خرید ارزان تفسیر پرسشنامه 16 عاملی کتل

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

تفسیر پرسشنامه 16 عاملی کتل عوامل مرتبه اول عوامل مرتبه اول ( یا به اصطلاح رگههای عمقی) نخست از طریق پرسشنامه شناسایی شده و سپس براساس مشاهده در موقعیتهای زندگی روزمره، نهایی شدهاند. توضیح عوامل از راهنمای آزمون 16 عاملی کتل استخراج شده است که در زیر میآید. عامل :(A) ادواریخویی- گسیختهخویی (مردمآمیزی- مردمگریزی) ( این عامل با تمایز اساسی در روانپزشکی بین ادواری گونگی- گسیخته گونگی مطابقت کامل دارد.) الف- ادواریخویی روابط اجتماعی: افرادی که در قطب مثبت این عامل قرار میگیرند، کسانی هستند با علاقهمندی به جامعه انسانی. اجتماع خواهی ادواریخوها با حرارت و توام با هم احساسی است که میتواند غمگینانه یا شادمانه باشد، نوعی هم احساسی که تشریک مساعی فعال در آن از برجستگی خاصی برخوردار نیست. آنها به خواستههای دنیای بیرونی با شدت بیشتری پاسخ میدهند، در آزمونهای زمان واکنش تحت تاثیر محرکهای مختل کننده قرار میگیرند، و در رفتارشان هیجان خود را به آسانی ابراز میدارند. هنگام درگیری با مشکلات، ادواریخوها دیگران را به کمک میطلبند. رغبتها و تواناییها: ادواریخوها کسانی هستند که نسبت به سایر اشخاص، بیشتر به اصول انتزاعی رغبت نشان میدهند، توانایی سازماندهی آنها بسیار خوب است و از طرفی به سختی میتوانند یک عامل را از مجموعه کل مجزا سازند. نتایج دوران مدرسه آنان بهتر از دوران دانشگاه میباشد. ادواریخوها، اگر نویسنده باشند، واقعنگر، شوخطبع و طنزپردازند و در زمینه نقاشی به رنگها بیشتر از شکلها توجه نشان میدهند. ادواریخوها، به وضوح مشاغلی را ترجیح میدهند که در آنها با اشخاص سر و کار داشته و واجد موقعیتهای اجتماعی است. فروشندگان، مدیران باشگاه، مددکاران اجتماعی و معلمین بیشتر از بین ادواریخوها هستند. ب- گسیختهخویی روابط اجتماعی: افرادی که در قطب منفی این عامل قرار میگیرند، اشخاصی هستند با علایقی کمتر به جامعه انسانی و نسبت به دیگران سرد و بیتفاوتاند، که سردی و سکوت محجوبانه همراه با تنش آنها گاهی ناشی از کمرویی است. در روابطشان با دیگران خوددار، پنهانکار و فاقد هماحساسیاند و هیچ شخصی مورد علاقه آنها نیست. گسیختهخوها آهنگ شخصی سریعتر و پرتنشتری دارند. پارهای از رگههای گسیختهخویی بدین قرار میباشد: تحقیر کننده، حریص، خردهگیر، اهل مخالفت، بیانعطاف، بدگمان و خشن. رغبتها و تواناییها: گسیختهخوها به اصول غیرانتزاعی بیش از جزییات اهمیت میدهند. ظرفیت کلامی آنها برتر از هوش کلی آنها است و واجد توانایی پیشبینی آیندهاند. نتایج دانشگاهیشان درخشانتر از دوران مدرسه میباشد. گسیختهخوها روی اصول اخلاقی بیش از وسوسهها و هیجانات تاکید میکنند و از برخورد دیدگاهها اجتناب میورزند. گسیختهخوها اگر نویسنده باشند، آرماننگرهای حساس و عاشق طبیعتاند و اگر به نقاشی علاقهمند باشند به شکل، بیش از رنگ توجه دارند. علایق هنری آنها بیشتر به زمینههای کلاسیک نزدیکتر است تا زمینههای رمانتیک. در زندگی دانشگاهی بیش از کارهای تجاری، توفیق مییابند و در احراز مقامها اگرچه محبوب دیگران نیستند- زیرا فاقد هم احساسیاند- اما خدمات ارزندهتری ارایه میدهند؛ زیرا واجد پیشبینی آیندهاند. آنها در مشاغل تولیدی، پاسخگوی سرعت ناگهانی نیستند. حسابدارها، پژوهشگران برجسته و مهندسین بیشتر از بین گسیختهخوها میباشند. تاثیر سرشت- پرورش: پارای از جنبههای سرشتی در این عامل به وضوح دخالت میکند، آن چنان که در گسیختهخوها، واکنش افراطی سیستم سمپاتیک مشاهده میشود: زود سرخ میشوند و اختلالات ناشی از علل روانشناختی از خود نشان میدهند. همچنین عامل محیطی- محیط اولیه پرورشی- نقش عمدهای در جهتگیری این عامل به عهده دارد اگرچه تغییرات حاصل از این عامل در طول عمر، ناچیز میباشد. . نقش جنسیت: گرایش به ادواریخویی در زنان و گسیختهخویی در مردان بیشتر است، که رگههای توصیف شده در خصوص این دو قطب را در زنان و مردان توجیه میکند. مشابهت با تشخیص بالینی: اشباع افراطی در قطب مثبت این عامل، اگرچه معرف شخصی است، خوش برخورد و مردمپسند که خیلی خوب میتواند با هر گونه فرهنگ و شرایطی سازگار شود، اما اگر سایر عوامل نشان دهنده مشکلات عمدهای در خلق و خو باشند، میتواند با تشخیص اختلالات آشفتگی- افسردگی مطابقت یابد. از سوی دیگر اشباع افراطی در قطب منفی، نشانگر فردی مضطرب است اما با توجه به سایر عوامل میتواند در جهت تشخیص ( اسکیزوفرنی کاتاتونیک) قرار گیرد. عامل A قالب محیطی اسکیزوفرنی میباشد که با گرایش بیشتر زنان به سازمان یافتگی آشفتگی-افسردگی و اسکیزوفرنی در مردان مطابقت دارد. عامل (B) هوش عمومی- نارسایی عقلی ( باهوش- کمهوش) هوش به عنوان عاملی در قلمرو شخصیت قار دارد و آنچه که در این پرسشنامه نمره هوش را به دست میدهد، کنش هوش با توجه به نوع سازمان یافتگی شخصیت است. روابط اجتماعی: آزمودنیهایی که در دو قطب افراطی قرار دارند، با وجود تمایزها، واجد رگههای مشترکی هستند، که ناشی از اجتناب از زندگی گروهی است (بازخوردهای ضداجتماعی در نارسایی عقلی بارزتر است). رغبتها و تواناییها: در خصوص عوامل خلقی مرتبط با نارسایی عقلی، آیسنک و دیگران، به کمبود پشتکار، فقدان انضباط شخصی عدم احساس مسئولیت اشاره کردهاند و متخصصان عقب ماندگی ذهنی به فقدان ابتکار، تلقینپذیری و فقدان توانایی پیشبینی اشاره داشتهاند. بررسیهای کتل همچنین بر لاقیدی و بیظرافتی تاکید میکند. افرادی که در سرحد قطب مثبت قرار دارند، رگههای خلقی را با شدت بیشتری در پاسخنامه ارایه میدهند و بر دقت عمل، پشتکار جدیت خود تاکید میکنند. بررسیهای بدست آمده در گروههای با تماس مستقیم، نشان میدهد که رهبران از افراد باهوش بالای میانگیناند، اما نه آنقدر بالا که موجب شکاف بین پیروان و رهبر گردد. تاثیر سرشت- پرورش: برخی از مولفههای هوش عمومی، ناشی از مسایل ژنتیکی میباشد و بخش باقیمانده آن به جنبههای محیطی ارتباط مییابد. آزمودنیهای واجد هوش ضعیف، دارای موقعیت اجتماعی پایینی هستند و معمولاً از آموزش و پرورش ضعیفی برخوردار میباشند. تعامل جنبههای ژنتیکی و محیطی را اینگونه میتوان بیان کرد که عدم توجه والدین به مسایل پرورشی کودک به دلیل هوش نارسا و فقدان امکانات آموزشی کافی است. همچنانکه این شرایط همبسته با وضعیت اجتماعی- اقتصادی والدینی است که فاقد ابتکار میباشند. نقش جنسیت: عامل جنس در ایجاد گرایش به دو قطب، تعیین کننده نمیباشد. مشابهت با تشخیص بالینی: در خصوص شکستهای تحصیلی و حرفهای مرتبط با نارساییهای عقلی، بایستی توجه داشت که نارساییهای عقلی با احساس بیارزشی و ناکامی » من« همبسته میباشد. زیرا تجربیات اولیهی فردی است که خود را در محیطی یافته (مدرسه) که الزاماً اهمیت بسیاری برای هوش قایل است. این ناکامی بعدها به ناتوانیهای بزرگتری در رابطه با محیط فیزیکی یا محیط انسانی، منجر میگردد. روانگسستها، خصوصاً روانگسیختهها و افسردهها، اگرچه مانند بزهکاران، میانگین به گونه مشخصی به سمت منفی گرایش دارد، ولی نتایج نارسا در این عامل دارند. روان گسیختگی معمولاً در آزمودنیهایی که واجد هوش نسبتاً ضعیفی هستند، ظاهر میشود. در حالی که به نظر میرسد اختلالات آشفتگی- افسردگی باهوش برتر از بهنجار وابسته است. روانآزردهها دارای میانگین مشابه گروه بهنجارند. ولی پراکندگی بیشتری در قلمرو روانآزردگیها وجود دارد. افرادی که به ضعف روانی (پسیکاستنی) یا اضطراب شدید دچارند، واجد هوش بیشتر و کسانی که به ضعف عصبی (نوراستنی) یا هیستری دچارند، هوش کمتری دارند. عامل(:(C پایداری هیجانی یا نیرومندی »من-« نوروزگرایی عمومی یا ناپایداری هیجانی ( این عامل یکی از مهمترین رگهها در تعیین توحید یافتگی پویای شخصیت میباشد، عاملی که روانتحلیلگران از آن با مفهوم نیرومندی یا ضعف »من« یاد میکنند). الف- پایداری هیجانی روابط اجتماعی: فردی که در قطب مثبت این عامل قرار میگیرد، فردی است که در سازش با موقعیتهای زندگی موفقتر بوده، در روابط خویش با دیگران ثابتقدم، به عنوان فردی مورد اعتماد شناخته شده و دوستان بیشتری را به سوی خود جلب میکند.
فرمت فایل ورد می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید