیاست
جریان مذهبی اسرائیل در عرصه سیاست

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید