خرید ارزان غیبت 30 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

فهرست مطالب مقدمه 1 تعریف و شناخت غیبت 2 راز اهمیت غیبت 9 انواع غیبت 9 گوش فرا دادن به غیبت 13 تصدیق و تایید غیبت گر 13 غیبت برای رضای دوستان 15 غیبت به انگیزه ترحم و دلسوزی خشم برای خدا 15 چند حدیث در زمینه وظیفه شنونده 15 انگیزه های غیبت،درمان بیماری غیبت 17 در چه مواردی غیبت کردن روا است؟ 22 کفاره غیبت 28 مقدمه: تردیدی نیست که بخشی از قوانین بزرگ اسلامی را تعالیم و مقررات اخلاقی تشکیل می دهد و توجه به زندگی اخلاقی در اسلام ناب محمدی (ص) خصایصی دارد که کمتر می توان آن را در مکاتب اخلاقی دیگر یافت زیرا دید اخلاقی اسلام یک دید همه جانبه است و تمام اهداف آن تامین زندگی شرافت مندانه و بشر دوستانه ما باشد در قوانین اخلاقی اسلام نه ظلم و تجاوز روا است ونه ستم پذیری و زبونی _نه مادی صرف بودن و فرو رفتن در پول و مقام و ریاست و جاه و شهوات، و نه انزار و رهبانیت و دوری از مادیگری طبیعی بشر،در این زندگی اسلامی، غیبت و بد گویی و تهمت و حسادت و سخن چینی از رذایل انسانیت محسوب می گردد که به شدت باید از آن اجتناب و دوری نمود زیرا آن رذایل باعث سقوط انسانها از مراتب عالی بشریت می شود. تعریف و شناخت غیبت از نظر اسلام غیبت بر هر مسلمانی حرام و غیبت کننده گناهکار است غیبت آن است که کسی را به صفتی یاد کنی که نزد حق آن غیبت نباشد و یا کسی را ذم کنی در حالی که اهل علم آن را بد نمی دانند، غیبت چنان انسان را محو می کند همانطوری که آتش هیزم و چوب را می خورد، ریشه و سبب غیبت گاهی از حسد و یا زینت دادن کلام یا تسکین خشم و یا منافرت به آن شخص و امثال اینها می شود که همه به سلامتی نفس ضرر می زند و او را در قیامت به عذاب مبتلا می کند. اما در اصطلاح برای کلمه غیبت دو تعریف گفته شده: اول:انسان در غیاب و پشت سر کسی سخنانی بگوید که او دوست ندارد این سخنان درباره اش زده شود و هدف گوینده اش آن باشد که به آن شخص اهانت کند و او را تحقیر نماید. با قید اخیر مواردی استثنا می شود که انسان عیوب شخصی را برای پزشک بازگو کند تا معالجه شود و یا عیوب آدم ناقص الخلقی و نا بینائی را بیان کند تا به او خدمت شود، که بی شک این گونه موارد غیبت محسوب نمی شود و ممکن است با قید (بد آمدن و کراهت) این چند صورت از مفهوم اصطلاحی غیبت بیرون بیایند زیرا در این گونه موارد شخص غیبت شده ناراحت نمی شود و بدش نمی آید. این تعریف بین علما شهرت دارد. دوم: انسان مردم را متوجه غیبت شخصی بکند که او را دوست ندارد درباره اش چنین کاری انجام شود و گوینده و انجام دهنده هدفش تحقیر و توهین شخص غیبت شده باشد. البته این تعریف دوم نسبت به تعریف اول عموم بیشتری دارد چون اولی مخصوص ذکر زبانی است ولی دومی شامل زبانی، اشاره ای،حکایت و مانند آن می شود پس تعریف دوم کامل تر و بهتر است زیرا چنان که در فصول آینده اشاره خواهد شد غیبت اختصاص به گفتار ندارد. در حدیث مشهور از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: می دانید غیبت چیست؟ گفتند خدا و رسولش داناترند فرمود: این که راجع برادری مسلمان چیزی بگوی که اگر او بشنود ناراحت می شود. عرض کردند یا رسول الله عیوبی که راجع برادر مسلمان خود می گوئیم واقعا در او هست.فرمود:اتفاقا اگر آن عیوب و صفات در وجود او باشد غیبت کرده اید ولی اگر آن عیوب در وجود او نباشد و شما به او نسبت دهید گناه دیگری مرتکب شده اید و افتراء و بهتان زده و به دروغ نسبتی به او داده اید. روزی نام شخصی در پیش رسول خدا (ص) برده شد، عده ای گفتند: بیچاره چقدر عاجز و درمانده است". رسول اکرم (ص) فرمودند: شما غیبت او را کرده اید. عرض کرده اند یا رسول الله او واقعا عاجز است واین صفت در او هست و ما به دروغ نسبت ناتوانی و عجز به او نمی دهیم. فرمودند: اگر او عاجز نبود و شما نسبت عجز به او می دادید به او افتراء و بهتان بسته بودید. حرام و گناه بودن غیبت از مسائل اتفاقی و اجتماعی است بلکه آن، از گناهان کبیره و هلاک کننده است چون صریحا در برابر آن وعده آتش داده شده است. خداوند متعال در قرآن به طور آشکار عمل غیبت را نکوهش کرده و غیبت کننده را به شخصی مانند می کند که گوشت برادرش را در حالت مردگی میخورد(( و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یا کل لحم اخیه میتا فکر هتموه...)) = بعضی از شما غیبت بعضی دیگر را نکند آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر خود را در حالت مردگی بخورد حتما از این کار متنفرید و بدتان می آید. بازرسول خدا (ص) فرمودند:(کل المسلم حرام دمه وماله و عرضه) تمام خون، مال و آبرو و شخصیت مسلمان مورد احترام است. یعنی هیچ کس حق ندارد معترض مال،خون و یا ناموس و یا شخصیت فردی مسلمان شده، آنها را مورد تعرض قرار دهد و غیبت تعرض و بی احترامی به عرض و شخصیت انسان است و رسول خدا(ص) در این حدیث آبرو و عرض مسلمانان را در ردیف مال و خون قرار داده است (یعنی همان گونه که حفظ خون و احترام مال مسلمان لازم است هم چنین رعایت احترام و شخصیت و عرض مسلمان بر همگان واجب و لازم می باشد). در حدیث دیگر فرمودند (( لا تحاسدوا و لا تبا غضوا و لا یغتب بعضکم بعضا و کونوا عبادالله اخوانا)) ای مسلمانان نسبت به هم دیگر حسد نورزید و رشک نبرید و یکدیگر را دشمن مدارید و یکی از شما غیبت دیگری را نکند،ای بندگان خدا با هم برادر باشید. از جابر و ابی سعید خدری نقل شده که رسول خدا (ص) فرمودند: ((ایاکم و الغیبه فان الغیبه اشد من الزنا ان الرجل قد یزنی و یتوب فیتوب الله علیه و ان صاحب الغیبه لا یغفرله حتی یغفرله صاحبه)) از غیبت دوری کنید چون آن از زنا مهم تر و گناهش بیشتر است زیرا چه بسا شخصی آلوده به زنا، اگر توبه کند و به سوی خدا بر گردد خدا او را می آرمرزد ولی شخص غیبت کننده تا وقتی که غیبت شونده او را حلال نکند و عفو ننماید هرگز خدایش نمی بخشد. و در حدیث مشهور و طولانی معاذ از رسول خدا (ص) روایت شده که: فرشتگان گماشته بر اعمال انسان، عملی از اعمال او را به سوی آسمان می برند نورآن عمل مانند اشعه خورشید در درخشش و فروزندگی چشم را خیره می کند فرشتگان خرسند به نظر می رسند و آنرا عملی بزرگ و شایسته تصور می کنند تا اینکه آن عمل از آسمان نزدیک گذشته و آماده می شود که به پیشگاه الهی عرضه شود آنگاه فرشته ای که در آنجا حضور دارد مانع از عرضه شدن عمل و مقبولی آن می گردد و می گوید من فرشته ای هستم که پروردگارم مرا مامور ساخته که هیچ عمل شخص غیبت کننده ای را نگذارم از این مقام گذرانده و به پیشگاه الهی عرضه کنند. انس از رسول خدا (ص) روایت می کند که فرمود: شب معراج از کنار جمعی گذشتیم که با ناخن های خویش صورت خود را می خراشیدند از جبرئیل پرسیدم اینها کیستند؟ گفت این ها کسانی هستند که غیبت مردم را می کنند و درپوست مردم می افتند و معترض عرض و آبروی آنها می شوند. براء می گوید: روزی رسول خدا(ص) خطبه ای برای ما ایراد فرمودند که حتی دختران کوچک نیز آن را در خانه های خود شنیدند فرمودند:(( یا معشر من آمن بلسانه و لم یومن بقلبه لا تغتا بوا المسلمین و لا تتبعوا عوراتهم فانه من تتبع عوره اخیه تتبع لله عورته و من تتبع الله عوره یفضحه و لو فی جوف بیته)). ای کسانی که به زبان ایمان آورده اید ولی هنوز دل های شما ایمان نیاورده است،غیبت مسلمانان را نکنید و اسرار و رازهای نهانی آنان را کشف و بر ملا نسازید، چون، آن که اسرار برادر مسلمانش را فاش سازد و خصوصیات زندگی محرمانه او را دنبال کند خداوند اسرار زندگی او را بر ملا کرده و او را رسوا می سازد اگر چه در اندرون خانه اش باشد. سلیمان جابر گوید:حضور رسول خدا(ص)شرفیاب شدم عرض کردم یک چیز خوب و مفید برای من یاد بدهید که از آن بهره مند باشم. رسول خدا(ص) فرمود:((لا تحقرن من المعروف شیئا و لوان تصب من دلوک فی اناء المستسقی و ان تلقی اخاک ببشر حسنو اذا ادبر فلا تغتابه)) هیچ کار خیر و نیکی را کوچک و ناچیز مشمار ولو این کار باشد که از سطل خود مقداری آب در ظرف آدمی تشنه بریزی؛ دیگر آن که با برادران مسلمانت با روی باز برخورد کن و در پشت سر آنها غیبت نکن. باز از انس روایت شده که:رسول خدا روزی خطبه ای خواند و راجع به ربا و حرام بودن آن داد سخن داد وآن را گناهی بس بزرگ معرفی فرمود و گفت یک درهم که انسان از طریق ربا و نزول به چنگ آورد در نزد خداوند گناهش از سی و شش زنا بیشتر است و مهم تر از ربا خواری غیبت و تعرض به عرض و آبروی مردم است. جابر گوید:همراه رسول خدا (ص) بودیم او کنار دو قبری رسید که صاحبانش در عذاب بودند فرمود: این ها بخاطر گناه خیلی بزرگی(از نظر ما)عذاب نمی کشند،یکی از این ها غیبت مردم رامی کرد و دومی از بول خود پرهیز نمی کرد. آنگاه دو جوانه درختی خواست و آنها را روی قبر کاشت و فرمود مادام که چوب ها خشک نشده است از عذاب اینها کاسته می شود. باز انس می گوید: روزی رسول خدا (ص) دستور داد که همه روزه بگیرند و کسی بدون اجازه ایشان افطار نکنند و روزه خویش را نشکند آن روز همه روزه گرفتند تا موقع عصر شد مردم یک یک نزد رسول خدا می آمدند و اجازه افطار می گرفتند و او نیز اجاز می داد تا نوبت به یک مردی رسید،عرض کرد یا رسول الله:دو دختر هستند که تا حال روزه اند و خجالت می کشند حضور شما بیایند و اجازه افطار بگیرند، اجازه بفرمائید آنها روزه خود را باز کنند رسول خدا(ص) از آن مرد روی گردانید او سه بار تکرار کرد و پیامبر (ص) از او اعراض نمود و بالاخره فرمود آنها روزه نیستند، آنها چگونه روزه بودند در حالی که امروز گوشت مردم را می خوردند، فرمود نزد آنها برو و بگو اگر روزه اند استفراغ کنند. آن مرد نزد دو دختر رفت و ماجرا را خبر داد و آنها استفراغ کردند و از دهان هر یک مقداری خون بسته بیرون آمد آن مرد حضور رسول خدا (ص)بازگشت و آنچه دیده بود باز گفت. رسول خدا(ص) فرمود:سوگند به خدای که روح محمد در دست اوست اگر این خون بسته در شکم آن ها باقی می ماند لا محاله گرفتار آتش می شدند.
فرمت فایل ورد می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید