خرید ارزان پروپوزال مطالعه موانع اجرای استراتژی در سازمان (مطالعه موردی سازمان تامین اجتماعی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

5-بیان مساله: سازمانها از شالوده های اصلی اجتماع کنونی بوده و مدیریت مهمترین عامل در حیات، رشد و بالندگی سازمانهاست. مدیر روند حرکت از وضع موجود به سوی وضعیت مطلوب را هدایت می کند و در هر لحظه برای ایجاد آینده ای بهتر در تکاپوست. امروزه برای پژوهشگران و مدیران، مباحث استراتژی و مدیریت استراتژیک از اهمیت فراوانی برخوردار است. برخورداری از بینش استراتژیک در رویا رویی با مقوله مدیریت و فراگیری آن که چگونه می توان ابزار تجزیه و تحلیل استراتژیک را در تنظیم و اجرای استراتژی به کار گرفت، مدیران را با چشم اندازهای جدیدی برای رهبری سازمانهای خود مواجه می سازد. مسائل مربوط به حرکات استراتژیک جدید و پیاده کردن صحیح آنها در داخل سازمانها، اولویتهای مهمی را در دستور کار مدیران قرار میدهد. گرچه تدوین استراتژی کاری مشکل تلقی می شود، اما اجرا یا پیاده سازی آن در سراسر سازمان، دشوارتر است. بدون اجرای اثربخش، هیچ استراتژی کسب و کاری قادر به کسب موفقیت نیست. مسئله اساسی این است که مدیران در خصوص تدوین استراتژی بیشتر می دانند تا در مورد اجرای آن. به عنوان مثال، در اغلب کلاس های MBA دانشجویان سر و کار زیادی با تدوین استراتژی و برنامه ریزی دارند. دوره های اصلی معمولاً عبارتند از استراتژی رقابتی، استراتژی بازاریابی، استراتژی مالی و نظیر آنها. چه تعدادی از دروس اصلی منحصراً مرتبط با اجرا و پیاده سازی است؟ معمولاً هیچ کدام. البته یک استدلال می تواند این باشد که اجرا را نمی توان آموزش داد زیرا پیاده سازی در عمل و تجربه بد ست می آید. با این وجود، مدیران می توانند مراحل کلیدی، اقدامات و متغیرهایی را یاد بگیرند که به اجرای موفقیت آمیز رهنمون می شوند.آنها می توانند از یک مدل پیاده سازی استفاده کنند، که فرایند، گام ها و تصمیمات مرتبط را مطرح کرده و رویکردی منطقی به عملیاتی کردن استراتژی ارائه می کنند. چنین مدلی می تواند اقدامات پیاده سازی آتی را به آنها گوشزد کرده و آنها را هدایت کند.(عباسی،جوان جعفری،نشریه صنعت خودرو،شماره 135) اجرای موفق استراتژی ها برای هر سازمان دولتی و خصوصی ، حیاتی است. بدون اجرا حتی برترین استراتژی نیز بی فایده است ، بنابراین اجرا مستلزم تخصیص منابع و تغییر ساختار سازمانی است. الکساندر برای اجرای ناموفق استراتژی چندین دلیل پیشنهاد می کند که عبارتند از: اجرای استراتژی از تدوین استراتژی کمتر فریبنده است وکارکنان به این دلیل که هیچ کس نمی تواند آن را انجام دهد، اجرای استراتژی را نادیده می گیرند. کارکنان دقیقاً مطمئن نیستند که استراتژی چه چیزی را دربر می گیرد و از کجا شروع می شود و در کجا پایان می یابد ، بعلاوه اینکه ، تنها تعداد محدودی از مدل های مفهومی در مورد اجرای استراتژی وجود دارد. (,2002. Petri Aaltonen ، Heini IkaÈvalko ) نتایج مطالعه مبانی نظری موضوع، حاکی از آنست که موانع متعددی در اجرای استراتژی وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از: مدیریت نقش ضعیفی را در اجرا ایفا می کند - فقدان ارتباطات - فقدان تعهد به استراتژی - ناآگاهی یا درک نادرست از استراتژی - ناهمخوانی سیستم های سازمانی و منابع- ضعف هماهنگی و تسهیم مسئولیت- توانمندی های ناکافی- فعالیت های متعارض و عوامل محیطی غیرقابل کنترل (Alexander.1991)  با عنایت به مطالب فوق این تحقیق در صدد بررسی پیرامون موانع اجرای استراتژی در سازمان است . لذا سئوالهای پژوهشی این تحقیق عبارتند از : 1- موانع اجرای استراتژی در سازمان کدامند؟ 2- این موانع از چه اولویتهایی برخوردارند ؟ 6-اهمیت پژوهش: در عصری که مدیران آن با چالشهای جدیدی چون تغییر، فرصتهای زودگذر و عدم قطعیت و بی نظمی مواجه اند، داشتن رویکردی استراتژیک می تواند آنها را در تمرکز بر افقهای دور دست، شناسایی فرصتها و مزیتهای رقابتی و انسجام بخشی فعالیتهای سازمان در مسیر روشن یاری رساند. مطرح شدن تئوری های جدید مدیریت و تفکر راهبردی، این پرسش را به ذهن متبادر می سازد که آیا کاربرد تفکر جدید با وضع موجود سازمانها ممکن است یا اینکه مستلزم ایجاد تغییردروضع موجود سازمانهاست؟ به عبارتی دیگر اگر تفکر استراتژیک و برنامه های آنرا هم چون دارویی جهت درمان بیماری های موجود سازمانها یا تقویت کننده هایی برای سازمانها در نظر بگیریم، این پرسش مطرح می گردد که آیا با تحلیل وضع موجود و تدوین استراتژی مناسب برای سازمانها ماموریت ما به اتمام رسیده و یا اینکه می بایست پس از تدوین به مقوله مهم اجرا و ارزیابی استراتژیها اهتمام ورزیم و با شناسایی موانع اجرای استراتژی ها، برنامه های استراتژیک را به سرمنزل برسانیم؟ مسلماً برای یک سازمان هیچ کاری مهمتر از اجرای استراتژی نیست ؛ چرا که نحوه ایجاد ارزش برای ذینفعانش را در پی خواهد داشت. بنابراین ، ما بایستی این یادگیری را مورد توجه قرار دهیم که حدوداً 90% از سازمانها در اجرای استراتژی خود شکست می خورند.از سوی دیگر، پژوهشها دلیل بسیار روشن دیگری را نشان می دهند: فقدان همسویی. سازمانها پیرامون استراتژی خود متمرکز نمیشوند، به همین دلیل استراتژی اجرا نمی شود. آمار ذیل نشان میدهد: 60 درصد از سازمانها پیوندی بین بودجه و استراتژی کسب و کار خود برقرار نکرده اند. 67 در صد از بخش های منابع انسانی (HR) و فناوری اطلاعات (IT) پیوندی بین اولویتهای بخش با استراتژی کسب و کار برقرار نکرده اند. 75 در صد از مدیران میانی ، پاداشهای مرتبط با استراتژی کسب و کار دریافت نکرده اند. 95 درصد از کل کارکنان درکی از اینکه استراتژی سازمان آنها چیست ، ندارند.(نورتون، 2009) آقایان نورتون و کاپلان در سال 2006 برای بررسی وضعیت اجرای استراتژی در سازمانها یک پیمایش و مطالعه انجام دادند.آنها متوجه شدند که اکثر سازمانها برای اجرای استراتژیهای خود سیستمهای رسمی ندارند. تنها 40% از سازمانها بودجه را به استراتژیهای خود متصل کرده و فقط 30% از سازمانها سیستم پاداش و حقوق و دستمزد خود را به استراتژی مرتبط می کنند. در اکثر شرکتهای تحت پیمایش ، کمتر از 10% از کارکنان استراتژی سازمان را درک میکنند. علاوه بر این 85% از تیمهای اجرایی کمتر از یک ساعت در ماه را به گفتگو در باره استراتژی صرف میکنند.در این پیمایش 46% از کارکنان پاسخ داده اند که هیچگونه سیستم رسمی برای اجرای استراتژی در اختیار ندارند.(نورتون ،کاپلان ،2008) 7. سوابق مربوطه و تحقیقات انجام شده در این زمینه: در اوایل سالهای 1980 تحقیق توسط مشاوران مدیریت نشان داد که کمتر از ده درصد از استراتژیهایی که به طور موثر تدوین گردیده اند، با موفقیت پیاده شده اند. در تحقیقی که در سال 1982 انجام شده و نتایج آن در مجله Fortun انتشار گردید، مشخص شد که فقط 10% استراتژیهایی که به خوبی تدوین شده اند ، در عمل با موفقیت پیاده می شوند. در سال 1998 نتایج یک تحقیق از مجموعه ای متشکل از 275 مدیر نشان داد که توانایی اجرای استراتژی به مراتب مهمتر از کیفیت خود استراتژی است. ((Ernest & Young ,1998 در سال 1999 مجله Fortun مقاله ای راجع به شکست مدیران عامل سرشناس منتشر ساخت که در آن نتیجه گرفته شده بود ، که حدود 70% عدم موفقیت سازمانها استراتژیهای تدوین شده نیست، بلکه اجرای بد استراتژی است .(Charan & Colvin, 1999) "پتیگریو"(1987،pettigrew) محتوای استراتژی ، زمینه های درونی و بیرونی سازمان و فرآیندهایی که تغییر استراتژیک انجام می شود را شناسایی کرد . او بیان می کند که محتوا ، بستر و فرآیند ، درهم تنیده و یکدیگر را متاثر می سازند . همچنین یکی از یافته های این پژوهش این بود که ارتباطات کافی، اجرای موفق را تضمین نمی کند بلکه تفسیر ، پذیرش و انطباق میان مجریان حیاتی است. فقدان درک از استراتژی نیز یکی دیگر از موانع اجرای استراتژی مشاهده شده در این مطالعه بود . (2002 Aaltonen, & IkaÈvalko) بارتلت و گوشل( Bartlett and Ghoshal,1987:12) عنوان داشته اند: در تمام سازمانهایی که آنها مطالعه کرده اند مشکل، درک ضعیف نیروهای محیطی یا قصد استراتژیک نامناسب نبوده است، مشکل آنها در چگونگی آمادگی بمنظور فائق شدن به این تغییراتِ ضروری بوده است. الکساندر(Alexsander) معتقد است اینکه چرا اجرا(ی استراتژی) شکست می خورد، این است که مدیرانِ اجراییِ عملیاتی و سایر مدیران و سرپرستان اهل عمل نیستند و مدلهایی که اعمال آنها را در طول اجرا هدایت می کنند، نظری هستند. بدون داشتن مدلهای مناسب، درک مناسب از عوامل چندگانه ای که باید بررسی نمایند، آنها به اجرای استراتژی ها اهتمام می ورزند و اغلب بطور همزمان کارهای اجرا را انجام می دهندکه غالباٌ این موارد منجر به شکست می شود. از دیدگاه "جانسون و شولز" تصمیمات استراتژیک به این دلیل که ماهیتاً دارای ویژگی های ذیل هستند، می توانند از موانع اجرای موفق استراتژیها محسوب شوند.(جانسون و شولز؛2002): 1- تصمیمات استراتژیک ماهیتاً پیچیده اند. این امر بویژه در مورد سازمانهایی که محدوده جغرافیایی وسیعی را پوشش می دهند مصداق دارند. 2- تصمیمات استراتژیک ممکن است در شرایط نبود قطعیت اتخاذ شوند. بسیاری از تصمیمات استراتژیک در شرایطی گرفته میشوند که در آنها امکان پیش بینی آینده به روشنی وجود ندارد. 3- تصمیمات استراتژیک نیاز به رویکرد یکپارچه مدیریتی دارند. مدیران ناگزیر از توافق و مباحثه با دیگر مدیران هستند. 4- تصمیمات استراتژیک ممکن است مستلزم تغییرات بنیادی در فرهنگ و ساختار سازمان شوند. به اعتقاد "فرد آر دیوید" برخی موانع اجرای برنامه ریزی استراتژی عبارتند از(دیوید2005): انجام برنامه ریزی استراتژیک صرفاً برای کسب کنترل در مورد تصمیمات و منابع از سوی بعضی مدیران - انجام برنامه ریزی استراتژیک صرفاً برای براورده سازی الزامات قانونی از سوی بعضی مدیران - شکست در تفهیم برنامه ها به کارمندان و افراد سازمان - فقدان حمایت مدیران ارشد از فرایند برنامه ریزی استراتژیک - ناتوانی در استفاده از برنامه به عنوان استانداردی برای ارزیابی عملکرد - فقدان توانایی به کارگیری کارمندان کلیدی در مراحل مختلف برنامه ریزی استراتژیک - فقدان به کارگیری تمامی مدیران در فرایند برنامه ریزی - رسمیت بیش از حد در برنامه ریزی، به طوری که انعطاف پذیری و خلاقیت از بین برود.
فرمت فایل ورد می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

لوکس فایل | فروشگاه ساز رایگان فروش فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید