تحقیق درباره زندگینامه پیامبر اکرم (ص)

↓↓ لینک دانلود و خرید پایین توضیحات ↓↓

فرمت فایل: word 

 (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات:11

 

 

قسمتی از متن فایل دانلودی:

« تولد و كودكي پيامبر »

بعد از ازدواج، عبدالله چند ماهي در كنار همسرش آمنه ماند تا آنكه زمان مسافرت او يه شام فرا رسيد.

قريش در محيط بياباني مكه از راه تجارت كالا به سرزمين شام زندگي مي‌كرد. عبدالله دوست نداشت كه مردم خيال كنند او به خاطر آن كه فرزند عبدالمطلب، بزرگ خاندان قريش است مي‌خواهد از اين سفر شانه خالي كند. بدون شك پس از مسافرت دوباره اين فرصت را مي‌يافت كه در كنار همسر خود باشد ... از اين رو عبدالله تصميم گرفت در مسافرت شام همراه كاروان باشد. با آمنه خداحافظي كرد، او را با درد جدايي و تنهايي كه خيلي زود فرار رسيده بود، تنها گذاشت و راهي شام شد.

در مسير كاروان به سوي شام، هوا بسيار گرم و صحرا بسيار سوزان بود و عبدالله رنج بسياري كشيد؛ اما با پايداري و استواري كاروان را به پيش راند تا به بازار شام رسيدند. عبدالله بي آنكه استراحت كند، به خريد و فروش كالا پرداخت. او تصميم داشت هر چه زودتر اين مأموريت را به پايان رساند و نزد همسر خود باز گردد ... در مسير بازگشت بود كه عبدالله احساس سرگيجه و سستي كرد بسيار مي‌كوشيد تا خود را آرام كند؛ اما كم‌كم دچار تب و لرز شديد شد و به تدريج رنگش پريد.

همراهان تصميم گرفتند صبر خود را به طرف مكه بازگردانند. عبدالمطلب بي‌درنگ به فرزندش حادث دستور داد كه به كاروان او كمك كنند و او را به خانه بياورند تا پدر او را معالجه كند و بتواند از او مراقبت كند. حادث داغ غم و اندوه را در چهره همگان ديد و فهميد كه برادرش عبدالله در گذشت.  عبدالمطلب با چند مرد همراهش به سوي خانه‌ي آمنه رفت. هنگامي كه آمنه گامهاي سست عبدالمطلب و چهره‌هاي رنگ پريده همراهانش را ديد، بر خود لرزيد و دستش را روي قلبش گذاشت. آمنه هراسان گفت: پدر ... خداوند عمرت دهد .......... بعد از او فقط تو را دارم ... تنها اميدم به توست. عبدالمطلب خود را به خانه‌ي كعبه رساند تا اندوه خود را با خداوند باز گويد و از او بخواهد تا سنگيني اين داغ را براي عروس بيوه‌اش سبك گرداند.

 

« پيامبر به دنيا آيد »

اندوه و ماتم بر وجود آمنه خيمه زد. همه‌ي نزديكان نگران فرزندي بودند كه او را در راه داشت اما اندوه آمنه چندان نپاييد. كم‌كم آرامش شگفتي در قلب خود احساس كرد. او به خواست خدا تن داد و طعم خوش‌آيند رضايت را احساس كرد. هر بار كه به شكم خود دست مي‌كشيد، شادي شگفت‌انگيزي در او پديدار مي‌شد .هاتفان غيبي به او مژده‌ها مي‌دادند. يك شب در حالت خواب و بيداري هاتمي به او ندا داد :« فرزندي در شكم داري، سرور و بزرگ اين امت است. يك بار هم صدايي شنيد كه مي‌گفت : فرزندي در شكم داري سرور آفريدگان است. نامش را محمد بگذار. آمنه اين راز را از همه پنهان كرد .و از ترس حسودان در اين باره به هيچ كس چيزي نگفت تا مبادا خطري براي فرزندي كه در شكم دارد پيش آيد. وقتي زمان تولد فرزندش فرا رسيد. در حالتي خواب مانند، ديد كه نوري از او خارج شد و مشرق و مغرب عالم را روشن كرده.

و....


نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید